سالی که گذشت سراسر شکست و خفت برای فرقه رجوی بود. آنها در تمامی زمینه ها با بن بست و سوال چه کنم؟! مواجه بودند و نتوانستند به قول ها و وعده هایی که حتی به نیروهای خود داده بودند عمل نمایند. اوضاع تشکیلات سازمان از هر زمان دیگر وخیم تر شده است. طبق گزارشاتی که از درون سازمان به بیرون درز میکند، مسئولین رده بالای سازمان و مشخصا شخص مریم بصورت روزانه مجبور به سرو کله زدن و جنگ و دعوا با نیروها برای نگاه داشتنشان در درون تشکیلات فرقه هستند. آنها که روی حرف جان بولتون خیلی حساب کرده بودند، فکر میکردند که کار رژیم تا 22 بهمن تمام است و فرش قرمز برایشان پهن شده است لذا هرکس که ابراز نارضایتی داشت و قصد ترک فرقه را مینمود، با هر جنگولک بازی سعی داشتند که وی را تا سرفصل 22 بهمن نگه دارند و اجازه خروج به او را ندهند. زمانی که مسعود رجوی فریاد میزد که ما به هیچ قدرتی تکیه نکرده ا یم و پشتمان به هیچ ابرقدرتی بجز انقلاب مریم گرم نیست، شاید فکرش را هم نمیکرد که روزی اینگونه با خفت زیر سایه کثیف و شوم قدرتهایی باشند که برای نابود کردن ایران و مردم ایران هم قسم شده اند. روزی مسعود رجوی شعار میداد”کس نخارد پشت من جز ناخون انگشت من” و هی اینرا تو سر نیروها میکوبید که شما هم باید اینگونه فکر کنید و نگاه تان فقط به درون سازمان باشد و از خودتان و انقلاب مریم قدرتی تولید کنید که از پس سرنگونی بر آید، اما الان را میبینیم که حتی برای نگه داشتن چند نیروی خسته و از دور خارجش در آلبانی استناد به حرف های بولتون و جولیانی دارند و دیگر حتی اسمی هم از انقلاب پوشالی و مسخره مریم در میان نیست! به هر روی سال 1397 به پایان رسید و باز شاهد بودیم که تمامی تحلیل های سازمان در تمامی زمینه ها اشتباه از آب درآمد و هیچ کدامشان به واقعیت نینجامید!
اما سال 1398 را در شرایطی آغاز کرده ایم که سیل ویرانگر کام مردم ایران را تلخ کرده است. مردم برخی استانها، عزیزانشان را از دست دادند و این بدترین خبر برای ایران است. جا دارد که یکبار دیگر تسلیت صمیمانه خودمان را به خانواده جان باختگان و عموم مردم شریف ایران تقدیم کنیم. خیلی ها خانه هاشان آسیب های کم و زیاد دیده، برخی خودروهایشان از بین رفته و در کل شرایط سختی برای مردم برخی استانهای کشور مان بوجود آمده است. اما بهر شکلی که هست این روزها هم مثل خیلی روزهای سخت دیگر، تمام میشود و بقول معروف زندگی جریان دارد و میگذرد! باز مشاهده کردیم که در شرایط حیاتی این مردم ایران بودند که اولین نفر و قبل از هر ارگان نظامی و دولتی، به صحنه آمدند و به کمک دیگر هم وطنان شتافتند. هیچکس از هیچ چیز دریغ نمیکرد و هر آنچه داشت را برای کمک به وسط می آورد. و باز دیدیم که دار و دسته رجوی مثل همیشه فقط و فقط به سوء استفاده از شرایط بوجود آمده پرداختند و مثل همیشه نمک به زخم مردمی پاشیدند که احتیاج به آرامش و کمک دارند! آنها که فقط باز در تحلیل های غلط خود به دنبال این هستند که مردم را عصبانی کنند و با تهییج آنها و به خیابانها کشاندنشان، تجمعات اعتراضی راه اندازی کنند و باز این قضیه را بسود خودشان مصادره کنند! درصورتیکه همین امریکایی از فرقه مجاهدین حمایت میکند،اجازه ورود کمک های بشردوستانه و صلیب سرخ جهانی را گرفته و همین امر باعث ناراحتی بیشتر مردم ایران شده است. مریم رجوی از یک سو با دجالگری پیام میدهد که ای جوانان ایران زمین به کمک مردم سیل زده بروید، از سوی دیگر خودش میلیون ها دلار خرج میکند و با دادن رشوه و انواع پول های رومیزی و زیر میزی،عامل ایجاد تحریم های بیشتر علیه مردم ایران شده است!
اما سال 1398، سالی پر از اتفاقات برای فرقه رجوی است. آنها دیگر بایستی تکلیف دو هزار تن آدمی که اکنون سالیان سال است که در اسارت نگاه داشته اند را معین کنند! تشکیلات فرسوده فرقه مجاهدین، نخ نماتر از آنی شده است که بتواند یک سال دیگر خودش را نگاه دارد. نیروها، دیگر تاب تحمل شرایط سخت و قرون وسطایی حاکم بر فرقه را ندارند! افشاگریهای جداشدگان مستقر در آلبانی قطعا ادامه دار خواهد بود و این خود افکار عمومی مشخصا کشور آلبانی را با این سوال مواجه میکند که حقیقتا پشت دیوارهای بلندی که مجاهدین در کشورشان برای خود ساخته اند، چه میگذرد؟! همین دو هزار نفری که مجاهدین به هزار دوز و کلک پیش خود نگاه داشته اند، تنها حرف قابل گفتن برای مجاهدین، جلوی امریکایی ها هستند. آنها که فکر میکنند که اگر این حکومت نباشد، اداره کشور نیاز به یک تشکیلات برای اداره امور و عبور از مرحله گذار دارد، خیلی زیاد روی این افراد حساب کرده اند. درصورتیکه مجاهدین به اصلی ترین چیزی که توجه ندارند و اگر هم دارند ترجیح میدهند که به روی خودشان نیآورند، مردم ایران هستند که که نه تنها جایی در بینشان ندارند که عموم مردم از آنها نفرت بی حد و اندازه ای دارند!
امیدوارم که سال جدید سالی پر از اتفاقات خوب برای عموم مردم ایران باشد و همچنین سالی باشد که نیروهای سازمان بدور از هر تهدید و اجباری، بتوانند برای خود آزادانه تصمیم بگیرند و پی زندگی خود بروند!
الف عباسی