در پی بارش باران های سیل آسا در ایران و درگیر شدن بخش بزرگی از کشور در بحران سیل زدگی، سازمان مجاهدین خلق همچون همیشه سوار بر امواج سیلاب ها تلاش می کنند که سوخت تازه ای به ماشین تبلیغاتی خود برساند.
در حالی که پدیده بارش نزولات جوی و در پی آن جاری شدن سیل هر ساله در اقصا نقاط جهان رخ می دهد و موجب وارد شدن خسارت به جان و مال مردم می شود، سیل در ایران گویی برای مجاهدین خلق موهبتی است که سران این تشکیلات نمی توانند شادمانی خود از وقوع آن را پنهان کنند.
نگارنده به عنوان یک شهروند شیرازی که از نزدیک با وقایع تلخ سیل شیراز درگیر بوده است، قطع به یقین می تواند شهادت دهد که آن چه این روزها در رسانه های تشکیلات مجاهدین خلق درباره سیل منتشر می شود، مهملاتی است که تنها در ادبیات این تشکیلات مرسوم است. شیوه خبر نویسی در رسانه های مجاهدین خلق در مواقعی چنان رقت آور می شود که هر مخاطب کم سوادی هم می تواند اشتیاق خبر نویس برای گرفتن ماهی از آب های گل آلود سیل را ببیند. در این مقال تنها به ذکر چند نمونه از سو استفاده تبلیغاتی مجاهدین خلق از بدیهیات یک منطقه سیل زده، بسنده می شود.
فارغ از آنکه، واقعه دردناک سیل دروازه قرآن و خسارات وسیع آن به جان و مال مردم ناشی از سو مدیریت بوده یا نبوده است، پس از وقوع حادثه، نگارنده به چشمان خود شاهد حضور نیروهای مردمی، هلال احمر، شهرداری، ارتش و سپاه در کمک رسانی به شهروندان و مسافران سیل زده بود. به ویژه موج حمایت های بی دریغ مردم شیراز در یاری رساندن به هموطنان سیل زده چنان فراگیر بود که توجه همه اقشار در شبکه های اجتماعی را جلب کرد.
با توجه به شکل گیری گروه های خودجوش در میان دوستان و خویشاوندان و همشهریان نگارنده برای کمک رسانی به آسیب دیدگان، فراخوان مریم رجوی به کانون های شورشی برای یاری رساندن به سیل زدگان که چندی پس از وقوع سیل در رسانه های مجاهدین خلق منتشر شد، بسی مضحک به نظر رسید. با در نظر گرفتن این نکته که کانون های شورشی برای گرفتن یک عکس با پوستر مریم رجوی در بیابان های پرت و دور افتاده با چهره های پوشانده در گروه های چهار پنج نفره، اعلام حیات می کنند، این سوال مطرح است که این به اصطلاح کانون ها در صورت وجود خارجی چگونه می خواهند به یاری سیل زدگان بپردازند.
قطع به یقین، جوانان شیرازی که از بدو وقوع حادثه در حال کمک رسانی به سیل زدگان بودند و این روزها نیز برای کمک رسانی به سیل زدگان لرستان کماکان فعال هستند، تا کنون نامی از مریم رجوی نشنیده اند چه رسد به آنکه بخواهند به توصیه او عمل کنند. این در حالی است که موج کمک های مردمی در همه عرصه ها به مردم سیل زده به ویژه در شیراز چنان خودجوش و همدلانه بود که کماکان همه جامعه را در شگفتی فرو برده است.
مورد دومی که در تبلیغات مجاهدین جالب توجه است، مراسم یادبودی است که پنج شنبه شب مورخ 8 فروردین، شهروندان شیرازی در مقابل دروازه قرآن برگزار کردند و خیل عظیم جمعیت با روشن کردن شمع و نثار شاخه های گل یاد قربانیان حادثه را گرامی داشتند. مراسمی آرام و همدلانه که عکس ها و فیلم های آن به صورت فراگیر در رسانه ها و شبکه های اجتماعی قابل دسترس است. اما پروپاگاندای مجاهدین خلق از آن با عنوان «تجمع اعتراضی» نام می برد و در مقابل این «اعتراضات» از گسیل نیروهای حکومتی برای سرکوب مردم خبر می دهد.
مجاهدین خلق که از گسیل نیروهای «رژیم» برای سرکوب مردم سیل زده می گوید، برای اثبات مدعایش به حضور تانک های ارتش در شهرهای سیل زده اشاره می کند! در حالی که لزوم استفاده از خودرو های سنگین، تانک و نفربر در چنین شرایط بحرانی چون سیل و طوفان در همه جای جهان امری عادی و قابل پیش بینی است. با توجه به حضور فعال نیروهای ارتشی در کمک رسانی به سیل زدگان، این ادعا بسی مضحک و ساده لوحانه است.
همچنین پروپاگاندای مریم رجوی از «سخاوت و همبستگی» مردم ایران به هنگام بروز بحران ها می گوید که البته از مواقع نادری است که از این واژه ها صحیح و به جا استفاده کرده است اما در پی این توصیف های بلیغ از ملت ایران، دائما ادعا می کند که مردم در عین «فقر و ناداری» به کمک یکدیگر شتافتند. بله، همدلی و همبستگی و سخاوت ملت ایران مثال زدنی است اما رسانه های مجاهدین خلق با تکرار واژگان «فقر و ناداری»، عزت ملت ایران را هدف قرار داده است.
نگارنده که شاهد عینی رسیدن موج کمک های سخاوتمندانه از قبیل خوراک و پوشاک و وسایل زندگی به سیل زدگان محله سعدی در شیراز بوده است، اختلاف طبقاتی این محله با دیگر محلات شهر را نادیده نمی گیرد اما این ادعای مجاهدین که همه ملت ایران در فقر و نداری به سر می برند بسیار بی راه می داند. کما اینکه خیل متمولین و مرفهین و اقشار متوسطی که شخصا یا از طریق سازمان های خیریه و هلال احمر به سیل زدگان کمک کردند بی شمار بوده است.
همچنین، اگر بنا به ادعای مجاهدین خلق، جمهوری اسلامی از جبران خسارات می گریزد، مجاهدین خلق باید پاسخگوی این پرسش ها باشند که خودشان برای کمک به سیل زدگان نورورز امسال یا دیگر بلایای طبیعی چون زلزله کرمانشاه، چه اقدام مثبت و موثری کردند؟ چرا حتی یک نمونه گزارش از کمک های کانون های شورشی کذایی به مصیبت دیدگان –حتی به صورت مخفی– در رسانه های مجاهدین خلق دیده نمی شود؟ این در حالی ست که پروپاگاندای مجاهدین خلق ادعا می کند که تصاویر آسیب دیدگان سیل را «خبرنگار مجاهد» ارسال کرده است – بماند که فضای مجازی مملو از این تصاویر دردناک است و نیازی به حضور خبرنگار کذایی نیست.
به هر روی ابعاد فاجعه سیل در آغاز سال نو چنان فجیع بوده است که حضور همه نیروهای دولتی، نظامی و مردمی را الزامی می کند ولی آنچه مسلم است عدم حضور فیزیکی و معنوی مجاهدین خلق در این شرایط خطیر و هر موقعیت وخیم دیگری است. با همه تلاش مجاهدین خلق برای بهره برداری تبلیغاتی از این بلای طبیعی و به تبع آن بهره برداری از درد و رنج ملت ایران، غیبت این گروه تروریستی خیانت پیشه در حلقه همبستگی مردم ایران، محرز است.
مزدا پارسی