دستگاه تبلیغاتی رجوی باز هم به مانند گذشته با افشاگری یکی از نفراتی که با فریبکاری رجوی به نام کانونهای خرگوشی فعالیت می کرد دست به شانتاژ زده و سعی نمود وی را فردی سوخته معرفی کند که از سناریویی که علیه سازمان تشکیل شده پرده برداری کند.
در اطلاعیه سازمان برای ردیف کردن و تولید اعتراف گیری خود همه چیز را ردیف نموده و بعد خودش هم نتیجه گیری می کند.
برای افشای ماهیت کانونهای خرگوشی سازمان در داخل کشور که یک نمونه آن را می توان به گفته های جوانی اشاره نمود که چگونه در دام فرقه رجوی افتاد و آنان برای این کار از وی که هنوز هیچ شناختی از ماهیت رجوی نداشت سوء استفاده نمودند.
البته این یک نمونه از میلیونها نمونه ای است که فرقه رجوی سالیان سعی نموده با فریبکاری و شانتاژ افرادی را در داخل کشور گرفتار نماید و از آنان بخواهد که برای فضای تبلیغاتی هم شده شعار در ناکجاآباد نوشته و عکس بگیرند تا آنان بتوانند با مطرح کردن شان در نزد لابی های خود هم دلار دریافت کنند و هم مطرح کنند که باید برای تغییر حکومت می توان روی آنان حساب کنند.
البته خیانت و جاسوسی فرقه رجوی برای دشمنان مردم ایران به خوبی روشن ساخته که سران فرقه حاضرند تن به هر کار کثیفی بدهند از طرف دیگر به باقی مانده اعضای خود در مناسبات این پیام را می دهند که اگر جدا بشوید باید نام مزدوری و بریدگی را به دوش بکشید و به همین خاطر خیلی از نفرات به خاطر این مارک ها و انگ ها در مناسبات جهنمی رجوی باقی ماندند.
اگر بحث بریدگی از مبارزه باشد اولین نفر خود رجوی است که بعد از دستگیر شدنش و برای حفظ جانش تن به همه گونه همکاری با ساواک شاه داد و حتی بعد از پیروزی انقلاب شاهد بودیم هیچ وقت در سرفصل های مهم حاضر نشد ریسک کند و تن به خطر بدهد او همیشه اولین نفری بود که باید از میدان جنگ فرار نموده و دیگران باید کشته می شدند تا وی از خون آنان ارتزاق کند.
جالب اینکه بدانیم اصلاٌ ستاد اجتماعی مجاهدین موضوعیتی دارد یا خیر؟ این ستاد در یک کلام از یک مشت اعضای پیر و پاتال در فرانسه تشکیل می شود که با دادن اطلاعیه قصد دارند دست به فریبکاری بزنند بطور مثال وقتی تیم های عملیاتی سازمان در داخل کشور دستگیر یا کشته می شدند ستاد اجتماعی سازمان اطلاعیه داده و عنوان می کرد که اعضای ما در داخل کشور و از اعضای ستاد اجتماعی دست به عملیات زدند این در حالی بود که ما وقتی در اشرف بودیم شاهد رفتن تیم های عملیاتی به داخل کشور بودیم و به همین خاطر این ستاد برای فریبکاری و حقه بازی رجوی تشکیل شده بود.
اکنون که به این قسمت از بحث مان رسیدیم بهتر است در مورد کانونهای شورشی هم نکته ای را اشاره کنیم. سران فرقه رجوی بعد از شکست ماندگاری در عراق و دیگر راهی به سرنگونی خیالی خود ندارند مریم قجر به این فکر افتاد تا با راه اندازی شوی دیگری به نام کانونهای خرگوشی تعدادی از افراد ناآگاه در داخل کشور را بفریبد و آنان را به کاری وادار کند که هیچ اطلاعی از سران آن ندارند و اگر هم دستگیر و زندانی شوند اصلاٌ برایشان مهم نیست و بعد هم اطلاعیه ای داده و با این کار خودشان را نزد اربابان غربی و منطقه ای مطرح کنند و پول دریافت کنند البته اربابان و حامیان غربی و منطقه ای شان به اندازه ای کودن هستند که چشم شان را به روی واقعیت های موجود در داخل کشور بسته و به خاطر دشمنی با ایران می خواهند آنان را به بازی بگیرند.
تمام این حقه بازی ها و سناریو سازی ها راه به جایی نخواهد برد و هر چه بیشتر ماهیت کثیف رجوی برای همگان روشن خواهد شد.چرا رجوی و دستگاه کثیف اجتماعی وی مدعی نمی شوند که نیروهای به اصطلاح کانونهای خرگوشی دروغی بیش نیست و خط شان این است از افرادی که هیچ گونه شناختی از سازمان ندارند استفاده کنند. حال با این وضعیت فرقه رجوی و درماندگی برای به اصطلاح سرنگونی و ریزش نیرو در آلبانی، مریم قجر اکنون به مانند دیوانه ای شده که خودش را برای برون از وضعیت موجود به هر دری می زند تا شاید فرجی حاصل شود ولی چه سود.دیگر به دوران فروپاشی و پایان دوران عوامفریبی رجوی و تشکیلات ضد مردمی اش رسیدیم حال هر چقدر اندر باب ستاد اجتماعی و شورای بیکاران و … اطلاعیه تولید کند و کاغذ سیاه کند ولی چیزی که برای ما کاملاٌ روشن است ماهیت ضد انسانی و ضد میهنی رجوی و دار و دسته جنایتکارش می باشد. شما همان بهتر که دلتان را به این گونه مسائل خوش کنید.
هادی شبانی