کسی که خودش را همیشه در نوک پیکان مبارزه می دید و به همه گروه ها بر چسب می زد که خزیدن زیر قبای بورژوازی و خبری از مبارزه نیست و نصیحت می کرد که ای آقایون بپائید به دریای مانژ نیفتید.
حال بنگرید حال روز رهبر فرقه مجاهدین خلق را که خودش که در سوراخ موش خزیده و خودش را شیر همیشه بیدار (البته موش کور) برای هواداران خودش جا انداخته است تا باز بگوید مرا بپرستید. البته مسعود رجوی کسی است که در طول چهار دهه ی گذشته چنین مسیری را رفته و با استفاده از یک موقعیت پیش آمده در ایران طوری وانمود کرده که شخص ویژه ای برای پیروان و هوادارانش است و بر همه به نوعی تحمیل کرده است که باید او را بپرستند و کسی نباید روی حرف او حرفی بزند و انتقادی بکند جنبه ی تقدس پیدا کرده است. برخلاف شخصیت وجودی مسعود رجوی که خیلی مکارانه حرف های دلچسب و فریبنده می زند از این رو هوادارانش تحثت تاثیر مغزشویی او را انسانی فرا زمینی می پندارند و او در این توهم در ابرها سیر میکند و خودش را گم کرده است.
رجوی در کتاب تبیین جهان وظیفه ی یک مجاهد را از موضع رهبر عقیدتی میگوید:”
هر رزمنده ارتش آزادی و هر مجاهد خلق اگر از عملیات گریخته باشد و اگر این فرد از جانبازی گریخته باشد زندگی اش ناشی از یک تقصیر است , وقتی که نفس کشیدن و زندگی آدمی ناشی از یک تقصیر باشد، پس نفس اش حرام است, تباه است. مگر اینکه فرد در فکر چاره باشد.”
البته هیچ موجودی از مرگ گریزان نیست و این دست اراده خدا است ؛ اما این حرف رجوی یعنی چی؟ اگر کسی برای زندگی کردن و ادامه زندگیش به این خاطر باشد که آگاهانه و به عمد از مرگ گریخته باشد جرم محسوب می شود؟ در دستگاه رجوی البته که جرم است و هم رجوی و مریم قجر رسما می گفتند که همه شما (اعضا و هواداران) اضافه زنده هستید و شما باید زودتر از این در عملیات ها می مردید ؛ برای چی زنده اید که حق رهبری را بجا نیاوردید و دارید به رهبری ظلم می کنید. آری هواداران نگون بخت که تمام عمر و جوانی خود را برای این شخص خود خواه گذاشتند از یک تشکر خشک و خالی هم برخوردار نیستند.
در تمام این سالها همین شیر همیشه بیدار هیچگاه در سختی نبوده و همیشه در رفاه و آسایش و در امنیت کامل و در سنگرهای بتونی زیر زمینی ضد بمب و موشک بوده و هرگز در معرض تیر و ترکش نبوده مجبور بود که مداوم حرافی کند وگرنه که ول معطل بود.
مهمترین کاری که مسعود رجوی در این سالها انجام داد انتقال این فریبکاری به مریم قجر و دیگر مسئولینش بود که بتوانند از این تشکیلات پوسیده و در خال فروپاشی مدتی جلو گیری کنند، صد البته که این تشکیلات دوام نخواهد آورد و بزودی فرو خواهد ریخت.
پرویز حیدرزاده