اخبار این روزها حاکی از افزایش تنش ها در اختلافات دیرینه بین آمریکا و ایران است که برخی حتی احتمال درگیری نظامی را هم منتفی نمی دانند. فرستادن ناو جنگی آبراهام لینکلن به منطقه و تهدیدات پی در پی سران آمریکا، علت اصلی بالا گرفتن این تنش ها مطرح شده است.
در همین رابطه ایرانیان در داخل و خارج از کشور با هر مرام و عقیده ای صرف نظر از دیدگاه های سیاسی و همچنین غیر ایرانیان در سراسر جهان نسبت به بروز درگیری نظامی بین آمریکا و ایران واکنش نشان داده و با آن به مخالفت برخاسته اند. حرکت های بسیاری به اشکال مختلف در گوشه و کنار علیه بروز جنگ صورت پذیرفته است.
به جرأت می توان گفت که در میان دولتمردان به غیر از مثلث جان بولتون، بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان کسی موافق درگیری نظامی بین آمریکا و ایران نبوده و به نوعی با آن به مخالفت برخاسته و خواستار رفع تنش در روابط دو کشور گردیده است.
فرقه ی تروریستی رجوی که به تنها چیزی که هرگز فکر نمی کند عالی ترین مصالح و منافع ملی است مواضع خائنانه ی خود را نیز در این خصوص اعلام نموده است. برای من که سالیان با این فرقه بوده ام این موضعگیری کاملاً قابل پیش بینی بود و جز این انتظار نمی رفت.
سازمان مجاهدین خلق در مواضع خود که از زبان اعوان و انصارش در نوشته ها و مصاحبه های مختلف تکرار می شود مدعی است که خواهان”صلح واقعی” می باشد ولی در عین حال هر حرکت ضد جنگ را به این بهانه که سرمنشأ آن جمهوری اسلامی است محکوم می داند.
مخالفت با هر حرکتِ ضد جنگ و به دنبال”صلح واقعی” بودن به چه معنی است؟
رجوی طی 16 سال اخیر، برای یافتن جایگزینِ صدام حسین بسیار تلاش نموده تا این جایگزین خریدار خیانت هایش باشد، لذا سعی کرده تا به هر نحو خود را وارد باشگاه جنگ طلبان آمریکایی و منطقه ای نماید و خدمات خود را به اربابان جدید عرضه دارد.
به یاد دارم که به دنبال تهاجم ارتش بعثی صدام حسین به خاک ایران، سازمان مجاهدین خلق که آن زمان نمی توانست علناً وابستگی اش را به عراق فاش سازد و هرگز قصد نداشت در دفاع از کشور قدمی بردارد، اعلام نمود که چون با جمهوری اسلامی مرزبندی دارد لذا در”سنگرهای مستقل” از نیروهای مسلح کشور در برابر دشمن به دفاع از میهن اقدام خواهد نمود. همچنین با وجودی که سند ملل متحد مبنی بر این که عراق آغازگر جنگ بوده موجود می باشد فرقه رجوی تلاش داشت تا ایران را مسبب جنگ معرفی کند.
این مواضع خائنانه، رجوی را به همان جایی برد که باید می رفت یعنی او در کنار دشمن متجاوز به خاک میهن قرار گرفت تا علیه مرزبانان و مدافعان میهن دست به سلاح ببرد و برای دشمن جاسوسی کند. معنی بهانه”سنگر مستقل در برابر دشمن” دیگر برای همگان روشن شده بود.
اما امروز دست رجوی روتر از آن است که چنین ترفندهایی کارساز باشد. همگان می دانند که رجوی برخلاف تمام جریانات ایرانی و غیر ایرانی، خواهان جنگ است و آینده ی خود را صرفاً در شعله ور شدن جنگ می داند و مدعی”صلح واقعی” بودنش هم بهانه ای برای پنهان کردن مواضع جنگ طلبانه اش می باشد.
ابراهیم خدابنده