بعد از اخراج فرقه از عراق و انتقال به کشور آلبانی، روز به روز تنقضات اعضا بخاطر پوشالی بودن تحلیل و شعر و شعارهای رجوی بالا گرفت. به همین دلیل انگیزه های آنها برای ماندن درفرقه بشدت پائین آمد بطوریکه تاکنون تعداد زیادی از آنها از فرقه جدا شدند وهمین مسئله باعث شد تا سران فرقه بیشترازهرزمان دیگر خطر فروپاشی فرقه را حس کنند. ظاهرا جریان بی انگیزگی و پوچی به مسئولین رده بالای فرقه که متوجه شدند بیهوده سالیان عمر خود را آلوده جنایات رجوی کردند سرایت کرده است.
هرچند مریم قجربه همراه زنان اعضای شورای رهبری درآلبانی تلاش کردند تا با یکسری حرف های مفت و پوشالی ازجمله دادن وعده های حمایتی آمریکا و عربستان و داستان کانون های موهوم شورشی و…دوباره جان تازه ای در اعضا و بخصوص لایه مسئولین فرقه بدمند اما ظاهرا فایده نداشته. به همین دلیل مریم رجوی بهانه جدیدی را برای تزریق روحیه به اعضا وبخصوص لایه مسئولین فرقه پیدا کرد؛ تحت عنوان برگزاری یادواره کشته های فرقه در12و19 اردیبهشت سال 60 که تاکنون برگزاری چنین یادواره ای درفرقه سابقه نداشته! فقط درروزتقویمی ان سیمای نامبارک فرقه یادی ازآن می کرد.
بنابراین مریم رجوی در اردیبهشت امسال درآلبانی جلسه یادواره کشته های فرقه در سال 60 را برگزارکرد. دراین جلسه که هنوزهم بصورت سریالی در تلویزیون فرقه پخش می شود، بعد ازصحبت های کشکی اولیه مریم ازهرکدام ازمسئولین فرقه خواسته شده بود که به نوبت پای میکروفون رفته و از خاطرات خود در مورد درگیریهای 12و19 اردیبهشت سال 60 بیان کنند بعد از اتمام صحبت های آنها مریم هم به نحو مضحکی با بکار بردن الفاظ پوشالی به تعریف وتمجید ازآنها پرداخت. مثلا می گفت:”خدا را شکر می کنیم که سازمان چنین مسئولین مقاوم با کوله باری از تجربه دارد که می تواند به آنها تکیه کند!” لازم به توضیح است که تلویزیون فرقه فقط همین بخش تعریف وتمجید ها وبیان خاطرات را پخش کرده قبل ازآن مریم با کلی بحث حسابی پوست ازکله مسئولین کنده که چرا اینقدر بی انگیزه وبی رمق شدند و این را فقط اعضایی که سابق در فرقه بودند می دانند.
بهرحال چنین تعاریفی ازمسئولین توسط مریم، پوشالی وسرکاری وفقط برای دادن انگیزه به آنهاست که درنهایت چیزی را تغییر نخواهد داد و خیلی زود بادی که مریم زیرپوست آنها کرده درخواهد رفت مثلا فردی مثل محمود عطایی (حمید) که فرمانده صحنه عملیات موسوم به فروغ جاویدان بود بعد از شکست فرقه درآن بشدت سرخورده وبا رجوی اختلاف نظر پیداکرد وبه همین دلیل رجوی اورا ازتمامی مناصب مهم تشکیلاتی کنار گذاشت بطوریکه مانند یک فرد بیکاردر مناسبات می چرخید یا محمد محدثین (بهنام) که زمانی بعنوان مسئول روابط خارجی فرقه برای خود برو بیایی داشت بعد ازجدایی کریم قصیم و روحانی از شورای دست ساز فرقه تنزل رده پیدا کرد وتا مدتها خبری از او نبود. بنظرم مریم به او پست کمک آشپز مقر اوورسوراواز را داده بود. بقیه هم مثل حسین ادیب، مهدی براعی (احمد واقف) و…همینطور.
واقعیت این است برگزاری چنین شویی از سوی مریم قجرمشخص شد که جریان بی انگیزگی تنها معطوف به بدنه تشکیلات فرقه نبوده و این مسئله به مسئولین بالای سابق و فعلی بی رمق فرقه هم سرایت کرده است واین نشانه ای جز پیدا شدن دکل فروپاشی فرقه ای که رهبرش روزی آنها را با شعارهای فریبنده جذب وطی سالها ازآنها درجهت کیش شخصیت خود سوء استفاده کرد ندارد. مسئولینی که اکنون به مرحله کهولت سن وپوشیدن پوشک رسیدند متوجه شدند که طی سالیان بیهوده خود را به جنایت های رجوی آلوده کردند.بنابراین مریم قجر درغیاب شوهر مفقودش نمی تواند با چنین ترفندها ومسئولین بی انگیزه و پیروپاتالی که دارد سرنوشت محتوم فرقه اش که همانا فروپاشی است تغییر دهد.
حمید