فضاحت بسته شدن کمیساریا در آلبانی چرا و به چه قیمت؟

بعد از بسته شدن کمیساریا در آلبانی که مستقمیا به دستور جان بولتون و به خواست مسعود رجوی و مریم انجام شد، مسعود رجوی طی پیامی داخلی به وارفته های داخل مناسباتش ابراز پیروزی و خوشحالی شدید کرد و این اقدام یعنی بسته شدن کمیساریا در آلبانی را مصادف با بسته شدن سفارت ایران در آلبانی تلقی کرد.
میخواستم سر همین موضوع با شما خوانندگان عزیز کمی صحبت کنم. اولا این اقدام جنایتکارانه چگونه انجام شده است؟ دقیقا از سوی جان بولتون مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در کاخ سفید که در حمایت هایش از فرقه رجوی ید طولایی دارد، که به خاطر دلارهای زبان بسته ایست که به ایشان از جانب مریم رجوی هدیه داده میشود، یکی از خصیصه های جهان کنونی این است که با پول میشود افرادی مثل بولتون یا جولیانی یا ژنرالهای چند ستاره را بدنبال خود کشید و خرید و مثل سگ قلاده دور گردن آنها انداخت و به این سو و آن سو کشاند و هدایتشان نمود.
راستی داستان چیست و چرا مقامات آلبانیایی وارد این ماجرای فضاحت بار شدند؟
به نظر بنده، چون که مقامات دولت آلبانی علیرغم اینکه با پول دست به هر کاری میزنند ولی در این یک مورد توانش را نداشتند و نمی توانستند به کمیساریای عالی پناهندگان بگویند که جمع کرده و از کشور بروند زیرا تا مبادرت به این کار کثیف میکردند جیغ و داد کمیساریا عالمی را بر میداشت و”ادی راما” نخست وزیر آلبانی یارای مقاومت را نداشت که بیاید و به افکار کشورش و جهانیان و سازمانهای حقوق بشری توضیح دهد که اصل ماجرا چیست و چه کثافتکاری انجام شده است. پس باید کسانی وارد می شدند که همه در مقابل آنها لنگ می انداختند یعنی آمریکائیها. بنابراین بستن کمیساریا در اختیارات دولت ضعیف و نحیف آلبانی نبوده و نیست، خواست و اراده آمریکا در این بین بوده است.
و اما سوال بعدی که چرا آلبانی به این درخواست کثیف و ضد انسانی پاسخ مثبت داد؟ چون ظاهرا و باطنا هیچ چیز خوشایندی نبود؟ پاسخ ساده است. بخاطر اینکه مستمرا به دولت مردان آلبانیایی وعده میدهند که آلبانی را در اتحادیه اروپا عضو خواهند کرد و این تکه استخوان را هر از چند گاهی جلوی سیاستمداران آلبانیایی می اندازند تا ایشان در مقابل هر خواست ذلت باری تن بدهند و اما آن چه که مسلم است از پیوستن به اتحادیه اروپا فعلا خبری نیست (مثل سالهای گذشته) و باز شما خواهید دید که این درخواست با بهانه های مختلف رد خواهد شد و به بعد موکول خواهد گشت.
حتی جهت اطلاع خوانندگان عزیز که در ابتدای داستان انتقال اعضای فرقه رجوی به آلبانی مهمترین شرط سیاستمداران و دولت مردان آلبانی این بود که در مقابل این عمل باید کشور آنان در اتحادیه اروپا عضو گردد. چیزی که سالها بود بدنبالش بودند و اتحادیه اروپا و مشخصا آلمان و فرانسه که پرچمدار اتحادیه اروپا هستند باید با این قضیه موافقت میکردند. در آن زمان من شخصا در آلبانی بودم و دیدم که خانم آنجلا مرکل یک سفر سه ساعته به آلبانی داشت یعنی بلافاصله بعد از سفر وزیر خارجه وقت آمریکا که او نیز با هدف کسب رضایت دولت مردان آلبانی به این کشور کوچک سفر کرده بود. بعد از او نیز خانم مرکل آمد و وعده پیوستن آلبانی را به آقای ادی راما نخست وزیر آلبانی داد و گفت که برای چرخیدن چرخهای اقتصاد آلبانی اقدامات زیادی انجام خواهند داد. این چنین بود که مقامات آلبانی حاضر به پذیرفتن همه اعضای فرقه رجوی به کشورشان شدند.
اما چرا مسعود رجوی بسته شدن کمیساریا را مترادف با اخراج دیپلمات های ایران از کشور آلبانی می دانست؟
از ابتدای ساکن شدن فرقه رجوی در آلبانی معلوم بود که سفارت ایران در آلبانی استخوانی در گلوی مسعود رجوی و مریم رجوی است و چون چشم دیدن سفارت ایران در آلبانی را نداشتند و ندارند دست به هر کار کثیف و توطئه ای میزنند که تا این سفارت بسته شود. اما چرا؟ مگر سفارت ایران در آلبانی چکار میکند؟ تا آنجاییکه من از نزدیک دیدم این سفارت هیچ کار غیر قانونی انجام نمیدهد که باعث شود آتو دست نیروهای امنیتی آلبانی بیفتد که لاجرم منجر به بسته شدن سفارت ایران گردد.
اما بیائید از دیدگاه رجوی به این موضوع نگاه کنید. دیدگاه متحجر او این است که تا وقتی سفارت ایران در آلبانی هست یعنی که پشت و پناهی برای اعضاء ناراضی در داخل سازمان هست. بنابراین هر کسی در هر لحظه میتواند خودش را به سفارت ایران برساند و خودش را از چنگالهای خونین سازمان رجوی برهاند، لذا نباید این سفارت در آلبانی امکان حیات داشته باشد، حیات سفارت برابر است با احساس خفگی فرقه رجوی در کشور آلبانی.
حالا دقیقا همین احساس در رابطه با سفارت ایران در نزد اعضاء و ناراضیان در داخل سازمان که آنرا خیلی خوب ارزیابی میکنند، در رابطه با کمیساریای عالی پناهندگان نیز بود و ای بسا بمراتب بیشتر، زیرا که برخی بودند که بنا به دلایلی نمی خواستند به سفارت ایران بروند ولی دیگر ماندن در فرقه رجوی را برنمی تافتند و به دنبال خروج از سازمان و رفتن به دنبال زندگی مطلوب خود بودند.
حالا با این احوال که خیلی فشرده خدمت شما عرض کردم متوجه شدید که چرا مسعود رجوی بسته شدن کمیساریای عالی پناهندگان را مساوی با بسته شدن سفارت ایران در آلبانی میدانست؟ دقیقا بخاطر اینکه اعضاء جایی برای پناهنده شدن نداشته باشند و به فکر خروج از سازمان نباشند و مستمر در سیطره و چنگالهای خونین رجوی گرفتار باشند.
اما سوال این است که این درب تا به کی روی این پاشنه خواهد چرخید؟
به نظر من زیاد طول نخواهد کشید زیرا دولت آلبانی با این افتضاحاتی که به بار آورده است باید پاسخگوی این فضاحت ها باشد و همچنین کمیساریای عالی پناهندگان نیز دیر یا زود برملا خواهد کرد که برای چه این خروج را انجام داد و تحت چه فشاری این کار ضد انسانی را انجام داد.
بخشعلی علیزاده

خروج از نسخه موبایل