رجوی مبارزه در فرنگ را حرام اعلام کرده بود

گفتگوی محمد حسين سبحانی با حسن حيرانی از اعضای جداشده از مجاهدين

محمد حسين سبحاني: سلام میکنم خدمت بینندگان عزیز و گرامی.درخدمت شما هستیم دراین برنامه با رویدادها و اتفاقاتي که توسط سازمان مجاهدین خلق درآلبانی صورت گرفته و میگيرد. همچنين میخواهیم وضعیت اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق را در آلبانی بررسی بکنیم. همانطور که مطلع هستید سازمان مجاهدین در شهريور سال بعد از سه دهه استراتژی مبارزه مسلحانه و تروريستي و خشونت بار و جاسوسی برای صدام حسین و راه انداختن مغزشویی در اشرف و لیبرتی سرانجام به آلبانی آمد تا دور از ـ جوار خاك ميهن ـ دوباره مبارزه! را از فرنگ آغاز كند. رجوي فراموش كرده بود كه يكبار در سال هاي گذشته مبارزه ىر فرنگ را حرام اعلام كرده بود تا رفتن به دامن صدام حسين حلال و توجيه شىه باشد. رجوي گفته است اینکه در آلبانی به تعبير ما زندان اشرف 3 را مي سازد و به تعبير خودشان اشرف 3 يعني اشرف اول و دوم در قلعه هاي اين فرقه در عراق بوده است و اشرف 3 هم در آلباني خواهد بود.
که البته از نظر ما زندان است بخاطر وضعیتی که قربانیان دردرون تشکیلات فرقه در آنجا دارند و همينطور شرايطي كه بر اعضای جداشده از سازمان مجاهدين در آلبانی و تیرانا تحميل شده است. شرايطي كه براساس توطئه های سازمان مجاهدین خلق و کم کاری های کمیساریاي عالي پناهندگان ايجاد شده بنابراين وضعیت اعضای جداشده دراینجا بسیار نگران کننده است. هرچند این دوستان جداشده از سازمان مجاهدين با قاطعیت و شهامت و صبرو بردباری این شرایط را تحمل میکنند تا ازاین شرایط عبور بکنند تا گامی باشه برای اینکه سایر دوستانشان ازآن حصار زندان اشرف 3 رهايي يابند.
ولی بخاطراینکه دقیق تر این مسایل و اخبار را دنبال كنيم میخواهیم که با آقای حسن حیرانی گفتگویی را داشته باشیم. آقای حسن حیرانی را احتمالا شما دوستان با مطالبشون و مصاحبه هایی که بعد از جدایی از سازمان مجاهدین كرده اند را تا تاحدودی اشنایی دارید. من خدمت آقای حسن حیرانی سلام عرض میکنم و خواهش میکنم ابتدا مختصری از بیوگرافی خودتان را بفرمایید ،‌ نحوه ورودتان به سازمان ،‌ درهرصورت کی وازد سازمان شده اید؟ کی توی اشرف بودید؟ کی توی لیبرتی بودید؟ و چرا در آلباني ازسازمان مجاهدین جداشده اید؟
بعد من بپردازم به سوالهایی که وجود داره باتوجه به اخبار و رویدادهاییکه درچندروزگذشته مریم رجوی درالبانی اعلام کرده است بفرمایید اقای حیرانی خواهش میکنم.
حسن حيراني: با عرض سلام حضور شما جناب سبحاني و بيننده هاي محترمتون من حسن حيراني هستم و همونطوركه قبلا هم در مصاحبه ها و مقالات قبلي هم بدان اشاره كرده ام در سال 2003 در سفري به عراق تحت تاثير تبليغات سازمان و شعارهايي كه ميداد و بالاخره تو اون سن وسال با احساسات وطن پرستانه و بطور خاص در اون دوران پس از يك سرخوردگي كه در زمان دولت اصلاحات بعد از وقايع 18 تير 1388 پيش اومد و خلاصه مجموعه عواملي بود وبخشي هم كنجكاوي باعث شد كه به اين سازمان بپيوندم و در ابتدا هم كه وارد شديم صبحتها و بحثها و آموزشهايي تئوري بود كه در ظاهر جذاب به نظر ميومد و مدتي گذشت تا اينكه ماهيت و محتواي فرقه اي اين سازمان براي ما آشكاربشه. و در طي ساليان گذشته در قسمتهاي مختلف اين فرقه دوسال اول در قسمت پذيرش و چند سال بعد در قسمت توليد انتفاعي كه كارمون درست كردن كانتينر بود و بعدش هم بعد از وقايع شيش و هفت مرداد و نوزده فرودين تا اينكه رفتيم به كمپ ليبرتي كه محل ارتش آمريكا بود قبل از خروج از عراق و طي ساليان آخر هم در قسمت سياسي فرقه بودم. در ليبرتي هم كه بوديم در هنگامه آمدن به اينجا وعده هاي زيادي داده بودند كه مشكلات حل خواهد شد و خودشون هم قبول ميكردن كه يك سري موضوعات تشكيلاتي سازمان درست نبود و ….. و حتي خودشون هم ميگفتن كه خود مسئولين هم موافق اين برخوردهاي نبودند وشرايط زمان ومكاني تحميل كرده توي محيط جديد كه برسيم ديگه اينچنين نخواهد بود و حتي خود مريم رجوي تو نشستهاي اوليه اي كه در آلباني گذاشته ميشد ميگفت كه مثل علم شيمي و فيزيك و زيست شناسي كه از هر مرحله به مرحله ديگر وارد ميشود همه قوانين قبلي كنار گذاشته ميشود ما هم با سربلند همه قوانين قبلي رو كنار ميگذاريم و با قوانين جديد تو زمين جديد حركت خواهيم كرد كه متاسفانه اين نشد و دقيقا بعد از اومدن ترامپ اينا شروع كردن به طي طريق فرقه اي خودشون سازمان يك زمين بزرگي را در اطراف تيرانا خريد و به شيوه فرقه و سكتاريستي خودشون شروع به ساخت مزرعه حيوانات خودشون رو كردند ودقيقا به شيوه همون سي چهل سال پيش كه در عراق زندان ساخته بودند شروع كردند به زندان سازي و دقيقا نشون دادند كه اون وضعيت اسفناك تشكيلاتي كه در عراق به اسم مبارزه و انقلاب و ارزشهاي مبارزاتي حاكم كرده بودند به نفرات نه به دليل شرايط زمان و مكاني وموضوعاتي كه سازمان رو احاطه كرده بود بلكه به دليل ماهيت ارتجاعي و پست وفرقه اي سران فرقه بود. تا اينكه اين شرايط ميگذشت كه هم من و هم سايرين ديديم كه نه اينها علي رغم وعده و وعيدهايي كه داده بودن كه همش دروغ و فريب و ريا بود دقيقا مسير انقباض روبه جاي مسير انبساط رفتند و به اسم آرمانشهر همين مزرعه حيوانات خودشون رو ساختند.
به موازات اين وضعيت آزار دهنده هم موضوع ديگري هم براي ما پيش اومده بود و اونهم اينكه ما ساليان از داخل وارتباط با خانواده قطع بوديم و ارتباطي نداشتيم تا اينكه ما در اينجا ارتباطي با خانواده در داخل پيدا كرديم و دوست من حسن شهباز كه باهم به اينجا به سازمان اومده بوديم و فرقه در سال 86 بهش گفته بوده كه تماسي بگيره و خانواده اش رو به اشرف دعوت كنه و البته در طي اين ساليان حسن شهباز فكرميكرد كه خانواده اش نيومدن چون تماسي هم نداشتيم در اين ساليان كه كانفرم كنيم كه در اينجا متوجه شديم كه خانواده حسن كه در اسفند 86 به فرموده فرقه به اشرف دعوت شده بودند و حدود يكي دو ماه بعد كه اوايل سال 87 ميشد به اشرف اومدن ولي تو اين يكي دوماه خط كار فرقه عوض شده بوده حالا به چه دلايلي ….. و خلاصه وقتي خانواده حسن ميان مسئولين برخورد فرقه دم درب اشرف ميرن ميگن كه نه همچين كسي رو اينجا نداريم البته مثل اينكه تهديدهايي هم كرده بودن و اينكه اگه اينجا رو ترك نكنيد ميگيم آمريكاييها بيان و…… كه خانواده حسن ميگن كه ما رو خودتون دعوت كردين و در ايران با ما تماس گرفته شده حتي پيك خودتون اومده و ….. كه ميگن اگه هم اينجا بوده رفته ديگه اينجا نيست و حتي فرداي اون روز دوباره خانواده اش ميان و عكس من و حسن شهباز رو نشون ميدن كه اينا باهم ديگه تو دانشگاه درس ميخوندن و باهم ديگه اومدن اينجا و لااقل دوستش حسن حيراني رو بگين بياد كه ما ببينيمش و …. كه دوباره ميگن اين هم نيست اگه بوده رفته و ما الان ديگه همچين كساني رو نداريم بطوري كه در طي اين ساليان گذشته خانواده حسن فكر ميكردن كه حسن شهباز اصلا زنده نيست و يا بلايي سرش اومده و ….. خلاصه اين موضوع رو ما به مسئولين فرقه گفتيم اولش كه انكار و بعدش گفتن ببينيم موضوع چي بوده و …. بعد از چند ماه مچل كردن كه ديگه حرفي نداشتن بگن اومدن گفتن حالا مگه چي شده يه توك پا اومدن عراق و برگشتن خب يك زيارتي هم كردن و ….. چرا اينقدر موضوع رو عمده ميكنيد.
اين رفتار فرقه خيلي تاثير منفي روي حسن شهباز كه صادقانه ساليان در اين فرقه خدمت كرده بود شد و خيلي باعث دلشكستگي و سرخوردگي حسن شهباز شد كه النهايه در سيزده بدر پارسال كه نفرات رو برده بودن بيرون از مزرعه حيوانات دريك فرصتي كه پيش اومده بود حسن از اونجا فرار كرد. البته من از قبلش به همه مسئولين فرقه گفته بودم كه اين رفتاري كه شما با حسن شهباز ميكنيد اين ميگذاره ميره. خلاصه حسن شهباز در روز سيزه بدر فرار كرد و چند روز بعدش من و صدا زدند و گفتن كه بيا و اون دوست خائنت رو محكوم كن كه فائزه نشسته بود وجواد خراسان و افشين ابراهيمي و من تو روي همشون گفتم نه خائن شما هستيد شما از اول اين كارها رو كرديد و…. كه جر و بحث لفظي درگرفت و گفتن اگه اينكار رو نكني اخراجت ميكنيم كه گفتم به درك اين زندان هارون الرشيدي كه اينجا درست كردي فكر كردي خيلي آش دهن سوزيه كه منو تهديد به اخراج هم ميكني كه جر و بحث خيلي بالا گرفت و گفتند كه فردا صحبت ميكنيم و… و خودشون هم انتظار نداشتند كه در مدت ده دقيقه كار به اخراج بكشه و …. و فائزه هم خيلي ديوانه شده بود و دستش رو روي ميز ميكوبيد و ميگفت تو به اينجا ميگي زندان هارون و…. كه گفتم بله چرا كه نه. خلاصه فرداي اونروز منو صدا زدند و جانوري به اسم احمد واقف كه همين مهدي برائي باشه كه يك حكم اخراج آورد كه من هم گفتم باشه من حكم اخراج رو مي پذيرم ولي حاضر نيستم كه به دروغ اون چيزي كه شما ميخواهيد را انجام بدهم و بيام به دروغ كسي رو محكوم به خيانت به نون و نمك سفره انقلاب خواهر مريم تون بكنم. خلاصه اين موضوع سكوي پرشي براي ترك فرقه مجاهدين و كلا اين مجموعه عواملي بود كه به خروج من از اين فرقه منجر شد.
محمد حسين سبحاني: مرسی از توضحیاتی که دادید. خب آقای حیرانی من خودم در واقع مطالب شما را دنبال کردم. فکرکنم شما یکی ازنکات خیلی مهمی را که بعد ازجدایی ازسازمان مجاهدین اعلام کردید و در مورد آن افشاگری کردید یک روشی بوده که درسازمان مجاهدین خلق بوده و آن تشکیل یگان هاي سایبری از ربات هاي اينترنتي در شبكه هاي اجتماعي بوده است که به یک ترتیبی سازمان مجاهدین ازاین طریق دروغ را میفروخته تا اینکه بتونه باهاش جنگ و تحریم و غیره را بخره تا در آن مسیری که خودش مایل هست در چارچوب استراتژی ترور و خشونت بتونه بکاربگیرد.
خب شما مصاحبه های خوبی کردید با الجزیره ،‌ تلویزیون شبكه 4 انگلستان و سایر رسانه ها من خیلی مایل هستم به ویژه که این چند روزگذشته ام عکس هایی از اين یگان سایبری در تشكيلات فرقه مجاهدين منتشرشده که بسیارجالب است. در گروه هاي هفتاد هشتاد نفره همینطوری پشت کامپیوتر نشسته اند که نشانه اي از همین موضوع است که شما فکر کنم هفت هشت ماه قبل به آن اشاره کرده اید و درتایید آن مطالب هست. اگر مایل هستید ابتدا به این بپردازید البته خودم هم دوست دارم به یک موضوع دیگری هم بپردازیم.
وضعيت بچه های جداشده در آلبانی چگونه است ؟ درهرصورت شرایطی که در اونجا دارند شرایط بسیارسخت و ناجوری هست که سازمان مجاهدین برای اونها تحمیل کرده ازیک سو و ازسوی دیگر هم کمیساریا پناهندگان رسیدگی لازم رانمیکند. مقامات آلباني هم احتمالا یک واکنش جدی و دقیقی در این مورد ندارند که بهرصورت شما را بعنوان پناهنده هايي که توی عراق ازهمون جا کمیساریای عالی پناهنده گان بعنوان پناهنده شما را شناسایی کرده و به البانی آورده است ولی كميساريا بر خلاف وظايف اصلي اش این پناهنده را ولش کرده است.
مشخص نیست ـ که البته ازنظرمن مشخصه ـ که گاوبندی که سازمان مجاهدین و کمیساریا پناهنده گان و بعضی ازمقامات آلبانی با هم بسته اند چيست ؟ روشنه که نتیجه أن را در وضعيت و شرایط فعلی اعضای چداشده سازمان مجاهدین درآلبانی مي توان ديد که امکانات بسیار ناچیزی دارند و شاید اصلا چیزی ندارند و درشرایط بسیاربدی بسر میبرند. این دوتا سوال را من خدمتتان اقای حسن حیرانی دارم. حالا شما هرکدام را مایل هستید.
حسن حيراني: در رابطه با سوالي كه فرموديد موضوع ارتش سايبري من يك مقاله سه قسمتي در اين رابطه قبلا نوشتم وبه تفصيل درمورد چگونگي پيدايش و شكل گيري اين موضوع پرداختم. اما الان شخصا بيشتر مايلم به دليل آنچه كه هم اكنون در حال وقوع است و خيلي حالت اورژانسي داره و آنهم وضعيت افراد جداشده از فرقه رجوي است بپردازم.
در اين رابطه با تشريح وضعيت جدا شده بايد كمي از پروسه امر بگم در واقع وقتي كه ما در كمپ ليبرتي بوديم طبق قرادادي كه اون زمان بسته شده بود قرار بود كه آلباني به عنوان يك سرپل امن براي استقرار دركشورثالث باشه كه حتي خود مسعود رجوي هم همون زمان در نشستي اين رو خاطر نشان كرد كه البته الان معلوم نيست كدوم گوري هست و اما در مورد نفراتي از اولين دسته ها وگروههايي كه به اينجا اومدن برگه هاي اقامتي كه داده شده بود وضعيت حقوقي پناهنده سياسي داده بودند به موازات اين حركت انتقال نفرات خب فرقه هم دست به لابي گريهاي خودش زد و با كمك لابي هاي آمريكايي كه در اين كشور كه خيلي تحت نفوذ آمريكاست شروع به شرارت و تغيير ماهيت قرارداد اوليه كرد و وضعيت حقوقي نفرات رو از پناهندگي سياسي به اقدام انساني تغيير دادند يعني اينكه افراد صرفا به صورت انساني اينجا پذيرفته شدند تا شرايط كشورشون تغيير كنه و بتونن برگردن كشورشون كه اصلا مزيتهاي يك پناهند رو نداشته باشه صرفا براي اينكه فرقه نفرات خودش رو در چنگ خودش نگه داره چون همونطور كه ميدونيد اين فرقه كارش هيمنه كه نفراتش رو در بمبست نگه داره و افراد ديگه جايي رو نداشته باشند.
در اينجا هم كه ما افراد جداشده زير نظر كميساريا بوديم و همچنين سازمان رمسا كه متعلق به كميساريا بود كه اين رمسا عبارت بود از تعداد كارمند تعدادي مترجم يك سري كلاسهاي آموزش زبان گذاشته بودند و همچنين دكترو رسيدگي هاي پزشكي و …. داشت كلاسهاي كاريابي و افراد رو به كلاسهاي مهارت فني فرستاده بودند كه مدرك بگيرن به لحاظ تامين هزينه هم ماهيانه نزديك به 240 نقدي به نفرات داده ميشد يك كارت آبونه اتوبوس بود كه 15 يورو و با هزينه داروهاي نفرات كه به صورت رايگان ارائه ميشد نزديك به سيصد يورو كمك ميشد علاوه بر اين هم هزينه دندانپزشكي و اپتيشن و فيزيوتراپي و … رايگان بود و خلاصه طوري بود كه نفري كه از فرقه ميزد بيرون اگه ميخواست زير بيرق فرقه نباشه ميتونست با اين خدمات و كمك ماهيانه نه در يك شرايط خوب ولي در يك شرايط معمولي بطوريكه چند نفري باهم يك خونه اشتراكي بگيرن ميتونستند بدون وابستگي به فرقه زندگي كنند. اين وضعيت ادامه داشت كه هفت هشت ماه پيش كه يك دفعه اينا يك ساز جديد كوك كردن كه نه ديگه ماموريت كميساريا و رمسا تموم شده و ما ديگه بودجه نداريم و ماهم بهشون گفتيم خب شما بودجه ندارين اين دولت ما رو تحويل نگرفته. اين دولت بايد ما رو تحويل بگيره كه گفتن نه اين دولت هر دفعه يك حرفي ميزنه و الان هم به ما قول داده كه به شما اجازه كار بده و واسه كار هم شما رو معرفي كنه و آيدي كارت ميخواد بده و …. به طرز فضيحت باري يك ناهار هم تو هتل مونديال دادند مثلا به عنوان جشن پاياني ماموريت رمسا و كميساريا كه من هم همونجا چند تا كليپ تهيه كردم كه منتشر شد. بعد از اين ما رفتيم كميساريا و من خودم شخصا سوال كردم كه آيا واقعا در دنيا همچين چيزي وجود داره كه كميساريا يك پناهنده اي يا پناهجويي رو برداره بياره تو يك كشوري بعد بدون اينكه دولت اون كشور اين پناهنده رو تحويل بگيره طرف رو ول كنن برن. خود كارمندان كميساريا هم سرشون پايين بود و ميگفتند ولله ما هم چنين تجربه اي نداريم و اين دستورات داره از ژنو مياد و ماهم هرچي در رابطه با وضعيت شما گزارش ميديم كه وضعيت اين افراد روشن نيست به ما گفته ميشه كه شما كاري نداشته باشيد و پرونده اين افراد بسته شده و كسي در تيرانا بلاتكليف نيست كه البته كاملا مشخص بود كه اين موضوع از آبخور كدوم رذلهاي روزگار آب ميخوره نه تنها كميساريا كارمندان مربوط به قسمت مارو از اين كشور منتقل كرد و برد بلكه حتي سازمان رمسا رو هم قسمت اعظمش رو تعطيل وكليه كارمندان مربوط به قسمت ما رو هم اخراج كردند و الان ديگه هيچي وجود نداره و ما مونديم و وزارت كشور دولت آلباني كه قراره مثلا جواب ما رو بده من باب اطلاع شما الان سه ماه است كه به كسي حقوقي داده نشده و ما هم به وزارت كشور گفتيم كه لااقل به نفرات يك اجازه كار داده بشه كه نفرات بتونن كار كنند و مدام اين هفته به اون هفته ميكنن و الان سه ماه كه گذشته و خبري نشده دفعه پيش هم كه من با چند تا از نفرات به وزارت كشورمراجعه كردم خود شخص سوكل شيدي كه يكي از معاونتهاي وزارت كشور هست اومد و خيلي از موضع بالا و با منت گفت كه نه برگه شما انساني و در يك اقدام انساندوستانه اينجا پذيرفته شده ايد و كسي كه با اين استاتو باشه اجازه كار نداره ولي با اين حال دولت آلباني داره تلاش ميكنه ببينه در آينده واسه شما ميتونه كاري بكنه و ….. و بهش گفتم كه خب اينجور كه شما ميگين ما تنها تو اين كشورفقط حق نفس كشيدن داريم.
من باب اطلاع شما الان اكثر نفرات دارن ميرن وكار سياه انجام ميدن يعني بدون مجوز كار دارن ميرن كار ميكنند كه هم حقوق كمتري بهشون داده ميشه ويا گاها داده نميشه و مورد سوءاستفاده قرار ميگيرن و از اونطرف هم از داخل فرقه دوستان سابقمون واسمون پيام ميفرستن كه آره اينجا هر روز مسئولين فرقه ميان با آب وتاب بريف سر وضعيت شما ميخونند و با جست و خيزهاي بسيار ميمون واري ابريشميچي و امثالهم شروع ميكنن به گفتن اينكه بله ديگه رمسا بسته شده و كميساريايي ديگه وجود نداره و جداشده ها آواره كوچه وخيابون شدند و …. پولي ندارند و … كه البته ازداخل فرقه هم به ما ميگن كه همه ميدونند كه اين بريفها رو واسه ما نميخونند كه از موضوعات آگاه باشيم در واقع غير مستقيم دارند به نفرات ميگن اگه قصد جداشدن داري از فرقه بيرون خبري نيست و …. و الان همون بمبستي رو كه فرقه ميخواست لااقل تا اين نقطه ايجاد كرده حتي نفراتي كه ازفرقه پول ميگيرند درسته كه اين افراد از فرقه پول ميگرفتند ولي خب خدمات رمسا شامل داروي رايگان و خدمات دندانپزشكي و چشم پزشكي و ….. خيلي كمك كننده بود و الان كه اين خدمات قطع شده فرقه يك قرون به مستمري نفراتش اضافه نكرده و اين نفرات كه وضعيت نامناسبي افتادند وفرقه كثيف هم كه ككش نميگزد چون داره انتقام خودش رو ميگيره چون اينا همه خائنين به انقلاب خواهر مريمشون هستند و نفرات ماهم كه وضعيتشون روشنه كه مريم رجوي ميگفت كه گلوله آخر رو واسه ايناگذاشتيم كه رژيم هم سرنگون نشد ولي اينا رو …..
ماهم تا جايي كه امكان داشته اطلاع رساني كرديم و به همه جا مراجعه كرديم به تمام مقامات نامه نگاري شد حتي به خود سفارت آمريكا مراجعه كرديم كه متاسفانه همه درها تا الان بسته شده اينجا افراد در وضعيتي هستند كه بعد از چند سال نه اجازه كار نه اجازه مسافرت و …. حتي يك برگه اقامت كه ميخوان واسه نفرات به روز كنند شايد يك ماه نفر رو از كار وزندگي ميندازند. هدفشون هم كاملا مشخصه از وزارت كشورو سكرت سرويس و …. بارها به ما گفته اند كه شما نبايد اينجا بمونيد به نفعتونه كه از اين كشوربرين و…. و ما حتي به كميساريا هم گفتيم اگه دولت آلباني نيمخواد و يا در توانش نيست ما رو بپذيره خب كميساريا كه مسئول پرونده ماست ما رو به سفارتهاي ديگه معرفي كنه يا نه اگه هم نميكنيد اصلا ما رو ريجكت كنيد به عراق ما ازخير اين اروپاي شما گذشتيم كه زير بار اين موضوع هم نرفت. ما حتي به وكلا هم مراجعه كرديم ميگن ما اصلا تا حالا چنين وضعيتي نديديم كه واسه يك پناهنده ايجاد كنند كه كاملا مشخصه كه اين چيزي نيست جز حاصل يك زد و بند كثيف و رذيلانه اي كه اين فرقه با بخش فاسد اين كشور انجام داده تا انتقام كشي هاي خودش رو از نفرات جدا شده بكند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا