سازمان تروریستی مجاهدین در شهریور ۱۳۴۴ بهوسیله سه نفر از اعضای نهضت آزادی ایران به نامهای محمد حنیف نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیکبین پایهگذاری شد. حنیف نژاد متولد ۱۳۱۷ از تبریز وابسته به یک خانواده متوسط بازاری بود. ابتدا او به جبهه ملی و انجمن اسلامی دانشجویان و سپس به نهضت آزادی پیوست.(1) اندکی بعد اصغر بدیع زادگان، علی باکری، عبدالرسول مشکین فام، ناصر صادق، علی مهین دوست، حسین روحانی و شمار دیگری به آنها پیوستند. سازمان مجاهدین برای عضویت شروطی گذاشته بود که یکی از آنها مذهبی بودن افراد بود. شرط دوم اطمینان از نظر امنیتی و انضباط پذیری افراد بود. آنها افرادی را جذب میکردند که تحت نظر ساواک نباشند. همچنین بحث انضباط پذیری ملاک مهمی بود بهطوریکه برخی از افراد به دلیل نداشتن همین ویژگی به سازمان دعوت نشدند. سازمان ترجیح میداد افرادی که حاضر به پذیرش نظم سازمانی هستند را به عضویت درآورد. عدم وابستگی به خانواده، شغل و مظاهر زندگی مصرفی از دیگر شروط عضویت در سازمان بود. افرادی حق ورود به سازمان مجاهدین را داشتند که حاضر بودند زندگی خود را بهطور کامل در اختیار سازمان قرار دهند.
حسین احمدی روحانی در خصوص منابع سازمان میگوید: «عموماً کتابهای مورد مطالعه «راه طی شده» «خدا در اجتماع» «عشق و پرستش» «مسئله وحی» «اسلام مکتب مبارزه و مولد»(مهندس بازرگان) «جهاد و شهادت» «تفسیر پرتوی از قرآن» (آیتالله طالقانی) «خلقت انسان و قرآن» «تکامل»(دکتر سحابی) «آیا انسان زادهی میمون است؟» (دکتر محمود بهزاد) «انسان و کهکشان» (جان نفر) «پیدایش حیات» (اوپارین) «علم به کجا کی رود؟» (ماکس بلانک) «چهار مقاله فلسفی» (مائو) «اصول فلسفه» (ژرژولیستر) «ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی» (استالین) بوده است.»(4)
گروه همچنین کتب زیر را نیز موردمطالعه قرارداد: اقتصاد و پول برای همه (دو نوشته درزمینه تئوری اقتصاد، تألیف دو مارکسیست معاصر ایرانی) کار، مزد و سرمایه، اثر مارکس. دولت و انقلاب و چه باید کرد؟ از لنین. چگونه میتوان یک کمونیست خوب بود؟ از لیوشانوچی (یک کتاب مشهور درزمینه ضوابط و اخلاقیات انقلابی، تألیف یک رهبر معروف چین) جنگ پارتیزانی، از چه گوارا. دوزخیان زمین، نوشته فرانتس فانون. راهنمای کوچک چریک شهری، تألیف کارلوس ماریگلا. استراتژی چریک شهری، نوشته ابرهام گیلن. انقلاب در انقلاب، اثر رژی دبره. (5)
براین اساس مروری بر منابع سازمان بهخوبی نشاندهنده سهم عمده منابع مارکسیستی در بین آنها است. همین مسئله سبب شده بود تا بسیاری از اعضا با وجود اینکه در خانوادههای مذهبی رشد یافته بودند نسبت به مفاهیم مذهبی دچار شک و تردید شوند.
احمدرضا کریمی از اعضای سابق سازمان مجاهدین اعتقاد دارد که سازمان از همان ابتدا دارای ریشههای مارکسیستی بوده است. او میگوید که در تحلیلی که در سال 1346 توسط مهندس نیکبین یکی از بنیانگذاران سازمان در جزوه مبارزه چیست ارائه شد، مارکسیسم بهعنوان علم مبارزه مورد توجه قرار گرفت و استدلال این بود که بدون علم مبارزه نمیتوان مبارزه صحیحی داشت.(6)
در کنار بحث التقاط تجربه زندگی برخی از افراد سازمان در محیطی که تفاسیر غیر منعطف و خشک از دین ارائه میداد از جمله دیگر دلایل دور شدن اعضای سازمان از مذهب بوده است. در این زمینه محسن نجات حسینی در کتاب بر فراز خلیجفارس به دوران کودکی خود و رشد در خانوادهای که تفاسیر بسیار خشک از مذهب داشته اشاره میکند. مسئلهای که سبب شده تا او در آینده زمینههای درونی غیرمذهبی شدن در او ایجاد شود. بااینحال تا قبل از ضربه سال 1350 به دلیل تسلط رهبران اولیه سازمان، جو مجاهدین همچنان مذهبی باقی میماند بااینحال بعدازاین مقطع و اعدام رهبران اولیه رهبریت سازمان به دست افرادی مانند تقی شهرام میافتد که با مطالعات مارکسیستی زمینههای جدایی از اندیشههای اسلامی را یافته بودند. برای همین او در جزوه سبزی که منتشر میکند، تردیدهایش را در خصوص راهبردهای سازمان بیان میکند.(7)
تقی شهرام در جزوه سبز نوشته است که سازمان نتوانسته از شیوه تفکر علمی استنباط درستی بکند. در ادامه نویسنده در خصوص چرایی این مسئله اشاره کرد که تلاش سازمان برای ایجاد پیوند بین تفکر علمی و تفکرمذهبی یکی از دلایل ناکامی در بهرهگیری از تفکر علمی بوده است. (8) او در این جزوه اشاره میکند که ما با تکه و پاره کردن مارکسیسم تفکر خود را در معرض ورود عناصر التقاطی قرار دادهایم. بعد میگوید که اگر اقدامات سازمان در سالهای ۴۷ تا ۵۰ در حل مشکلات هویت برنامه دار سازمان بینتیجه ماند به دلیل بیتوجهی به مسائل علمی است و بعد پیشنهاد میدهد که برای حل این مشکل باید هویت سازمان بر اساس تفکر علمی مورد بازبینی قرار بگیرد.(9)
ایجاد تردید نسبت به مفاهیم مذهبی سبب میشود تا بهمرور آموزشهای دینی از سازمان حذف و متون مارکسیستی جایگزین آنها بشود. همچنین در این زمان طرح شبهات دینی بهمنظور تردید اعضا نسبت به مفاهیم دینی نیز در دستور کار اعضای مارکسیست شده قرار میگیرد. تمامی این مسائل در نهایت منتهی به مقاله پرچم مبارزه ایدئولوژیک را برافراشته نگاهداریم از سوی تقی شهرام میشود که در آن صراحتاً مارکسیست شدن سازمان اعلامشده بود.(10)
این مسئله سبب اعتراض افرادی مانند مجید شریف واقفی (طیف مذهبی سازمان) شده و آنها تلاش میکنند تا سازمان را از دست تقی شهرام خارج کنند و بااینحال تقی شهرام از طریق همسر شریف واقفی در جریان اقدامات آنها قرارگرفته و تصمیم میگیرد که طیف مجید شریف واقفی را تصفیه کند.کریم رستگار از اعضای سابق سازمان درباره چرایی اینکه سازمان مجاهدین به مرحلهای رسید که حکم ترورهای داخلی را داد میگوید که حنیف نژاد معتقد بود ما حق نداریم خون بیگناهی را بریزم اما بسیاری از اعضای کادر بالای سازمان معتقد بودند ما باید بااخلاق خردهبورژوایی خداحافظی کنیم تا بتوانیم به مبارزه ادامه دهیم. برای همین بعد از اعدام سران سازمان عدهای علنی دیگر نماز نمیخوانند. سازمان میخواست از شکستی که خورده عبرت بگیرد برای همین برخی راهحل را در نادیده گرفتن دین یافته بودند.(11)
تبدیلشدن سازمان به هدف از دیگر عواملی بود که سبب شد تا مجاهدین تصفیههای داخلی را مجاز بشمارند. در واقع روند عضویت و آموزش در سازمان بهگونهای بود که اعضا در فضای توتالیتر و بسته قرار میگرفتند و منابع مطالعاتی آنها به جزوات سازمان محدود میشد. اعضا در فرآیند جذب توسط سازمان و بهخصوص زمانی که در خانههای تیمی مستقر میشدند، ارتباطشان را با اجتماع از دست میدادند و تمام دریچهشان به واقعیت فقط سازمان بود. بر اساس آموزشهای ارائهشده معیار درست و غلط بودن سازمان بود برای همین اعضا تصور میکردند هر فرد و گروهی نظراتش متفاوت از مجاهدین است باطل است. فرو کاستن مبارزه فقط به بعد نظامیگری، دوری از مردم و جامعه سبب شد تا سازمانی که با هدف مبارزه با شاه با الهام از اندیشههای اسلامی شکلگرفته بود بهجایی برسد که تصور کند خودش معیار حق و باطل بوده و اگر فردی بخواهد از این گروه جدا بشود، در برابر جبهه حق قرارگرفته است. چنین برداشتی سبب شد تا اعضا مجوز ترور اعضا را صادر کنند چرا که تصور میکردند چنین اقدامی برای حفظ سازمان ضروری است. همچنین دوری از آموزه های اسلامی از دیگر عواملی بود که سبب شد تا سازمان به جایی برسد که ترور اعضای خودش را مجاز بشمارد.
دکتر سیدمحسن موسویزاده
منابع:
1-مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسي،سازمان منافقین پیدایی تا فرجام،تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسي،1389،صفحه295
2-حسین احمدی روحانی،سازمان منافقین،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1390،صفحه43
3-یراوند آبراهامیان،اسلام رادیکال(مجاهدین ایرانی) ترجمه فرهاد مهدوی،برلین،نشر نیما،1386،صفحه111
4-احمدرضا کریمی،شرح تاریخچه سازمان منافقین ایران،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1384،صفحه96
5-محسن نجات حسینی،برفراز خلیج فارس، تهران،نشر نی،1390،صقحه27-15
6-تقی شهرام،جزوه سبز،انتشارات سازمان منافقین،بیجا،1354،صفحه46
7- تقی شهرام،همان صفحه 51
8- احمدرضا کریمی،همان،صفحه45
9-کریم رستگار،التقاطی بودن سازمان گریزناپذیر بود،مهر نامه شماره38،مهرماه 1393،صفحه 87
10-سید حجت میراسماعیلی، خداوندان اشرف ( نگاهی بر روند فرقهگرایی سازمان منافقین)تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ دوم،1396،صفحه101
11-محمدمحمدی(گرگانی)خاطرات و تاملات در زندان شاه،تهران،نشر نی،1396،صفحه114