ولی جان سلام. خوبی عزیز بردار. من و سایر اعضای خانواده بیش از پیش دوستت داریم و نگران روند زندگی اسارتبار و آینده ات هستیم. با وجود مرگ های مشکوک دردرون تشکیلات!
امیدوارم با تمام اتفاقات عجیب و غریبی که درسازمان مجاهدین خاصه در نمایش 5 روزه که در مقرتان در مانز آلبانی روی داده است، تکانی خورده باشید.
سازمانی که ادعای خلقی بودن داشته و دارد الان سراب سرنگونی را از آمریکاییها دارند. گدایی میکنند وبا حمایت از تحریم های ظالمانه درمقابل مردم صف آرایی کرده است.
با کمی تامل وتعمق بنا به سابقه حضور مخرب و ویرانگر آمریکاییها درعراق و سوریه و افغانستان، آیا کماکان تصور میرود که امثال رودی جولیانی وجان بولتن و… دلشان به حال مردمان ایران میسوزد؟!
ولی جان باورداشته باش که این سنخ نمایشها صرفا یک بازی بیش نیست ودر شمار جنگ روانی بحساب می آید وگرنه ایران با حمایت مردمانش بسیارقوی ترازآنست که مرعوب عربده کشیهای ترامپ وصهیونیسم وسایردشمنان شود و دیدید که چگونه ترامپ در ایام گذشته با وجود شاخ و شونه کشیدنهایش، مفتضحانه عقب نشینی کرده است.
ولی جان فکرکنم خودت بهترازما به این قضایا اشراف داری وتنها وتنها مشکل شما موانعی است که آنرا لاینحل می بینی و نمی توانی ازشر رجوی رها شوی و انگارمی باید تا آخرعمر آنجا بمانی و بمیری! درحالیکه اصلا اینطورنیست. چه سابقا و چه جدیدا دوستانی ازشما که جدا شدند بلااستثناء پشیمان بودند که عمری درسازمان رجوی تلف کردند و ازخانه وکاشانه خودشان واز زندگی بدور بودند و از مزایای آن محروم گشتند.
ولی جان انگار که همین دیروزبود که راهی خدمت سربازی بودی وهمه ما را که درمیانه جنگ نگران و مضطرب بودیم، سرزنش میکردی که باید تحمل کرد، باید فداکاری کرد ودرمقابل دشمن متجاوزایستاد وخون داد وسرانجام هم پای اعتقاد وتعهد خودت ماندی وجنگیدی و به اسارت صدام درآمدی و ده سال تمام در مقابل ناملایمات اردوگاههای صدام ایستادگی و مقاومت کردی و خم به ابرو نیاوری.
تمام انسانها درمسیرزندگی شان دچار اشتباه میشوند وبا لغزشی مواجه میشوند. توهم دریک مقطع با اغفال ومغزشویی رجویها به صف شان پیوستی که فکرمیکنی باید تا اخرعمرادامه بدهی درحالیکه اعضای قدیمی بالاتر از تو از رجویها جدا شدند و به زندگی پیوستند وهم اکنون چه درایران و چه درخارجه بدور از حصار تشکیلاتی دارند زندگی میکنند. همین استان ما یعنی گیلان نزدیک به 50 نفرضمن جدایی از رجویها به وطن وکانون خانواده هایشان بازگشتند و زندگی تشکیل دادند و مثل تمام شهروندان بخوبی و خوشی زندگی میکنند و مشکلی ندارند.
اگر اسامی شان را ذکر کنم لابد میشناسی. اکبرمحبی ، حمید حاجی پور، محمد باقرکشاورز، غفاربال افکنده ، صادق خاوری ، علی برزگر، اکبرحسین آبادی ، مسعود وهاب پور، مالک هژبر، نیما مهرجو، رضا رجب زاده ، منصورشعبانی و الی آخر و درصدرشان آقای پوراحمد که سالهاست با ایشان درارتباطیم وتمام سعی وتلاش بی منت شان دلگرم کردن ما خانواده های دردمند وچشم انتظارهست درراستای رهایی شما وامثال شما که گرفتار رجویها شدید.
من و سایر برادرانت به اتفاق یگانه خواهرمان بارها با آنان ملاقات کردیم و پای درد دل شان نشستیم که اول وآخرحرف شان این بود که برغم تباه شدن عمروجوانی شان در دستگاه مافیایی رجوی، الان خوشحال و شادمانند و خدا را شاکرهستند که بالاخره توانستند از رجویها کنده شوند و در دنیای آزاد در کنار خانواده زندگی مستقلی داشته باشند.
ولی جان داداش خوب و عزیزم اصلا فکرنکن گذشت زمان و دوری سالیان موجب فراموشی فی مابین شده است. همه مان فکر و ذکرمان شما هستید و آرزو داریم درکنارخانواده و وطن شما را ببینیم و درآغوش بگیریم. مامان که آرزو به دل ازمیان مان رفت. اخوی گل مان محمد رضا که چشم انتظار رفت وعمرشان را به شما دادند.
خواهش دارم اجازه ندهید سایراعضای خانواده هم درحسرت دیدار شما بمانند و……
زندگی خیلی کوتاه است وارزش اینهمه جدایی وفاصله وانتظارکشنده وطاقت فرسا را ندارد.
حرف ودردل زیاد است وحقیقتا طاقت کم است و انتظاردارد خیلی اذیت مان میکند.
پس با یک نه قاطع به رجویها به زندگی وبه نزد خانواده ات برگرد که بینهایت چشم براهتیم ولی جان.
جلال اکبری به نمایندگی ازاعضای خانواده چشم انتظار