چند روز پیش در رسانه های زنجیره ای فرقه رجوی مطلبی را خواندم با این عنوان:
“آغاز سرکوب دیگر علیه زنان در ایستگاه های مترو تهران
روز یکشنبه ۱۳ مرداد ۹۸ کارگزاران رژیم در مترو تهران به بهانه آخوند ساخته بدحجابی اعلام کردند که «از امروز کار نصب بنرهای ارشادی با موضوع بدحجابی در ایستگاهها با محتوای «با حجاب وارد مترو شوید» شروع شده است”.
ناگهان جرقه ای در ذهنم زده شد که چگونه سازمان با این سخت گیری ها مخالف است؟ مگر در درون فرقه شرایط تغییر کرده است؟
در حالی که می دانستم چنین نیست و سازمان در درون مناسبات خود سخت گیری های فوق العاده وحشتناکی را اعمال می کند که حتی به زبان و به بیان آوردن آن تمام شان انسانیت را زیر سئوال می برد!!!
پدرانی که پدر بودن خود را انکار و فرزندان خود را در زیر پای رهبران فرقه له کرده اند تا اثبات کنند تمام احساسات و تعلقات خود را به پای رهبری ریخته اند.
مادرانی که مادرانگی خود را قربانی همین حس نموده و حق مادری را از خود سلب نموده اند.
زن و شوهرهایی که در حضور جمع به صورت هم تف انداخته و همدیگر را با القاب تحقیر آمیز ملعون و عفریته صدا کرده اند!! تا طبق فلسفه رجوی پل بین آنها فرو بریزد. وافراد تحصیل کرده و دکتر ومهندس را مجبور به تخلیه وتنظیف فاضلاب نموده تا باز به قول رجوی فردیت خرکی آنها خرد شود! و به عنصر باب دل رهبر عقیدتی مبدل شوند. (ریل بردگی )
و فرزندان از خانواده رانده شده را هم با انکار ونفی پدر و مادر به بردگی محض رهبری نائل نمایند.
در تعمق بیشتر و در نگاه کلی تر دیدم رسم و قائده در فرقه بر این منوال بوده است که افراد خود را وادار نمایند تا همانند ستوران روی چهار دست و پا راه رفته وعلف چرا کنند، زیرا این توقع در راستای تامین منافع و استراتژی مسعود ومریم بوده که اعضا مطیع محض آنها باشند.
پدیده ای که با دهه ها تکرار و تمرین تبدیل به تعطیلی ذهن وسرسپردگی مطلق اعضا به رجوی و باورندان بردگی به خود آنها شده است.(استثمار فردی )
و یادم افتاد که این ویژگی ها چقدر رضایت و طیب خاطر رجوی ها را بر انگیخته بود و همواره بر این برده سازیها افتخار کرده و گفته اند ؛ حکومت از این میزان سرسپردگی اعضاء مجاهدین به رهبری خود حسودی می کند!
و از ذهنم گذشت که چگونه اوج بردگی درمناسبات مجاهدین از نظر سران فرقه به اوج آگاهی تعبیر شده است!!!
چون مدعی بودند عنصری که هم جنس رهبری گردد و بدون سیاه وسفید کردن امور خود را در اختیار رهبری بگذارد! و در ذهن خود هیچ سئوالی را طرح نکند، در اوج آگاهی است.
و در نهایت ظالمانه ترین رفتار کاملاً متحجرانه سران فرقه با زنان گرفتار در مناسبات بر ذهنم خطور کرد که چگونه از زنان به عنوان طعمه درجذب حمایت های خارجی وهمچنین به عنوان محرک و جنسی مردان مسئله دار استفاده و بکارگیری شده اند، در واقع آنها یک برده جنسی تمام عیار در مناسبات فرقه تعریف شده و از آنها سوء استفاده کرده است.
جان کلام اینکه فرقه ای با این همه محدودیت با چه رویی از روند شیوع بی حجابی در ایران شادمان و از برخوردهای ارشادی به خشم آمده است! فرقه ای که خود ظرف برده سازی و محدودیت است چگونه برای زنان آزاده ایران نسخه می پیچد آیا این مصداق عینی نفاق و دورویی نیست ؟ درشرایطی که خود در تمامی شئونات و مناسبات و ضوابط و چارچوب های تشکیلاتی حقوق اساسی انسانها و بالاخص زنها را مسدود و محدود کرده و در عصر تمدن نماد بارز برده داری نوین را به نمایش گذاشته حق ندارد برای جامعه زنان شجاع ایرانی دلسوزی کند.