در اخبار حاشیه های نشست سالانه سازمان ملل در هفته گذشته خبر های مربوط به گروه موسوم به «اتحاد علیه ایران هستهای»، بیشتر از هر سال مورد توجه قرار گرفت. مطابق معمول، امسال نیز همزمان با هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این گروه در نشستی خواستار ادامه فشار بر ایران و تلاش برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح هستهای شد.
چنانچه می دانیم، فعالیت های این گروه پدیده تازه ای نیست. این سازمان در سال 2008 برپا شد و تا کنون چندین نشست با حضور برخی چهره ها و گروه های مخالف ایران برگزار کرده است. ماموریت اصلی این گروه این است که با همکاری لابی های مخالف جمهوری اسلامی تلاش کند شرکتها و دولتها را زیر فشار بگذارد تا از تجارت با ایران به عنوان ابزاری برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران خودداری کنند.
شاید دلیل پر سر و صدا جلوه کردن نشست اخیر گروه اتحاد علیه ایران هسته ای، حضور نمایندگانی از ویترین سیاسی سازمان فرقه ای و تروریستی مجاهدین خلق، موسوم به شورای ملی مقاومت در این جلسه و متعاقب آن اعلام انصراف چند گروه سیاسی دیگر، از شرکت در جلسه باشد.
«مرکز همکاری احزاب کردستان ایران» که چتر فعالیت و هماهنگی چهار حزب کردستانی به نامهای: «حزب دموکرات کردستان»، «حزب دموکرات کردستان ایران»، «حزب کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» و «حزب کومله زحمتکشان کردستان» است، اعلام کرد که این احزاب از مشارکت در نشستی که از سوی سازمان اتحاد علیه ایران هستهاکه در نیویورک در جریان است، خودداری کردند. علاوه برچهار حزب کردستانی ایرانی، هواداران شاهزاده رضا پهلوی و مشروطهطلبان نیز از شرکت در این نشست خودداری کردند. «کمپین فعالان بلوچ» نیز در بیانیهای اعلام کرد که در این نشست شرکت نمی کنند.
از سوی دیگر، برخی تحلیل گران حضور وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو و سخنرانی او –که تکرار حرف های دانلد ترامپ در سازمان ملل بود—را پدیده جالب توجهی دانستند در حالی که پمپئو سال گذشته نیز در کنار جان بولتون در این جلسه شرکت کرد و اظهاراتی مشابه داشت.
از جمله سخنان مایک پمپئو در این نشست ها این است که «آمریکا از مردم ایران حمایت میکند» و وقت آن است که «رژیم»ایران، مردم خود را در «اولویت» قرار دهد. نکته کلیدی و مشترک در سخنان و ادعاهای این افراد، «مردم» است، همانطور که شورای ملی مقاومت خود را نماینده «خلق» ایران معرفی می کند و مریم رجوی خود را رییس جمهور تبعیدی برای «خلق» ایران می خواند. همه این گروه ها برای حمایت از ملت ایران خواستار تروریسم اقتصادی علیه ملت ایران و گرسنگی کشیدن و بیماری و مرگ آن ها بر اثر کمبود دارو و امکانات هستند!
شاید بتوان رابط این اشتراک فکری را در رفتارهای سناتور سابق دمکرات جو لیبرمن یافت. لیبرمن که از سال 2015 به عنوان رییس هیئت مدیره «اتحاد علیه ایران هسته ای» انتخاب شد، در دو دهه اخیر عضو ثابت فهرست دستمزد بگیران کمپین میلیون دلاری مجاهدین خلق است. او تقریبا در همه گردهمایی های مجاهدین خلق در داخل و خارج از آمریکا حضور دارد و پررنگ ترین حضور او در مراسم افتتاحیه قرارگاه اشرف سه در آلبانی بود که در کنار رودی جیولیانی مورد استقبال گرم و مشتاقانه مریم رجوی و دیگر سران مجاهدین خلق قرار گرفت. تشکیلات مجاهدین خلق سالانه هزینه پرواز درجه یک و اقامت او در هتل های لوکس اروپایی را به همراه دستمزد چند هزار دلاری برای ده دقیقه سخنرانی را می پردازد تا اودر پاریس یا تیرانا برای تشکیلات بازارگرمی کند.
علی غریب، روزنامه نگار ایرانی-آمریکایی در سال 2015 زمانی که لیبرمن به سمت رئیس گروه «اتحاد علیه ایران هسته ای» منصوب شد، در مقاله ای در پایگاه لوب لوگ نوشت: «تنها چند کلمه برای مخالفت با انتصاب سناتور لیبرمن باید گفت: مجاهدین خلق. گروه اپوزیسیون ایرانی سابقا تروریست که سال هاست برای سرنگونی حکومت ایران تلاش می کند و لیبرمن یکی از حامیان مورد علاقه آن ها در واشنگتن است.» او در ادامه می نویسد: « ولی خصومت با ایران موضوعی مجزا از حمایت از مجاهدین خلق است. این گروه مورد تنفر مردم ایران است؛ در آن جا حملات تروریستی انجام داده است؛ بسیاری از تحلیگران بی طرف آن را فرقه می دانند.»
علی غریب که پیش تر نیز در مقاله ای با همکاری الی کلیفتون اقدامات گروه «اتحاد علیه ایران هسته ای» را، هدف قرار دادن تجارت انسان دوستانه با ایران توصیف کرده بود، حضور یک حامی مجاهدین خلق به عنوان ریاست این گروه را در راستای رسیدن به همین هدف می داند.
به هر روی، وقوع چنین نشست هایی به ریاست چهره هایی چون لیبرمن که پیش از این بر لزوم حمله آمریکا به مواضع سپاه پاسداران در ایران تاکید کرده است، یا بولتون که تنها راه متوقف کردن ایران را بمباران این کشور می داند، در کنار تشکیلاتی با سوابق بیشمار تروریستی چون مجاهدین خلق، به خوبی ثابت می کند که در سیاست فشار حداکثری که ترامپ و پمپئو پیش گرفته اند، آنچه «اولویت» ندارد «مردم» ایران است.
مجاهدین خلق در طول سوابق خود نشان داده اند که دشمنی با «خلق» دستور کار همیشگی آن هاست و هر جا سخن از دشمنی با ملت ایران از جنگ و تحریم و حمله تروریستی گرفته تا قتل دانشمندان هسته ای و جاسوسی علیه امنیت ملی کشور باشد، آن ها آماده ارائه خدمات به کارفرما هستند. کارفرما می تواند صدام حسین، موساد، جان بولتون یا بن سلمان باشد.
مزدا پارسی