مجاهدین معجزه کرده وحقی در سطح ایران به زنان قلعه ی اشرف 3 بدهند

در مقاله ی” حقوق زنان و تاکتیک‌های کثیف انتخاباتی؟” که باند رجوی منتشرش کرده، چنین گفته شده است :
” هژمونی و قدرت سیاسی در دولتهای دموکراتیک و دیکتاتوری را باید به تفاوت ماه و چاه تشبیه کرد. در دیکتاتوریهای موروثی جهان سوم ـ و ایران معاصر ـ ابزارهای قدرت و هژمونی و موقعیت سیاسی فقط برای قدرت بیشتر و هژمونی گسترده‌تر و موقعیت عالی‌تر ناشی از آن هستند”.
اگر دقیق تر به مسئله بنگریم، کشورهای دموکراتیک مورد نظر این دست بقلم رجوی ، کشورهایی هستند که آزادی فردی درآنجاها وجود دارد که این آزادی هم قیدیاتی دارد.
با این توضیح که پایه ی آزادی فردی بدون وجود آزادی اجتماعی لرزان خواهد ماند.
مثلا درظاهر، مردم آنجاها ازحق وسیع مسافرت کردن و… برخوردارند اما عملا کسانی ازاین حقوق استفاده میکنند که دارای امکانات اقتصادی باشند و برای کم برخورداران، این حقوق فقط برروی کاغذ میماند.
اگر منظور مجاهدین از این کشورهای دموکراتیک ، کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد ونروژ باشد، دراین مورد باید گفت که مردم آنجاها هم روی طناب باریکی حرکت میکنند و باروی کار آمدن راست های افراطی موازنه مدام بهم میخورد وافرادی که براثر سیاست های راستگرایان و نئو فاشیست ها فقیرتر میشوند ، قادر به استفاده ازاین حقوق نمیباشند.
یعنی زنان آن کشورها مانند مردانشان خیالی آسوده ندارند!
دوباره :
” در تجربه اجتماعی و تاریخی ۴۱سال گذشتهٔ مردم ایران ـ به‌خصوص زنان ـ آنچه همیشه واقعی بوده و در بیرون از بازیهای نمایشی و تاکتیک‌های انتخاباتی جریان داشته است، حق مسلم آزادی و برابری در تمام شئونات و حقوق انسان اجتماعی بوده است و تا تحقق آن ادامه دارد، تجربه‌ای که در مقاومت مردم ایران، زنان پیشتاز مجاهد خلق آن را در بالاترین مواضع سیاسی، نظامی و تشکیلاتی به‌اثبات رسانده‌اند”.
انتخابات یکی از عرصه هایی درایران است که زنان ازحقوق مساوی با مردان برخوردارند و این یک دستآوردی برای زنان است که البته کافی نیست وشما چرا میخواهید که زنان به این موهبت توجهی نداشته، ازآن استفاده نکنند وبلکه بر ضد آن عمل کنند؟
ضمنا نمیتوان خاطر نشان نکرد که بیش از نصف دانشجویان دانشگاه های ما را دختران وزنان تشکیل میدهند که نشانگر رشد جامعه و ارتقای آگاهی خانواده ها، حمایت شان از زنان والبته اعمال اراده ی همین زنان است.
آیا ربعی از آزادی نیم بند موجود برای زنان ایران ، برای زنان تشکیلات رجوی وجود دارد؟
مثلا دراینجا کسی جرات دارد که حرمسرایی به وسعت حرمسرای رجوی بسازد؟
این بالاترین مواضع سیاسی – نظامی وتشکیلاتی زنان ساکن اردوگاه های رجوی با یک فرمان مسعود یا مریم به هیچ تبدیل میشود واساسا موقعیت مجازی بیش نیست که به آنها داده شده تا ضمن سخن چینی وجاسوسی برای رجوی ها ، مردان سازمان را ازکنار راه رجوی بوالوس وخودشیفته بردارند ونقش میر غضب را در ترور شخصیتی مردان داشته باشند!
کجای این موقعیت وایفای نقش، سبب افتخار است؟!
زنان ساکن ایران علیرغم هر محدودیت هایی که داشته باشند، ابدا مجبور نیستند که همسر وفرزندان خود را طلاق داده وهمگی را دراختیار رجوی ویا هرکس دیگر قرار گیرند.
بلی ازآنها سلب مالکیت تمام عیار شده ودرمواقع بحرانی، هیچ قدرتی ندارند که بدرد آزادی وبرابری شان بخورد!
پدیده ی خوبی که درایران معاصر مشاهده میکنیم ، شریک شدن بالمناصفه ی مردان وزنان در اموال خانواده هستند که ازاین راه، زنان به برابری اقتصادی دست مییابند یا در شرایط ضمن العقد، حق طلاق یا مسافرت را برای خود میگیرند.
پدیده هایی که درتشکیلات رجوی امکان محقق شدن ندارند وزنان اسیر درچنگال رجوی، علیرغم داشتن القاب دهن پرکن، پشتوانه ای ندارند واین القاب درموارد نافرمانی یا سیر شدن رجوی ها ازآنها، یک نان جو را هم نصیب آنها نمیکند.
آنها ازحمایت خانواده های خود برخوردارند ودرعوض زنان وابسته به رجوی ، هیچ پشت وپناهی ندارند!
سعید

خروج از نسخه موبایل