جنگ روانی دارودسته مجاهدین بر علیه خانواده آقای نصرالله مجیدی

جنگ روانی دارودسته مجاهدین بر علیه خانواده آقای نصرالله مجیدی
خانم زرین تاج دانشی مادر آقای نصرالله مجیدی ( فرد تحت اسارت فرقه رجوی ) با ارسال نامه به دفتر انجمن نجات ارومیه تقاضا کرد تا نامه ایشان را که مخاطب آن فرزند دلبندش می باشد و درددل مادری چشم انتظار با فرزند محبوبش می باشد و به مدت بیست و چهار سال از دیدن او و شنیدن صدایش محروم مانده بود ، در سایت انجمن نجات انتشار یابد. و بدینگونه سرنوشت غم انگیز او و پسردور افتاده اش پند و عبرت برای کسانی گردد که کانون گرم خانواده را به آسانی مبدل به چراگاهی برای روباه صفتان و کج اندیشان نکنند.

آرش رضائی
مسئول انجمن نجات شاخه آذربایجانغربی
13/6/1385

 

نامه خانم زرین تاج دانشی مادر آقای نصرالله مجیدی:

 

به نام خدای مهربان
نامه به پسری که بیست و چهارسال او را ندیده ام
پسر عزیزم ، پسر دوست داشتنی ام نصرالله ، بالاخره در روز پنجـــــــــــــشنبه مورخه 9/6/1385 شما پس از بیست و چهار سال به منزل جایی که دوران کودکی و نوجوانی ات در آن سپری شده بود زنگ زدی و مرا ، مادر پیر و چشم انتظارت را که سالیان طولانی سردر گریبان خود فرو برده و از غم دوری ات می گریستم خوشحال و شادم کردی ، می دانم به خوبی می دانم که چگونه زندگیت تلف شده و به هرز می رود ، می دانم تماس تو پس از بیست و چهار سال با مادرت براساس اقداماتی است که من و سایر برادران و خواهرانت انجام داده ایم و برای رهایی تو با انتشار نامه های افشاگرانه در سایت های فارسی زبان و تقاضای کمک از مراجع بین المللی و مقامات صلیب سرخ ستمی را که بر تو و ما رفته است و سالیان دراز است که تازیانه آن را بر شانه های خویش احساس می کنیم با فریادی رسا اعلام کنیم و با عزمی راسخ به هر اقدام حقوقی و انسانی متوسل خواهیم شد تا تو را از زندان اشرف نجات دهیم.
و اینک فهمیدیم که تو را وادار و مجبور کردند تا با مادر چشم به راه و خواهران و برادران دوست داشتنی ات تماس بگیری و ما را سرزنش کنی که چرا برای نجات و رهایی تو اقـــــــــدام می کنیم. ما در تماس تلفنی و حین گفتگو با تو فهمیدیم سالیان طولانی زندگی در قرارگاه اشرف نتوانست عواطف و احساسات تو را نسبت به خانواده ات از بین برد.
نصرالله عزیزم گریه های تو پس از شنیدن سوز و گدازهای من و سخنان غم انگیزم به من و برادران و خواهرانت فهماند که تو هنوز نصرالله دوست داشتنی و مهربان من هستی.
نصرالله جانم ، همانطور که به من گفتی ، ما منتظریم که تو برگردی. ما امید فراوان داریم که تو اصالت و هویت خودت را حفظ کرده ای و شما سرانجام به آغوش من مادر حسرت به دل و چشم انتظارت باز خواهی گشت به امید آن روز.

زرین تاج دانشی
مادر نصرالله مجیدی
10/6/1385
1- رونوشت به ریاست محترم صلیب سرخ – دفتر تهران
2- رونوشت به انجمن نجات شاخه آذربایجان غربی
3- رونوشت به خانم کلنل نورمن مقام محترم حقوقی و قضایی کمپ امریکا

 

لینک به متن اصلی نامه

خروج از نسخه موبایل