نامه خانم فاطمه امیری به برادرش که در بند فرقه رجوی اسیر است
بنام خداوند بخشنده مهربان
با سلام. سلامی چو بوی خوش آشنا ، برای تو می نویسم. برای عزیز رفته از دست، ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست.
با سلام خدمت برادر کوچکم علیرضا امیدوارم که حالت خوب و در زیر سایه خداوند شاد و سلامت بوده باشی. همانطور که می دانی روزهای آخر سال است و ما به استقبال بهار می رویم بهاری که با خود طراوت و سر سبزی به ارمغان می آورد. امیدوارم که سال جدید ، سال سرنوشت سازی برای تو باشد ما همگی موقع تحویل سال دور سفره هفت سین جمع می شویم و برای تو دعا می کنیم امیدوارم که این آخرین سالی باشد که تو از ما دوری.
و همه ی خانواده از جمله (پدر و مادر ) سلام مخصوصی برای تو دارند و از راه دور صورت ماهت را می بوسند و همگی سال خوبی را برای تو عزیز آرزومندند.
امیدوارم همانطور که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند تو هم از خواب غفلت بیدار شوی و بیشتر از این ما را منتظر نگذاری چرا که همگی ما تو را از صمیم قلب دوست داریم و به امید دیدنت شب و روز دعا می کنیم و فقط تنها آرزوی ما دیدن تو است امیدوارم که آرزویمان به حقیقت بپیوندد مواظب خودت باش و سال نو مبارک باد.
خواهرت فاطمه امیری
28/12/1385