میز گرد نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف (قسمت دوازدهم)

میز گرد نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف (قسمت دوازدهم)
مکان گفتگو : انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی
آرش رضایی: ضمنا اگر از منظر تاریخی هم به موضوع نگاه کنیم واکنش رهبر فرقه مجاهدین با الگو های تاریخی سازگاری ندارد زیرا فرقه مجاهدین ادعا دارند که مسعود، راه امام حسین (ع) را ادامه میدهد خوب ما می گوییم امام حسین(ع) در حین مبارزه نیروهایش را تنها نگذاشت و مخفی نشد ، امام حسین در جلوی صف مبارزه بود مبارزه کرد و به همراه یارانش شهید شدند و رفتار رهبری سازمان در فرار کردن و نیروهایش را در شرایط بحرانی تنها گذاشتن ، با الگوهای رفتاری و دینی ما سازگاری ندارد لذا سردمداران مجاهدین نمی توانند ادعا کنند که مصلحت بود تا مسعود مخفی بشود زیرا مسعود در دررفتن و فرار کردن فقط به فکر جان خویش بود. و این در تضاد آشکار با رفتار الگوهای دینی ما است و شعارهای غلیظی بود که مسعود می داد.
سعید باقری دربندی: آرش ببخشید حرفتان را قطع می کنم بچه های قرارگاه اشرف در رابطه با فرار مسعود و تنها گذاشتن نیروها در اشرف نکات جالبی را مطرح می کردند آنها می گفتند اگر امام حسین(ع) شب عاشورا چراغها را خاموش کرد و فرمودند هر کسی مایل است که صحنه مبارزه را ترک کند می تواند برود ، اما مسعود رجوی چراغها را خاموش کرد و ابتدا خودش در رفت. و این رفتار مسعود به شکلی طنز آمیزه ورد زبان اغلب بچه های قرارگاه ما بود در رابطه با صحبت های قادر رحمانی که می گفت به افرادی که از سازمان جدا شدند و به ایران بازگشتند مارک بریده و مزدور شدن را می زنند ، خوب آن روزی که بحث و نشست های طعمه بود و در چنین بحث و نشستی مسئولین سازمان می گفتند : آقا جای زندگی کجاست؟ تو ایران. پس خارجه نداریم و افراد خواهان جدایی حق ندارند به کشورهای اروپایی و یا آمریکا و کانادا بروند. هر کس که قصد خروج از قرارگاه های سازمان را دارد بایستی به ایران برود. البته آنها اینطوری سعی داشتند افراد خواهان جدایی را بترسانند و مانع خروجشان گردند حالا ما افراد جدا شده به ایران آمدیم به وطن عزیز خویش و کانون گرم خانواده هایمان. پس چرا رهبران سازمان به ما مارک مزدوری میزنند؟ مگر خودشان نمی گفتند اگر می خواهید از سازمان جدا بشوید باید به ایران بروید و سازمان نمی تواند شما را به کشورهای دیگر بفرستد خوب ما هم آمدیم ایران حالا چرا دست از سرمان بر نمی دارند و مدام در تلویزیون و سایت های متعلق به سازمان به ما افراد بازگشتی و جدا شده مارک و تهمت ناجوانمردانه می زنند. و یا به فعالان دلسوز انجمن نجات که همه آنها از افراد با سابقه سازمان و منتقد مناسبات و استراتژی ضد میهنی سازمان بوده و هستند ، تهمت مزدوری می زنند؟
آرش رضایی: سعید به نکات جالبی اشاره کرد واقعا موضعگیری سازمان در قبال افراد جدا شده و بازگشتی به ایران حاکی از پارادوکس بیمارگونه ای ست که رهبران سازمان بایستی پاسخگو باشند ، پارادوکس در رفتار و گفتار. همه ما به خوبی واقفیم که فرقه مجاهدین ، با افراد خواهان جدایی و منتقد استراتزی و مناسبات درون گروهی به شکل ویژه ای برخورد می کرد مثلا به افراد خواهان جدایی سعی داشتند اینگونه القا کنند که اگر به ایران بازگردند کشته خواهند شد و یا اعدامشان می کنند و از این قبیل مزخرفات. خوب می خواستند با رفتارهای ماکیاولی و غیر اخلاقی مانع خروج افراد از سازمان بشوند و بدین ترتیب پل ها را پشت سر بچه های خواهان خروج از فرقه خراب کنند. حالا که ما ایران آمدیم چون ما را بر خلاف تبلیغات فرقه مجاهدین نکشتند و زندگی خودمان را داریم و همچون یک شهروند عادی طبق قوانین داخلی میهن مان به زندگی خویش مشغولیم و از آن لذت می بریم و هیچ اتفاقی ناجوری هم برای ما نیفتاده ، از نظر سازمان به مزدور مبدل شدیم.
ببینید سعید حرف خیلی جالبی زد ، این نشانه چیه؟ سعید می گوید سران فرقه مجاهدین به صراحت به افراد خواهان خروج از قرارگاه اشرف می گفتند باید بروید ایران. خوب بسیاری از ما افراد جدا شده هم اکنون در ایران هستیم ، چه اتفاقی افتاده؟ سازمان به خوبی از وضعیت ما آگاه است اما سردمداران فرقه مجاهدین برای اینکه تبلیغات یکسویه و فریبکارانه شان بر ملا نگردد و بی اثر ، سعی دارند به افراد جدا شده مارک بزنند. خوب آیا نوع موضعگیری فرقه مجاهدین در رابطه با افراد بازگشتی به ایران نشانه این نیست ، هدایت و رهبری سردمداران فرقه ، دچار یک نوع توهم بیمارگونه شده اند ، دچار بیماری ذهنی و در واقع رهبران سازمان دچار نوعی عدم تعادل شخصیتی هستند که ساده ترین موضوعات و پیش و پا افتاده ترین مسائل و رفتارها را نمی توانند تجزیه و تحلیل کنند و آنالیز منطقی و واقعگرایانه. به تصورم این قضیه خیلی مهم است.
سعید باقری دربندی: دقیقا ، نتیجه گیری منطقی کردید ، فکر میکنم همین که سازمان قصد دارد تحلیلی از وضعیت داخل جامعه ایران بدهد تحلیل هاش ذهنی ست و با واقعیات همخوانی ندارد چون رهبران سازمان به عینه با مسائل و مردم ایران سالهاست که رو در رو نبوده اند و از ایران و از جامعه به دور بودند در نتیجه در توهمات خویش در جا می زنند. سازمان می خواهد فضای حاکم بر قرارگاه اشرف را بر اساس توهمات و اختناق درست کند و عمدا نیروها را در وضعیت بی خبری محض از اتفاقات جامعه ایران و یا جهان بیرون از قرارگاه اشرف نگه دارد. ضمنا مسئولین سازمان حرف امروزشان با فردایشان تناقض وحشتناکی دارد. و حتی به اصول فکری خودشان نیز پایبند نیستند و رعایت نمی کنند. خیلی از نیروها و افراد مستقر در اشرف که من می شناسم واقعا مایل نیستند در اشرف بمانند و با سازمان باشند اما وضعیتی در مناسبات سازمان و اشرف حاکم شده است تا نیروها را مجبور کنند در اشرف بمانند و از سازمان جدا نشوند اکثر اسرای جنگی و اسیر پیوستی هایی که من در قرارگاه اشرف می شناسم به هیچ وجه مایل نیستند در اشرف بمانند ولی فضا را طوری برای آنها درست کرده اند که آنها به خودشان می گفتند خوب اگر ما فردا برویم ایران ، ما را قبول نمی کنند و یا اگر ما را پذیرفتند ما باید چه کار کنیم ، باید تحت امر رژیم باشیم با همچین ذهنیتی سازمان توانسته بسیاری از نیروها را در آنجا وادار به ماندن کند. آنان به طور مدام تبلیغات منفی علیه ایران می کنند و افراد را شست و شوی مغزی می دهند تا نیروها نتوانند درست تصمیم بگیرند و به این ترتیب از بی خبری و بی اطلاعی نیروها و افراد مستقر در قرارگاه اشرف سوء استفاده می کنند.
قادر رحمانی: البته این بلاتکلیفی و سر در گمی بین نیروهایی که سعید در مورد آنها صحبت کرد باید بگویم که افراد مورد نظر سعید واقعا در شرایط آزادی نیستند تا تصمیم منطقی بگیرند و یا در فضایی باشند که دسترسی به اخبار و رویدادهای بیرون از اشرف را داشته باشند. در واقع آنها هیچگونه خبری از دنیای بیرون از اشرف ندارند. من کسانی را می شناسم که مدت بیست سال است در اشرف هستند و در طول این بیست سال فقط یک یا دوبار طبق برنامه خاصی به دستور تشکیلات برای چند روز از اشرف بیرون رفته اند آن هم به شکلی کاملا کنترل شده و حفاظت شده. ضمنا سازمان تبلیغات بسیار شدید و منفی نیز در اشرف و در طی این سالهای طولانی براه انداخته که تشخیص واقعیت را برای افراد خیلی مشکل کرده است. مثلا من قبل از اینکه وارد ایران بشوم هیچگونه اطلاعی از رویدادها و تحولات ایران و سایر کشورها نداشتم با ذهنیت بیست سال پیش داشتم به ایران پا می گذاشتم.
آرش رضایی: در واقع جریان آزاد اطلاع رسانی در قرارگاه اشرف معنا و مفهومی ندارد.
قادر رحمانی: بله دقیقا. ببینید گاه گاهی چند ثانیه از اخبار سی ان ان را طوری گلچین می کردند که در جهت تایید سازمان باشد و آن را برای ما پخش می کردند و ما واقعا در این خیال بودیم که همه دنیا از سازمان حمایت می کند.
آرش رضایی: به صورت گزینشی و القائی اخبار را انتخاب و گلچین می کردند؟
قادر رحمانی: بله ، و طوری اخبار را دستچین می کردند که به ما وانمود کنند ایران بشدت عقب مانده است و از قافله تمدن و پیشرفت عقب افتاده و عین افغانستان است تا قبل از اینکه به ایران باز گردم فکر می کردم در ایران هیچ رشته ورزشی وجود ندارد و رژیم با ورزش کردن شدیدا مخالف است یا اینکه در این خیال بودم که در خیابان های شهرها همه پیراهن سیاه پوشیده اند و برخی نیز که مامور هستند کلاش به دست دارند و در خیابان ها می چرخند و مردم را اذیت می کنند و یا زنها همه بقعه به صورت دارند و جرئت ندارند زیاد در خیابان ها آفتابی بشوند. اینها همه نتیجه تبلیغات شدید و منظم سالهای طولاتی ست که سازمان در قرارگاه اشرف براه انداخته است
آرش رضایی: خیال می کردی همه خانم ها رو بنده دارند ، درسته
قادر رحمانی: آره در این تصور بودم که همه خانمها به اجبار روبنده دارند و با چادر مشکی حق دارند بیرون از خانه بیایند و چه فضای عجیب و غریبی حاکم است.
آرش رضایی: مثل مرضیه قرصی فکر می کردی درسته ، مرضیه هم عین این حرفهای شما را برایم تعریف می کرد.!!!
مرضیه قرصی : واقعا همه افرادی که الان در اشرف هستند به خصوص با خانم های اشرف مد نظرم است واقعا آن طور که قادر و یا من فکر می کردیم ، فکر می کنند که زائیده سالها تبلیغات منفی سازمان علیه ایران و بی خبری بچه ها از دنیای خارج از اشرف است.
انجمن نجات دفتر آذربایجان غربی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا