جنگ سیاسی با اضداد – تاكتيك و استراتژی تمامی فرقه ها
اطلاعيه انجمن نجات
خرداد 1386
اولين قربانيان فرقه ها ، افراد همان فرقه ها هستند كه در پروسه مغزشويی و ترور شخصيتی كه از آنها شده است به يك يی هويتی محض دچار مي شوند و درست بهمين خاطر است كه انجمنها و سازمانهايی متشكل از خانواده اينگونه قربانيان ، اعضای رها شده از اين فرقه ها و روانشناسان مجرب بوجود مي آيد تا وسيله نجات اين قربانيان را فراهم نمايد.
در مقابل، فرقه ها همیشه تلاش کرده اند تا چنین تشکلاتی را به شیوه های مختلف و با صرف پول و انرژی فراوان تخطئه نموده و از سر راه خود بردارند. آنان سعی مینمایند به اشکال مختلف علیه آنها جنگ تبلیغی و روانی بوجود آورده، کیس های حقوقی ساختگی تشکیل داده، اتهامات و افترائات واهی مطرح کرده، به تهدید و ارعاب آنان پرداخته، و نهایتا حتی به حذف فیزیکی نیز اقدام نمایند.
سازمان مجاهدین خلق هم به صفت یک گروه فرقه ای مخرب و خطرناک که به تکامل یافته ترین مرحله خود رسیده است از این قاعده کلی مستثنی نیست.
همانطور که مطلع هستید برخی اعضای جدا شده از فرقه تروریستی رجوی در خارج و داخل کشور، با صرف امکانات بسیار محدود خود، دست به تأسیس انجمن هایی زده اند که هدف اصلی آنها اقدام به فعالیت های ضد فرقه ای و یاری رساندن به دوستان و همكاران سابق خود یعنی همان اسرای ذهنی گرفتار در درون فرقه است؛ در این خصوص بسیاری از شهروندان و کارشناسان نوع دوست کشورهای مربوطه نیز به یاری این افراد شتافته و از هیچ کوششی در جهت تحقق اهداف آنان دریغ نکرده اند؛ اعضای سابق فرقه مجاهدين به شکرانه خلاصی خود از بندهای ذهنی فرقه رجوی که گسستن از آنها به شهادت تمامی متخصصین فرقه فوق العاده مشکل و گاه غیرممکن است تصمیم گرفته اند تا از طریق آگاه نمودن افکار عمومی جهان، به اعضای موجود در فرقه رجوی حق انتخاب آگاهانه و آزادانه بدهند.
در برابر این فعالیت ها اما سازمان مجاهدین خلق با دست زدن به انواع خدعه ها و نیرنگ که نوعا ذاتی تمامی فرقه های مخرب است تلاش نموده تا مانع کار چنین انجمن هایی بشود.
سازمان مجاهدین خلق که نام اضداد را بر روی چنین افراد و تشکل ها گذاشته است، برنامه های وسیع تبلیغی و سیاسی و حتی اقدامات فیزیکی بر علیه آنان را در دستور کار خود قرار داده است. در بخش اطلاعات سازمان مجاهدین خلق مقابله با این جریانات افشاگر به عهده قسمتی است که به نهاد جنگ سیاسی معروف شده است. کار این قسمت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات در خصوص همان به اصطلاح اضداد و خنثی نمودن فعالیت های نوع دوستانه آنان است.
در مجموع بخش اطلاعات سازمان مجاهدین خلق به مسئوليت هادي روشن روان با نام مستعار هوشنگ که فعالیت های غيرقانونی و بدون مجوز آن در امر جمع آوری و کلاسه بندی اطلاعات بر روی افراد و انجمن ها بر اساس قوانین کشورهای غربی جرم محسوب میشود دو وظیفه اصلی را در دستور کار خود قرار داده است:
1. کسب اطلاعات از طريق تخليه تلفنی و پردازش آن توسط عناصر اطلاعاتي فرقه مجاهدين و ارائه آن به سرويسهاي اطلاعاتی و دولتها بمنظور اثبات خود بعنوان يك امكان قابل قبول بمنظور تضمينی برای بقاء و حيات مجاهدين ميباشد ( تبديل فرقه به يك آژانس خبری! ) ؛ بي ترديد ضامن كار سياسي و ديپلماسي و دستگاه تبليغاتي مجاهدين مرهون همين اطلاعات دست چندم است كه به عنصر خارجي مي دهند و عنوان مي كنند كه اين اطلاعات را از شبكه نفوذی و هواداران خود در داخل كشور جمع آوري كرده اند! ( توهينی بزرگ به سرويسهاي اطلاعاتي غرب است كه با چنين فرافكني سعي دارند آدرسي غلط از شيوه جاسوسيهاي خود ارائه دهند چون با كنترل تلفني آنها بخوبي متوجه شده اند كه اطلاعات خام از طريق تخليه تلفني جمع آوري ميشود و سپس در اُورسورواز پردازش و تبديل به سند مي شود! )
* فعاليت اول بخش اطلاعات فرقه مجاهدين مورد بحث ما نيست فلذا از آن ميگذريم./
2. دومين وظيفه نهاد اطلاعات فرقه مجاهدين ؛ مقابله با اضداد و پیش برد همان مقوله جنگ سیاسی به شیوه های مختلف که در این فقره حتی حذف فیزیکی جداشدگان و منتقدین نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
نهاد جنگ سیاسی سازمان مجاهدین خلق برای رسیدن به منظور نهایی خود یعنی اقدام به ترور و حذف فیزیکی هر آنکس که مانع عملکردهای غیر متعارف آنان گردد لازم می بیند تا ابتدائا همانطور که معمول تمامی فرقه هاست به ترور شخصیتی افراد و انجمن های غیر موافق با خود دست بزند. بنابراین برنامه کار این نهاد مقدمتا تخریب چهره منتقدین و مخالفین به صورت سیستماتیک و متوالی است.
و اما شیوه کار این نهاد به این صورت است که اقدام به تشکیل برخی انجمن های پوششی می نماید که ظاهرا ربطی به سازمان مجاهدین خلق ندارند. فرقه با بکار گیری برخی عناصر جداشده از سازمان که در گذشته های دور شرایط عراق را نتوانسته تحمل کرده و به اروپا بازگشته اند ( بريده منطقه ) اقدام به تشکیل نهادهایی کرده است که در واقع کار اصلی آنها پیش برد خطوط جنگ سیاسی فرقه است. یکی از این انجمن ها که در آلمان و تحت نظارت محمد ثانی (نادر)، که در جریان دستگیری مریم رجوی در 17 ژوئن 2003 اقدام به خودسوزی نمود، تأسیس شده است انجمن عدالت نام دارد که در فرصتی دیگر به آنالیز انجمن و تشکلات مشابه خواهیم پرداخت. از این دست انجمن ها در بسیاری از کشورهای غربی تشکیل شده و يا قرار است كه راه اندازي گردد و افراد حاشيه ؛ بريده منطقه ؛ بريده هاي تطميع و يا تهديد شده و… را بعنوان مسئول بيروني آن گمارده و در واقع اين تشكلها به مديريت نهاد اطلاعات فرقه اداره ميشود ؛ وظیفه اصلی این انجمن ها مخدوش کردن و تخطئه نمودن فعالیت های ضد فرقه ای خانواده های اعضا و همچنین اعضای سابق فرقه است.
انجمن نجات به عنوان تشکلی که توسط خانواده ها و اعضای سابق در جهت افشای عملکردهای فرقه ای و کار روانی سازمان بر روی اعضا تشکیل شده است هرگز طرف حساب خود را افراد حاشیه ای سازمان و کسانی که خود در دام تکنیک های روانی کنترل ذهنی افتاده اند و جدا شدن از سازمان را مترادف با خیانت فرض کرده و نسبت به آن احساس گناه مینمایند قرار نداده و نمیدهد. حتی بخش اطلاعات و مسئولین آن که به امر جاسوسی بر روی افراد و تشکل های منتقد مشغولند نیز طرف برخورد نیستند. طرف حساب یک فرقه قطعا تنها رهبری آنست چرا که تمامی اعضا و هواداران آن بنوعی در چمبره روانی کاریسمای وی گرفتارند و راه خلاصی نمی یابند. اگر قبول داریم که سازمان مجاهدین خلق یک سکت بنابر تعاریف مدرن آن است پس قطعا رهبر مسئول تمامی رفتارهای اعضا بوده و باید پاسخگو باشد ولاغير.
در آینده به جزئیات بیشتری در جهت افشای ترفندهای فرقه ای سازمان مجاهدین خلق بر علیه منتقدین و مخالفین و خانواده ها و اعضای جدا شده خواهیم پرداخت.
دفتر انجمن نجات
12/3/1385