برادر عزیزم آقای سید اکبر کاظمی
با عرض سلام.انشاا… هر کجا هستی در پناه ایزد منان صحیح و سالم باشید.
اکبر جان مدتی طولانی از شما خبر نداریم.حدود 2 سال پیش که با موبایل من تماس گرفتی و کمی با هم صحبت کردیم دیگر هیچگونه تماسی با ما نداشتی و خبری از شما نداریم و واقعا دلمان برای شما تنگ شده است.
حمید آقا و خواهر هاو دامادهایمان و دایی ها و خاله ها و بچه ها یمان خیلی خیلی مشتاق دیداربا شما هستند. ما همگی این آمادگی را داریم در صورتیکه شما به جمع ما بپیوندید از شما استقبال کامل نماییم و مجددا زندگی خانوادگی خوبی را در کنار هم شروع کنیم انشاا… اگر تصمیم به برگشت به جمع ما دارید اصلا نگران مادیات و مسکن وشغل و مسایل گذشته و… نباشید و مطمئن باشید امنیت شما انشا ا… در اینجا تضمین می باشد.
به امید خداوند یکتا و به کمک خواهرها و دامادها وحمید همه مسائل قابل حل خواهد بود و همه این آمادگی را دارند.حمید آقا هم مرداد ماه امسال (86) بازنشست شده است.من در بازارده یک خانه حدود 100 متری ساختم و در ایام تعطیلات مثل عید و تابستان مدتی را در آنجا به اتفاق خواهر ها و بچه هایشان سپری می کنیم. هم اکنون سوسن به اتفاق دو پسرش و پروانه به اتفاق تک پسرش و سهیلا و فاطمه و عرفان ما در بازارده هستند. آقا مهران هم در ماموریت دریا است.
به هر حال امیدوارم که کاری بکنید تا دل همه ما شاد شود. ضمنا اگر امکان دیدار با شما وجود داشته باشد من حاضرم به دیدن شما بیایم. در هر صورت من بی صبرانه منتظر جواب شما هستم. این نامه را از طریق یکی از دوستان شما به نام آقای احمدی مسئول انجمن نجات در گیلان که اهل لاهیجان و ساکن رشت می باشد و شما را هم به خوبی می شناسد ارسال میدارم.
سید محمد تقی کاظمی(جمشید)
خدا نگهدار شما باشد