نامه دکتر ایمان الهاشمی به آقای علاوی-هابیلیان
ترجمه از انجمن نجات
این خیلی عجیب است که این سازمان خود را مجاهدین خلق یعنی مجاهدین امت نامیده است. من واقعاً به ایرانی ها حق می دهم که این ها را منافقین نامیده اند. چون حقیقتاً من معتقدم که این وجه تسمیه ناشی از برخوردهای سیاسی داخل ایران است و واقعاً من متوجه شدم این نامگذاری منطبق بر این گروه است.
من می دانم اینها کسانی هستند که با اشغالگری امریکایی مقابله می کنند ، در برابر اسرائیل می ایستند و ملت فلسطین و ملت عراق را یاری می کنند، بنابراین انقلاب اسلامی ایران در نظر من بزرگ شده است. وقتی که در ایران سفارت اسرائیل را می بندند و آن را به فلسطین اهدا می کنند. کاری که منجر به ضرر [مادی] مصالح ایران است و نیز به مصالح اروپا در ایران نیز صدمه می زند. همچنین احساسات ملت عرب و مسلمانان را بر ضد غرب و صهیونیست بر می انگیزد. خصوصاً فرانسه کشوری که به این سازمان پناه داده، لذا ملت های عربی و اسلامی و نیز ملت عراق این سازمان را به رسمیت نمی شناسند.
و به همین دلیل می بینم که ملت عرب از این ها می ترسند و برخوردی با آنها ندارند.
این سازمان در نظر تمام ملت ها و خصوصاً ملت عراق یک سازمان تروریستی خطرناک است از بارزترین اعمال این سازمان می توان تناقضات را در صحنه ی سیاسی و نیز مغازله با رژیم های مستبدی که بتوانند در این جریان از امکانات آن ها استفاده کنند نام برد. این ها از قوانین جنگ برای ماندن است.
کسانی که مرا به عنوان محقق قبول دارند نظرشان و اعتقادشان درباره ی این سازمان تغییر یافته است با بررسی و تحقیق درباره ی نقش این ها در عراق می فهمیم که این ها برای ملت عراق خیلی خطرناک هستند. بعد از شعله ور شدن جنگ صدام علیه ایران ، این سازمان اقدام به جمع آوری افرادی در عراق کرد برای مشارکت در جنگ. و عناصری را استخدام کرد که خیلی خوب تعلیم دیده و همردیف سازمان امنیت و اطلاعات اروپایی و نیز ارتش صدام بودند و نقش این سازمان حمایت از رژیم جنایتکار صدام بود در هر انقلابی که نظام را تهدید می کرد و مایه ی براندازی آن می شد. و در سایه ی همین استراتژی سازمان مجاهدین خلق وارد استخبارات عراق شد و سپس در بیشتر استان های عراق پراکنده شد خصوصاً در استان های شمالی چون خیلی از آن ها می توانستند به زبان های محلی متعددی مثل کردی ، عربی، فارسی و ترکی… صحبت کنند. و همان طور به شهرهای شیعه نشین و مقدس مثل کربلا ، نجف ، کاظمین…. نزدیک شدند. بعد از اتمام جنگ عراق و ایران صدام جنایتکار این مرتبه به کویت حمله کرد و مجبور به عقب نشینی شد با گام های نیروهای نظامی ذلیل و خوار و پست تا این که انتفاضه ی شعبانیه بر ضد رژیم شعله ور شد و 14 استان از استان های عراق به دست نیروهای قهرمان انقلابی سقوط کرد.این جا بود که بار دیگر صدام جانی از سازمان مجاهدین کمک خواست و دست آن ها را در جنایت و خونریزی ضد ملت عراق بازگذاشت.
در این هنگام سازمان جنایتکار مجاهدین خلق با تمام نیرو در میدان عراق داخل شد و نیروهای مبارز تربیت شده اش را خیلی سریع برای سرکوب انتفاضه ی ملت عراق به اطراف بغداد و همچنین شهرهای کرکوک ، کربلا، و نجف فرستاد و این ها نیز به دستور صدام معدوم که شخصاً به نیروهای نظامی مجاهدین خلق اشراف داشت انجام گرفت و صدام نیز مسئول این پرونده در عراق بود و او با مسعود رجوی رئیس سازمان مجاهدین خلق در عراق دیدارهایی داشت.
بعد از سقوط رژیم طاغوتی صدام در نهم آوریل 2003 این سازمان نیز در شرف سقوط بود ولی به سرعت موقعیت را درک کرد و وقتی که فهمید حزب بعث و صدام از بین رفته است شروع به انجام اعمالی دیگر کرد. در این مرتبه سازمان همان طور که عادت به نفاق سیاسی داشت با نیروهای اشغالگر امریکایی در گفتگوها و مبارزات برای حضور نظامی در عراق و زیر نظر نیروهای امریکایی وارد شد. وقتی که امریکایی ها فهمیدند که این سازمان سرسپرده ی آنان است ، آن ها را برای ضربه زدن در پروژه های سیاسی عراق انتخاب کرد و به همین دلیل امریکایی ها با آنان به تفاهم رسیدند و الان امریکایی ها نیروهایی ( سربازهایی ) برای مقابله با ایران داشتند و سازمان تروریستی مجاهدین هم قسم استراتژی رژیم صدام خون ریز بود. علی رغم این که اسم این سازمان در لیست تروریست ها ، در وزارت خارجه ی امریکا جای گرفته است. امریکایی ها به این ها اجازه دادند که با سلاح های سنگین در اردوگاه های نظامی در سرزمین عراق باقی بمانند و در رأس آن اردوگاه اشرف است که به دلیل وجود نیروهای عملیاتی و همچنین فرماندهی سیاسی و نظامی بزرگترین آن ها شده است.
سازمان مجاهدین خنجر مسمومی است که به آرامی در پیکر عراق فرو رفته است و از خطرناک ترین سازمان های تروریستی در داخل عراق است و به دلیل وجود عملیات جاسوسی و عملیاتی و.. می تواند آزار و اذیت زیادی برای ملت عراق باشد.
و سازمان مجاهدین خلق که به حق سازمان منافقین خلق نامیده می شود. عمل آن ها عمل کافرین عربی است که در خاک عراق از رژیم طاغوتی صدام حسین ملعون پشتیبانی کردند. قبل از نابودی رژیم صدام این ها همچنین از نیروهای بعثی صدام مثل حارث انصاری و صالح المطلک و العیان و… استقبال می کردند به طوری که این ها تمام اسلحه ها و ادوات جنگی را در اختیار این تروریست ها قرار می دادند و نقش منفورشان بر هیچکس در عراق پوشیده نیست. عناصر سازمان مجاهدین خلق همیشه از تمام نیروها در عراق بهره می برند و تمام وسایل جنگی را از نیروهای امریکایی دریافت می دارند و نیز از عناصر رژیم بعث معدوم که همچنان با آنان هستند و تحت حمایت شان همانطور که در زمان صدام معدوم بودند. این سازمان سیاستش را به پروژه های سیاسی داخل عراق که از مبارزه بر ضد ملت عراق آمده اختصاص داده است.
و در همین وقت از این ها مانند ادوات جنگی برای دفاع از خود در محافل اروپای و سازمان های دولتی استفاده می کند تا وجود خودش را در عراق مشروعیت بدهد.
متأسفانه بوق های تبلیغاتی پشت این ماجرا هستند که نمی خواهند خونی که از ملت عراق ریخته شده و دردهایی که این سازمان بر پیکر ملت عراق وارد کرده اند نمایان شود.
و بعد از این همه آیا یک رهبر عراقی مثل دکتر ایاد علاوی می خواهد که از این سازمان حمایت کند! و ملت عراق از او می خواهد که از قانون حمایت کند و پروژه سیاسی که امنیت و آسایش را در سایه ی دمکراسی محقق کند. آیا ایشان اعمال این سازمان را فراموش کرده اند و زخمی هایی که به امت عراق زده است که در اروپا این ها به عنوان تروریست شناخته شده اند.
استاد عزیز دکتر علاوی تو هیچ بغض و کینه ای نداری. ولی باید منصف باشی. من و تمام مظلومین از شما توقع داریم که از ملت عراق در برابر سازمان های تروریستی دفاع کنید. راسم العوادی ، محمد خورشید ،عباس الداوری یکی از فرماندهان منافقین خلق در اروپا که هیچ خیری برای شما نمی خواهند. شما باید برا ی تمام شدن قتل و کشتار ملت عراق تلاش کنید. در مقابل دشمن خلق عراق که همانا سازمان مجاهدین است و این اهرم فشاری برای حکومت منتخب عراقی و این استراتژی برعلیه حوزه های علمیه و نیز بر علیه جمهوری اسلامی ایران است و تمام این ها برخلاف خواسته هایی است که شما کراراً در وسائل ارتباط جمعی به آن تأکید دارید.
دکتر علاوی! این ها دشمنان ملت هستند. از شما توقع داریم و به شما توصیه می کنم که یک عراقی شجاع باشید در اتخاذ موضع در راندن این سازمان خوانخوار پلیدی که دستش در خاک عراق به خون ملت عراق آغشته است. در خاتمه با کمال احترام می گویم من از سیاسیونی هستم که با امید و بی طرف به مردان میدان سیاسی عراق بدون هیچ وابستگی می نگرم.