توطئه نفرات سازمان مجاهدین خلق مستقر در قرارگاه اشرف در عراق علیه آقای رضا صادقی در مراجعه به مقر TIPF و رسوا شدن آنان
بنیاد خانواده سحر، بغداد، دوم آوریل 2008
آقای غلامرضا صادقی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق که از سال 1376 تا سال 1385 در قرارگاه اشرف بوده و حدود 8 ماه نیز در کمپ تحت اداره نیروهای آمریکایی موسوم به TIPF سپری کرده است شکایتی را علیه سازمان مجاهدین خلق به خاطر نگاهداری اجباری ایشان در عراق، اعمال فشارهای روحی و جسمی، و کتک کاری که نتیجه آن شکسته شدن انگشت شست دست او از دو ناحیه بوده است را در سیستم قضایی فرانسه به مرحله اجرا گذاشته است. در همین رابطه وکیل فرانسوی وی که موضوع را در دادگاه های فرانسه دنبال میکند در ملاقاتی با او خواستار دریافت پرونده پزشکی ثبت شده در بیمارستان آمریکایی قرارگاه TIPF که اثرات این شکنجه در آن مشخص گردیده است جهت تکمیل پرونده حقوقی گردید. لذا آقای رضا صادقی برای دریافت این پرونده طی سفری به عراق به قرارگاه مربوطه مراجعه نمود. در این خصوص برای وی مسائلی پیش آورده شد که او موضوع را به بنیاد خانواده سحر در بغداد اینطور توضیح داد:
… برای اخذ پرونده پزشکی از بیمارستان آمریکایی به مقر TIPF مراجعه نمودم. همچنان که در تاکسی که مرا به محل آورده بود منتظر بودم نفرات حفاظت سازمان مجاهدین خلق مستقر در قرارگاه اشرف در عراق مرا شناخته و اقدام به عکس برداری از من نمودند که توجهی نکردم. سپس آنها آنطور که بعدا مطلع شدم به پلیس عراقی مستقر در خارج قرارگاه اینطور اطلاع دادند که یک افغانی با کمربند انفجاری در مقابل مقر ایستاده و قصد عملیات دارد. در این رابطه تعدادی از نفرات پلیس که حرف آنها را جدی گرفته بودند با سلاح به سمت من یورش برده و اقدام به دستگیری من کردند. پلیس تمام مدارک و متعلقات همراه مرا ضبط نمود و شروع به بردن من به سمت مقر خود کرد که من در مقابل قسمت بازرسی نفرات آمریکایی آنان را صدا کردم که وقتی آنها متوجه من شدند از نفرات پلیس عراقی خواستند که مرا به نزد آنان ببرند. در همین حین نفرات سازمان هم مدام به تهیه عکس و فیلم از شاهکار خودشان مشغول بودند که با تذکر نیروهای آمریکایی از محل دور شده و دنبال کار خود رفتند.
نفرات قسمت بازرسی آمریکایی از نفرات پلیس عراقی موضوع را پرسیدند که آنها گفتند که نفرات سازمان مجاهدین خلق به آنها اطلاع داده اند که یک تروریست افغانی با کمربند انفجاری مشغول عکس برداری از مقر استقرار نیروهای آمریکایی است و همچنین قصد عملیات دارد که ما اقدام به دستگیری او نمودیم. من خود را بطور کامل به نیروهای آمریکایی مستقر در بیرون قرارگاه اشرف معرفی کرده و علت حضور خود در محل را برایشان شرح دادم و گفتم که نه سلاح و مهمات و نه دوربین و نه هیچ وسیله دیگری همراه خود ندارم و صرفا جهت اخذ پرونده پزشکی خود که مشخص میکند زمانی که به مقر TIPF آمدم شکنجه شده بودم مراجعه کرده ام.
افسر آمریکایی مسئول با گرفتن مشخصات من و بعد از بررسی کافی و استعلام از مافوق خود و پی بردن به صحت صحبت های من و دروغ گویی نفرات سازمان و توطئه ای که بعد از شناختن من با وارد کردن پلیس عراق علیه من ترتیب داده بودند از پلیس عراق خواست که مرا آزاد کرده و به سمت تاکسی که منتظر من بود اسکورت نموده و اجازه ندهند که نفرات سازمان مجاهدین خلق هیچگونه مزاحمتی فراهم نموده یا آسیبی به من برسانند. همزمان سرهنگ آمریکایی در تماس تلفنی با من اطمینان داد که هیچ مشکلی برایم پیش نخواهد آمد و اظهار امیدواری کرد که بعد از انجام خواسته ام به سلامت به بغداد باز گردم.
نفرات پلیس عراق مرا به محل خود برده و اقدام به دلجویی و عذرخواهی نمودند و افسر مافوق پلیس بعد از پذیرایی و معذرت خواهی های مکرر گفت که نفرات قرارگاه اشرف به ما اطلاعات غلط دادند و ما فکر کردیم که عملیات شناسایی یا تروریستی علیه نیروهای آمریکایی در جریان است که موجب زحمت برای شما شدیم. او اشاره نمود که نه ما و نه نیروهای آمریکایی هیچگونه مشکلی با شخص شما و یا هیچکدام از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق نداریم. او همچنین تأکید کرد که سازمان مجاهدین خلق باعث ایجاد دردسرهای بسیاری در استان آنان شده است و آنها هم جدا از اینگونه اقدامات و همچنین حضور سازمان در این منطقه خسته شده اند. آنها از من خواستند که بخاطر تشدید خطرات راه با تاریک شدن هوا شب را مهمان آنان باشم و صبح روز بعد مرا به شهر خالص اسکورت کرده و ترتیب بازگشت من به بغداد را بدهند که من قبول نکردم و همراه راننده تاکسی که منتظر من بود بعد از انجام کارم به شهر خالص رفته و به بغداد بازگشتم.
لازم به ذکر است که بیژن قهرمانی از نفرات اطلاعات سازمان و همچنین فرهنگ و سه نفر دیگر از نفرات آنان در این خصوص خود را درگیر کرده بودند که اگر چه مدتی وقت مرا تلف کردند ولی بیشتر آبروی خودشان را در مقابل پلیس عراق و نیروهای آمریکایی بردند. کما اینکه رئیس پلیس عراقی به من اطمینان داد که از این پس نفرات خود را توجیه خواهد کرد که بدون بررسی نسبت به اطلاعات غلط سازمان مجاهدین خلق واکنش فوری نشان ندهند. او گفت که چنین اشتباهی دیگر تکرار نخواهد شد و ما دیگر در دام توطئه های آنان نخواهیم افتاد کمااینکه الان مطمئن شدم که نفرات سازمان با قصد و غرض و بصورت عمدی اقدام به گمراه کردن نفرات من کردند و خوشحال هستم که نفرات من با تحریک آنان آسیبی به شما نرساندند…