تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی ( قسمت دوازدهم )

روزهای سرنوشت ساز جنگ امریکا و عراق

دیدار با خانواده ها
بعد از این داستان قرار شد زرهی ها و سلاحها را تحویل آمریکائیهابدهیم فهیمه اروانی به ما گفت برای این کارمراسم می گیریم تا امریکائیها بدانند ما چقدر سلاحهایمان را دوست داریم و در عین دوست داشتن آنها را بر خلاف میل خود تحویلشان دادیم. سپس همه سلاحها و زرهی ها را در زمین صبحگاه گرد آوردند و از آنها فیلمبرداری کردند و ترانه و سرود خواندند که کاری بی معنا بود زیرا که تحویل دادن سلاح از روی ناچاری و تسلیم به امریکائیها دیگر پیروزی برای سازمان نبود که برای این اقدام ذلت بار ترانه و سرود نیز خوانده بشود. همه زرهی ها را قبل از اینکه تحویل آمریکاییها بدهند موتورها و قطعاتی که قیمتی بود را درآوردند تا بفروشند و نیز خیلی از ماشین ها ، کامیونها واتوبوسها را فروختند و نیز مقداری آهن آلات و….
پس از خلع سلاح اغلب نیروها متوجه شدند ادعاها و شعارهای مسعود و مریم علیه امپریالیسم جهانی و آمریکا در نشست های ترتیب داده شده در قرارگاه های سازمان در زمان حاکمیت رژیم صدام چیزی جز عربده کشی های تو خالی نبود. در نتیجه همه دلسرد از ادامه مبارزه شده بودند اغلب خانم ها و نیروها بی حال و بی رمق بودند. یاس و ناامیدی در میان اعضای به اصطلاح ارتش آزادیبخش بوضوح مشاهده می شد. بعد از جریان خلع سلاح فهیمه اروانی نشست عمومی گذاشت که در آن همه خواهرها حضور داشتند. او در نشست از موضع طلبکارانه با خواهرها برخورد کرد و گفت : این چه مناسباتی است ؟ چرا همه واو ( پاسیو ) شدید؟ شما چرا نمی فهمید؟ و با همه به اصطلاح دعوا کرد و تندی نمود که چرا اینقدر منفعل شده اند؟ بعد از این ماجرا مژگان پارسایی برای فرماندهان بالا نشست گذاشت که من هم در آن نشست حضور داشتم. مژگان مطلبی را خواند ، مضمون آن بدین قرار بود که: آمریکائیها خلع سلاح نکردند بلکه سلاحها را گردآوری کردند و ادعا کرد ما دوباره سلاحها را پس می گیریم و شرایط بهتر از این خواهد شد. همه متوجه بودیم ادعاهای مژگان توهمی بیش نیست و سازمان و ارتش آزادیبخش تاریخ مصرفش گذشته است.
در سال 83 اتفاق جالبی افتاد خانواده ها گروه گروه برای دیدار و ملاقات بستگانشان با هدایت انجمن نجات به قرارگاه اشرف آمدند. فهیمه اروانی همه افراد را برای نشست توجیهی جمع کرد. در نشست ادعا کرد رژیم می خواهد با اعزام دسته جمعی خانواده ها به قرارگاه اشرف خانواده ها را به جان فرزندانشان بیاندازد و هیچ رحمی هم نمی کنند و سعی داشت هر طوری شده اعتماد افراد و خانم های مستقر در قرارگاه اشرف را به اعضای خانواده هایشان از بین ببرد و ذهن آنها را نسبت به خانواده ها بدبین کند.
خانواده ها که به قرارگاه می آمدند قصد داشتند پس از سالها دل نگرانی و دوری از فرزندانشان آنها را در آغوش گرفته و با مهر و محبت پسرشان یا دخترشان را به کانون گرم خانواده بازگردانند. اما سازمان از این موضوع واهمه شدیدی داشت و مایل نبود جدا شدن نیروهایش را تحمل کند. به این خاطر قبل از ملاقات به ما می گفتند به اعضای خانواده های خویش به دروغ بگوئیم در قرارگاه اشرف راحت هستیم و آنان نگران نباشند. همچنین فهیمه اروانی و سایر فرماندهان به ما تلقین می کردند در ملاقات با خانواده هایمان علیه رژیم ایران موضع بگیریم و به اعضای خانواده های خود بگوئیم آمدن آنها به قرارگاه اشرف توطئه رژیم ایران است و آنها نباید به اینحا بیایند.
فهیمه اروانی قبل از ملاقات در نشست توجیهی مجددی به ما گفت : همه بدانید این دق الباب است خانواده همه شما می آید. شما چه تنظیمی خواهید کرد؟ این چیزی است که درب همه خانه های شما را خواهد زد؟ خواهیم دید که شما چند مردِه حلاج هستید. این هم آزمایش شما. اینها همه جنگ است. ولی این جنگی سیاسی است. هر کس در این میدان خودش را نشان خواهد داد. فهیمه تاکید کرد : وزارت اطلاعات رحم نخواهد کرد و در خانه همه خانواده های شماها را خواهد زد. و با این مزخرفات و حرف های بیهوده سعی داشت به اصطلاح همه را شیر کند و به میدان جنگ با خانواده ها بفرستد.
تنظیم از آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا