در نروژ هستند کسانی که از گروه اپوزیسیون ایرانی که خود را مجاهدین خلق می نامند، حمایت می کنند ؛ این گروه لیاقت حمایت را ندارد.
این گروه در مخالفت مردم با رژیم شاه نقش مؤثری داشت ولی پس از سرنگونی شاه این گروه رژیم نوپای اسلامی را به چالش خواند و مردم را به اعتصاب و تظاهرات فراخواند. اما مردم به آنها پشت کرده و در نتیجه این گروه تنها ماند آنگاه بود که این گروه به ترور افراد، بمب گذاری و اعدام روی آورد. آنها در این نبرد شکست خوردند و در نتیجه مسعود رجوی رهبر این گروه از ایران گریخته و به فرانسه پناه برد. چندی بعد رجوی به هواداران خود در عراق پیوست و با صدام حسین طرح اتحاد ریخت. صدام، سلاح، قرارگاه نظامی و پول در اختیار آنان گذاشت البته عربستان سعودی و آمریکا نیز به آنها پول داده اند.
«مجاهدین خلق» با یاری دادن به نیروهای صدام حسین در حمله نظامی علیه ایران علیه وطنشان شرکت کردند اگر مردم ایران پیش از آن مخالف این گروه نبودند اینبار دیگر در مخالفت با آنها تردیدی نداشتند — ایرانی، چه موافق و چه مخالف رژیم حاکم در کشورش باشد در برابر هجوم عراق حس وطن پرستی خود را حفظ نمود. هجومی که با تایید و حمایت ایالات متحده صورت گرفت و در آن ایام باصطلاح ایرانیهای موسوم به مجاهدین خلق شانه به شانه نیروهای متخاصم با ایران جنگیدند. بسیاری از این گروه گریختند و عدهای از اعضای آن نیز تحت شکنجه و آزار قرار گرفتند.
یک فرهنگ نیمه فاشیستی در این گروه پدید آمد اعضا در خانههای مشترک مستقر گردیده و یک رهبر برای آنها تعیین شد (MASUL) که به نوبه خود به رهبر اصلی سازمان، مسعود رجوی گزارش می داد. گزارش فعالیتهای روزانه که با فریاد « درور بر رجوی» خاتمه می یافت. تبعیت، نظم وسلسله مراتب از اصول اساسی سازمان شده بودتا جایی که اگر اعضا می خواستند ازدواج کنند، بایستی ابتدا از رهبر اجازه بگیرند.
حال که صحبت از ازدواج به میان آمد: فضاحت این گروه زمانی آشکار گردید که مسعود رجوی با همسر مهدی ابریشمچی، نفر چهارم سلسله مراتب سازمان ازدواج کرد. ابریشمچی خدا را شکر نمود که به او این امکان را داده تا در یک «تصمیمگیری موفقیت آمیز ایدئولوژیک» سهیم باشد. تصمیمی که بر اساس آن همسر او مریم عضدانلو بعنوان شریک رهبری سازمان انتخاب گردید. اداره سیاسی سازمان، کمیته مرکزی و شورای مرکزی مجاهدین، جملگی با تائید این ازدواج آنرا ضرورتی برای ثبات و استمرار رشد ایدئولوژیک رهبری جدید، در عرصه سازمانی اجتماعی و سیاسی دانستند. (نشریه — Middle East Journalپاییز 1987)
در رابطه با ماهیت مجاهدین باید این نکات را در نظر داشت:
ـ این سازمان هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارد.
ـ ساختار آن بر محور رهبر آن رجوی بنا نهاده شده و نشانی از دموکراسی در این سازمان به چشم نمیخورد. بسیاری از اعضای آن، سازمان را بدلیل شیوه رهبری دیکتاتور منشانه رجوی و اتحاد با رژیم صدام ترک کرده اند.
ـ این گروه مسئول یک سلسله حملات علیه غیر نظامیان در داخل ایران است. از سال 1981 تا کنون، این گروه مسئولیت قتل هزاران ایرانی را که به ادعای آنها، مأمور رژیم حاکم بودهاند، بعهده گرفته است.
ـ این گره در سرکوب وحشیانه شورش کردها در عراق صدام را یاری داده و حتی پس از حمله عراق به کویت در سال 1990 به حمایت خود از صدام ادامه داد. صدام بیش از صدها میلیون دلار به این گروه کمک نمود.
از اینرو گروه موسوم به مجاهدین خلق در لیست سازمانهای تروریستی منتشره توسط دولت آمریکا قرار گرفت اما اکنون این روند در حال بازگشت است و عده ای سعی بر «غیر جنایتکار» نامیدن این گروه دارند تا بتوانند از آنها در مبارزه با ایران استفاده کنند. نیروهای نظامی این گروه که هنوز هم در عراق مستقر می باشند، تحت حفاظت نیروهای آمریکای بوده واعضای بلند پایه کنگره آمریکا و برخی دیگر (از جله تعدادی نروژی) میخواهند با حذف نام این گروه از لیست سازمانهای تروریستی به این گروه مشروعیت داده و آنها را بعنوان نیروی اپوزیسیون ایرانی معرفی نمایند.
این به منزله شلیک تیر خطا علیه ایران است.
پایان
نـروژ — نشریه سالت – فوریه 2007 ـ صفحه 8 – بقلم: خانم کارین لینستاد