عروسى
جابجاى شهرك چراغانى شده بود و اهالى سرزمين اشرف در رفت و آمد بودند. پرچمهاى مجاهدين و آمريكا در كنار يكديگر شكوه خاصى به شهرك بخشيده بود. در اطراف اتاق عقد عده زيادى جمع شده بودند، اما از همان ابتدا خانواده هاى عروس و داماد را ميشد از هم تشخيص داد. خانواده عروس همه مانتوهاى بلند خاكى ، رنگ و روهايى زرد و زنانشان هم روسرى هاى قرمز و سبز بسر كرده بودند. خانواده داماد تماما يونيفرمهاى ارتش آمريكا تنشان بود و با تمسخر به خانواده عروس نگاه مى كردند.
عده اى دستبند بدست در اطراف سالن عقد به جشن و پايكوبى مشغول بودند و روى تشت مى كوبيدند و مى خواندند مريم مهر تابان، مى بريمت به تهران. خانواده داماد بى توجه به اهالى شهرك با جيب و لندرور جولان مى دادند و گرد و خاك بپا مى كردند و مراقب بودند كه پرچمهاى آمريكا به زمين نيفتند.
سالن عقد را نزديكان دو خانواده پر كرده بودند كه جدا از يكديگر در دو طرف سالن نشسته بودند. خانواده داماد روى صندلى و خانوده عروس روى پتوى دو پلنگى كه روى زمين پهن شده بود نشسته بودند و پرچمهاى كوچك آمريكا و مجاهدين را تكان ميدادند. در بالاى سالن عروس خانم كه تور سبز رنگى به سرش انداخته بود روى صندلى نشسته بود و از روى اينكه عقد غيابى انجام ميشد به جاى داماد پرچم آمريكا و عكس كوچكى از جرج بوش را روى صندلى قرار داده بودند. خنچه عقد به شكل بدسليقه اى چيده شده بود كه نشان ميداد در تهيه آن عجله بخرج داده بودند.
بالاى سر جايگاه عروس و داماد ، خانواده هاى درجه يك ايستاده بودند. مهدى ابريشمچى و رضايى و ديگر بزرگان فاميل بالاى سر عروس بودند و خانواده هاى خود را تشويق مى كردند كه پرچمهاى آمريكا را بيش از مجاهدين تكان دهند. پشت صندلى داماد هم عده اى با يونيفرم نظامى ايستاده بودند كه به سينه هايشان اتيكتى به نامهاى سيا، پنتاگون، انتليجنت سرويس و موساد چسبيده شده بود.
كمى آنطرفتر عاقد نشسته، بخشهايى از قرآن را زير لب زمزمه مىكرد و خودش را تكان تكان ميداد. جمعيت هر از گاهى هلهله مى كردند و پرچمها را تكان مى دادند. خانواده داماد بى حوصله شده بودند و با تعجب به خانواده عروس نگاه مى كردند.
با صداى عاقد همه ساكت شدند. عاقد :
بسم الله رحمان رحيم، به نام خدا و خلق قهرمان كاخ سفيد. امشب اينجا جمع شديم كه دو دلداده را به هم برسانيم، دو عاشقى كه براى رسيدن به قدرت از هيچ كارى كوتاهى نمى كنند. امشب شب مقدسى است كه غيردوشيزه مكرمه و منوره خانم مريم خانم رجوى ( صلوات حاضرين) را به عقد دائم عالى جناب و مستطاب جرج بوش ( خانواده عروس بشدت دست مى زنند) دربياوريم. باشد كه خداى منان به آنان فرزندانى صادق و شريف اعطا كند كه بتوانند نسل اسامه بن لادن ها و طالبان ها از خطر انقراض نجات دهند.
جمعيت به پايكوبى مى پردازند و عروس خانم زير تور سبزرنگش با صداى بلند بشكن مى زند.
عاقد ادامه مى دهد: پس با اجازه بزرگترها خطبه عقد را جارى مى كنم
خانواده عروس از خوشحالى روى پتو غلت مى زنند و خانواده داماد با سر به عاقد اجازه مى دهند.
عاقد: غير دوشيزه مريم خان مكرمه محلله، فرزند قجرالملوك عضدانلو، ايا من وكيلم شما را به نكاح دائم سركار عاليجناب جرج بوش فرزند بوش پدر با شرايط معلوم دربياورم؟
عروس سكوت مى كند
ابريشمچى: عروس رفته وثيقه دادگاه فرانسه را جور كنه
حاضرين رقص بندرى مى كنند، مهدى سامع كه زير لب يا حسين، يا حسين مى گويد دو پوكه زنگ زده خمپاره را بالاى سر عروس بهم مى مالد
عاقد: غير دوشيزه مريم خان مكرمه محلله، فرزند قجرالملوك عضدانلو، ايا من وكيلم شما را به نكاح دائم سركار عاليجناب جرج بوش فرزند بوش پدر با شرايط معلوم دربياورم؟
محسن رضايى: عروس رفته چكمه مادر داماد را ببوسه
جمعيت شادمانى مى كنند، خانواده داماد خميازه مى كشند
عاقد: براى بار سوم خطبه را جارى مى كنم. غير دوشيزه مريم خان مكرمه محلله ، فرزند قجرالملوك عضدانلو، ايا من وكيلم شما را به نكاح دائم سركار عاليجناب جرج بوش فرزند بوش پدر با شرايط معلوم دربياورم؟
همه سكوت مى كنند
عروس با صدايى زمخت از زير تور سبز رنگ: با اجازه بزرگترها، تونى بلر، نمايندگان مجلس انگليس و سناى آمريكا. و با اجازه از شوهر مفقودم. بعله
عاقد: مباركه انشاالله
جمعيت به رقص مشغول مى شوند و عروس از خوشحالى مقدارى از دسته گلى كه در دستش است را مى خورد. مهدى سامع پوكه ها را به زمين رها مى كند و به رقص عربى مشغول ميشود.
دفتر بزرگى كه همان عقد نامه است را به جايگاه مى آورند و عروس خانم و نماينده ارتش آمريكا از سوى داماد به امضا آن مشغول مى شوند.
عاقد با صداى بلند مفاد عقدنامه را قرائت مى كند:
عروس خانم متعهد مى شود كه بدون اجازه شوهر حتى آب هم نخورد
عروس خانم تعهد مى دهند در صورت حمله خانواده داماد به رژيم ايران، خانواده اش نقش سربازان پيش قراول داماد را بعهده گيرند
عروس خانم متعهد مى شود كه بدون هماهنگى با خانواده داماد به هيچ عمليات مسلحانه اى دست نزند
عروس خانم متعهد مى شود كه خانواده خود را در شهرك محصور شده نگه دارد و هيچ يك از خانواده عروس اجازه ندارند از شهرك خارج شوند
عروس خانم متعهد مى شود كه هر زمان كه شوهر صلاح دانست به عقد كس ديگرى دربيايد
عروس خانم متعهد مى شود هميشه منافع خانواده داماد را در نظر گرفته و از هرگونه اقدامى كه مقاير با صلاح خانواده داماد است اجتناب كند
عروس خانم از اين پس خود را بخشى از فاميل داماد مى داند و اسم خود را به مريم بوش تغيير خواهد داد
عروس خانم تعهد مى دهد كسانى كه در ضديت با منافع خانواده داماد قدم برمى دارند را شناسايى كرده و اسامى آنها را در اختيار شوهر قرار دهد
عروس خانم متعهد مى شود كه خانواده خود را براى سركوب مردم در عراق و يا هر نقطه ديگرى از جهان در اختيار خانواده داماد قرار دهد
عروس خانم متعهد مى شود در صورت تغییر رژيم در ايران به نحوى كه منافع خانواده داماد را در بگيرد از رژيم حمايت كرده و نقش پليس و ارتش حافظ منافع داماد را بازى كند
داماد متعهد مى شود كه به خانواده عروس در شهرك اشرف غذا و اب برساند
تمامى مفاد عقدنامه به سرعت امضا مى شود و قبل پايان قرائت آن عروس خانم امضاها را به پايان رسانده بود و بشكن مى زد.
جمعيت به شادى و شعف مشغول مى شوند و شوهر سابق اندرسابق عروس خانم، آقاى ابريشمچى در سخنان كوتاهى ازدواج انجام شده را پيروزى ديگرى براى سازمان پرافتخار مجاهدين تعريف مى كند.
عروس خانم بهمراه پرچم آمريكا در مشايعت خانواده ها به سمت حجله مى رود.