چرا مجاهدین سینه چاک حقوق پناهندگان شده اند؟

چرا مجاهدین سینه چاک حقوق پناهندگان شده اند؟


علی شمس
جواد دبیران عضو کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت وعضو شورا و نماینده باصطلاح شورای مجاهدین در آلمان طرفدار حقوق پناهندگان شده است!؟
جواد دبیران عضو کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت که خود پناهنده آلمان است واز حقوق پناهندگی استفاده میکند و ازمزایای مادی پناهندگی هم استفاده میکند درباصطلاح کنوانسیون ملی مجاهدین در برلین در نهم به شمارش ستم هائی دست زد که سالهاست بر پناهندگان میرود ولی شورای ملی مقاومت سالهاست که در مقابل آن سکوت کرده است. مثلا عکس گرفتن اجباری از زنان پناهجوبا روسری مساله ای است که در آلمان اگر اشتباه نکنم در هانوفر اتفاق افتاد وحدودا دو یا سه سال پیش انجام گرفته است ویا کار اجباری یک اویورئی کاری است که سالهاست بر پناهجویان روا داشته میشود که دیگر البته بر هر بیکاری در آلمان این ستم روا میرود ویا فرم سفارت جمهوری اسلامی را پر کردن و وتحت فشار قرار دادن پناهندگان سالهاست که ادامه دارد ولی این جنابان را کک هم نگزیده است وبلکه برعکس سعی میکردند که تاییدیه گرفتن را به شکل یک حسابرسی کار برای مجاهدین در مقابل تاییدیه قرار دهند. ولی بدنیست که داستانی از یک هوادار درجه یک پناهندگی را تعریف کنم تا بفهمید که این آقا چقدر قلبش برای پناهندگان میطپد! این جناب اگر اکنون قلب خود ومریم خانمکش برای پناهندگان میزند بدلیل این است که اکنون اعضای خودشان تحت فشار قرار گرفته اند وگرنه نه قلبشان برای پناهندگانی که لبانشان را دوخته اند میزند ونه برای پناهندگانی که در تنهائی وبی کسی دست به خودکشی زدند وتنها از پناهنده استفاده کردند واستثمار ش کردند که به خیابان برود برایشان پول جمع کند وسیاهی لشگرشان بشود اگر اکنون هم سخن از آن میگویند بخاطر وضعیتی است که خود در آن گرفتار آمده اند. بدترین ضربه را همین مجاهدین علیه پناهندگان انجام داده اند که افرادی را در ترکیه که سیاسی نبوده اند را با وعده ووعید گول زده وفریب داده که من چند نفری را هم شنیدم که از هواداران درجه یک که به ترکیه رفتند وهمین پناه جویان در ترکیه را به عنوان روبراه کردن مسائل پناهندگی در ارو پا وتحصیل فریب داده وبه عراق میفرستادند واین افراد را به عنوان گرفتن به عراق میکشاندند و آنها را در مقابل کار انجام شده قرار داده وبه ارتش خودشان میکشاندند.اکنون این افراد به سوی رژیم رفته اند و همین خاطر کشورهای اروپائی از جمله آلمان میگویند بفرمائید رژیم با افرادی که مسلحانه هم میجنگیدند کاری نداشته است و اینچنین پناهندگان را تحت فشارقرار داده اند. روشهای مافیائی سازمان مجاهدین دیگر این سازمان رااز صرف یک سازمان سیاسی خارج کرده است وبه صورت یک سازمان مافیائی-سیاسی در آورده ا ست.
واما جواد دبیران و یک پناهنده ا زارتش ازدی بخش
یک نفر ارتش آزادی بخش مجاهدین مدتی در عراق بوده وپس از آن در رمادی وبعد به دانمارک میرود ودر آنجا پناهندگی اش رد میشود. پس ازچندی به آلمان آمد. این پناهنده تمامی این سالها در پایگاههای مجاهدین در کشور دانمارک تمام وقت کار میکرده است وبعد در آلمان هم تمام وقت کار میکرد. در آنزمان من با همین جواد دبیران کار میکردم و ایشان برای پناهندگان تاییدیه صادر میکرد ولی برای پناهندگانی که پارتی داشتند و پناهنده عادی ودورتر که پارتی نداشت وعضوی از شورا پارتی اش نبود باید اگر هم تمام وقت کار میکرد به همان امضا هواداران وجمع اوری امضا از آنها قناعت میکرد. (باید گفت که مجاهدین با درجه بندی مختلف بنام انجمن دانشجویان مسلمان ویا مجاهدین خلق ویا شورا تاییدیه های مختلف صادر میکردند.
وبنا به احوال روز سیاسی خود آنرا صادر میکردند وبعضی مواقع به مردم عادی هم تاییدیه میدادند وبعضی مواقع میگفتند ما تاییدیه دادیم و آنها پناهندگی اشان را پس دادند وبرای همین دیگر تاییدیه نمیدهیم ولی باز به افراد خا ص میدادند )
در همین زمان من چند متن برای جناب دبیران تایپ کردم که ایشان به امضا خانم بلورچی میرساندند که نماینده شورای در آلمان بود. این دوست ما که ا ز اعضای سابق ارتش مجاهدین بود وبعد هم در دانمارک بوده وبه آلمان آمده بود در انتظار تاییدیه بود و همین دبیران به دروغ به او میگفت که تاییدیه باید از پاریس بیاید واین درحالی بود که در دفتر روابط خارجی ما در حال تایپ تاییدیه ودادن تاییدیه به افراد پارتی دار بودیم! البته روغن داغی تاییدیه هم بستگی به درجه پارتی ودرجه نزدیکی وخرحمالی شخص برای مجاهدین بود هرچه پارتی کلفت تر حجم تاییدیه هم چرب تر!
این دوست ما در مرحله اول پناهندگی قبول شد ودر دور دوم رد شد و تا انجا که من به یاد دارم تاییدیه ای هم نگرفت و حتی گفته میشد که مجاهدین خود او را در نزد پلیس المان لو داده اند که از کشور دیگر آمده است. البته بگذریم از بلاهای دیگر که همین مسئولین مجاهدین سر هوادارانی اوردند که پناهنده بودند و کارهای پناهندگی خود را به آنها سپرده بودند –بیچاره ها یا بهشان نمیگفتند که چه وقت دادگاه پناهندگی دارند ویا کاری میکردند که رد شوند. چون آنها معتقد بودند که اگر این هواداران پناهندگی اشان قبول شود دیگر میروند دنبال زندگی اشان وبرای همین نیز هم نمیتوانستند که تاییدیه ندهند وهم نمیتوانستند که بگویند پناهندگی نگیرید! چون با این ایده نفرات میتوانستند افراد را فراری میدادند ولی در خفا وبا حرکاتی سعی میکردند که یا از پناهندگی ببرد ویا اگر ساده بود وکار پناهندگی خود رابه این ها واگذار میکرد بایستی که دیگر روضه پناهندگی خود را بخواند.
بهرحال زمانی که دیدم این خالی بند یعنی جواد دبیران اشگ تمساح برای پناهندگان میریزد یاد حرکات ورفتارش با این هوادار و عضو سابق ارتش آزادی بخش افتادم که جواد دبیران چون او دارای پارتی از اعضای شورا نبود به دروغ به او میگفت که باید تاییدیه تو از پاریس بیاید واین درحالی بود که در درفتر روابط مرتبا به افراد آشنای شورا تاییدیه چرب میداد وخود من آنرا تایپ میکردم. واقعا این خالی بند میخواهد با سازمان ودم ودستگاهش زبان پناهنده و حامی حقوق اوباشد. حد اقل رفتار گذشته شان این را نشان نمیدهد وسرنوشت پناهنده برای مجاهدین بهیچ وجه بطور جدی مساله نبوده است وانها را کسانی میدیدند که از خون آنها میخواهند پناهندگی بگیرند و زالو میخواندشان! برای من که این افراد را این طور تجربه کرده بودم این خالی بندی جواد دبیران بسیار خنده اورد وحتی تراژدی بود
 
خروج از نسخه موبایل