كودكان آسان ترين اهداف تروريسم

كودكان آسان ترين اهداف تروريسم



آن سينگلتون

سرمقاله گزارش مقاومين كميته حمايت از قربانيان رجوي – اكتبر2004
اين را مي شد به راحتي در فاجعه اي كه در روسيه رخ داد مشاهده كرد. شايد در جريان راهپيمايي مجاهدين در بروكسل در 13 سپتامبر اين موضوع خيلي روشن نبود- كودكان داوطلبانه شركت كردند، مگر نه؟ اما مگر يك سازمان تروريستي از آن ها براي نمايش تبليغاتي استفاده نكرد؟
اگر مجاهدين ماهيتي تروريستي است- و همانطور كه جك استراو تصريح كرد، دليلي ندارد غير از اين فكر كنيم- پس چرا به راحتي در سوئد، بلژيك و ديگر نقاط فعاليت مي كند؟ در ژوئن 2003 و در شهرهاي اروپايي، اعضاي سازمان مجاهدين خلق خودشان را به آتش كشيدند.
آيا ممكن نيست كه آن ها از شيوه هاي معمول فريبشان براي متقاعد كردن جوانان سوئدي يا ديگر كشورها بمنظور شركت داوطلبانه استفاده كرده باشند. نمي توانيم از مديران مدارس انتظار داشته باشيم كه از سازمان هاي تروريستي و شيوه عملشان همان اطلاعاتي را داشته باشند كه سرويس هاي اطلاعاتي دولتي دارند، يا توقع داشته باشيم معلمانشان را از نظر رابطه با سازمان هاي تروريستي كنترل كنند.
توانايي مجاهدين خلق، به عنوان يك ماهيت تروريستي شناخته شده، در عمليات با استفاده از كلاهبرداري و فريب جنايتكارانه فقط تا حدي كه سرويس هاي اطلاعاتي هر كشور اجازه دهند توسعه مي يابد.
كوفي عنان در 21 سپتامبر در مجمع عمومي سازمان ملل متحد گفت: در مسير به محل انشعاب رسيده ايم. اگر شما، رهبران سياسي جهان، نتوانيد درباره مسير پيش روي به توافق برسيد، تاريخ برايتان تصميم گيري خواهد كرد، و ممكن است علايق مردمتان برآورده نشوند.
امروز قصد ندارم درباره آن تصميم ها پيش داوري كنم، بلكه مي خواهم اهميت چهارچوبي كه اين تصميم ها بايد در آن اتخاذ شوند – يعني حاكميت قانون، در كشور و جهان- را يادآوري كنم.
واضح است كه نومحافظه كاران ايالات متحده و حزب دست راستي ليكود دستوركاري را براي بكارگيري مجاهدين خلق عليه ايران تنظيم كرده اند. باوجود اين، كارايي اين بكارگيري فقط به دستوركارشان بستگي ندارد و ماهيت خود مجاهدين نقش عمده اي در آن خواهد داشت. خطر گروه تروريستي آن قدر واقعي است كه روزي بحراني را خواهد آفريد كه هيچ كشور غربي خواهانش نيست. مجاهدين، براي اين كه ابزاري سودمند باشد، بايد به چيزي نزديك به يك نيروي سياسي واقعي تبديل شود. كه معنايش اين است كه رجوي بايد آنچه را كه محمد سبحاني خشونت زيبا مي نامد – يعني خشونت به عنوان ابزاري براي رسيدن به اهداف- را نفي كند. رجوي بايد آن اهداف را نيز روشن كند، چرا كه همه ايراني هايي كه مجاهدين را مي شناسند مي دانند كه رجوي نمي تواند در قدرت با كسي سهيم شود و اساسا در اعتقاداتش ضد-دموكراتيك است.
استفاده از مجاهدين اصلاح نشده به عنوان ابزاري براي تهديد ايران سياست را در مكاني بالاتر از حاكميت قانون قرار مي دهد، كه زندگي و منافع همه افراد در جامعه را به مخاطره مي اندازد.
براي استفاده از رجوي، بايد وي، خودتان و هوادارانش را، بالاتر از قانون قرار دهيد. زماني كه اين كار را كرديد، خود را تا سطح او پست كرده ايد. هيچ منفعت سياسي عليه ايران، يا در هيچ شرايط ديگري، ارزش اين دعوت آشكار از دردسر براي يك كشور را ندارد.
خروج از نسخه موبایل