رجوي سراب ماست مي بيند!!
ايران اينترلينک، پانزدهم اوت
نوزدهم مي دوهزار و چهار، قسمت دوم مقاله استراتژی تغار نوشته آقای رضا احمدي را در اين سايت منعکس کرديم. استراتژی تغار که به مفهوم فرصت طلبي و انتظار برای سقوط کاسه اي و ريخته ماستي است تا رجوي ها بتوانند از آن بهره برده و ماستي بليسند، بعنوان استراتژی غالب در دستگاه فکری رجوي جاي ترديدی ندارد (رجوع شود به تاريخچه و عملکرد رجوي در بيست و پنج سال گذشته). آنچه برای ما جديد است، استراتژی جديدی است که ليسيدن ماست را به سقوط کاسه مرتبط نمي کند و به ولعي که کاسه صبر را لبريز کرده ، اجازه مي دهد تا با تلقين داخلي و سراب ماست ديدن، اين ماست توليدی ذهن خود را، روی هر چيزی هم که ريخته باشد، بليسند. بنظر ما عدم ريختن کاسه های مورد نظر رجوي در سال های اخير مي تواند يکي از دلايل بروز اين بيماري و اين عطش به ماست بوده باشد و به همين خاطر است که شکل و شمايل آن چيزی که رجوي ها آلوده به ماستش مي بينند، چنين خوش خوراک بنظرشان رسيده است. بي خبر از آن که آنچه مي ليسند، در آينده ای نزديک تتمه راه گلوي نا مبارکشان را هم خواهد بست. از روئساي فرقه مزدوری که بعد از بيست سال همخوابگي مزدورانه با صدام حسين، يک شبه و رسما خود را در بازار آزاد مزدوري جهت استفاده ابزاری در عراق توسط راست ترين محافل معلوم الحال به حراج گذاشته اند (و هنوز هم مشتري محل سگ هم نمي گذارد!!) و آن را بالاترين هدف ايدئولوژيک و استراتژيک خود اعلام مي کنند، جز اين هم انتظاری نبوده و نيست و البته با نظري به تاريخ مي بينيم که اين ها نه اولين و نه آخرين طعمه ها و گوشت های مصرفي چنين محافلي بوده و يا خواهند بود. باشد تا روزی نه چندان دور که خبر پيدا شدن تفاله مصرف شده رجوي و دزدان همدستش را در همين سايت باطلاع هموطنان برسانيم. آنان که دار و دسته طالبان و غيره را مصرف کردند، با تفاله اش چه کردند که با تفاله رجوي فرومايه و هم کيشانش بخواهند چه بکنند!!
مقاله زير در سايت ايران ديدبان به تاريخ پانزدهم اوت منعکس گرديده است. توجه بفرماييد!!
جاسوسي مجاهدين در امريكا عليه اپوزيسيون
مجاهدين براي اين كه خود را نيروهاي سربراه و آرامي نشان بدهند ، به دنبال نيروهاي راديكالي هستند كه در طيفهاي مختلف بر عليه امپرياليسم و آمريكا صحبت مي كنند ، مجاهدين خلق با شناسايي آنان، سخنراني ها و يا نوشته هايشان را ترجمه كرده و به سرويسهاي امنيتي آمريكا مي دهند
حسن مختار زيبايي ، يكي از منتقدين و كساني كه سالها ارتباط نزديكي با مجاهدين داشته است و به نفع آنها فعاليت مي كرده است ، به تازگي اين حيله شيادانه مجاهدين را افشاء نموده است و در مورد آن نوشته است:
يك سئوال بر عهده شما است كه از شورائيهاي مقيم آمريكا بپرسيد و آن اين كه آنها كاملآ كاك عباس را مي شناختند ، از اعلام مواضع رسمي او با نام اصلي اش در محافل رسمي، روزنامه ها و راديو و تلويزيونهاي آمريكايي با خبر بوده اند و مي دانستند كه كاك عباس صراحت بيان و قلمش به انگليسي در مورد رژيم و حاميان جهاني آن به مراتب خيلي بيشتر از صراحت بيان و قلمش به فارسي مي باشد پس چرا آنها مقالات كاك عباس را براي سريس هاي امنيتي ترجمه مي كردند…سئوالي كه سرويسهاي امنيتي غربي با آن مواجه هستند اين مي باشد كه چرا برخي از اعضاي شورا(ي ملي مقاومت) و روابط ( مجاهدين)در ارتباط باآنها عليرغم اين كه مي دانند من براي سرويسهاي امنيتي غربي شناخته شده هستم باز هم اقدام به ترجمه مقالات من براي آنها بطور داوطلبانه مي كنند و جالب هم هست كه در تفسير ترجمه هاي خود هم مي نويسند: اين فرد از نظر مترجم ضد منافع ايالات متحده آمريكا فعاليت مي كند
لازم به ذكر است كه مجاهدين براي فرار از بحرانهاي لاعلاج دروني و بروني خود ، تن به هر خفتي مي دهند.آنها نه تنها از سابقه شعارهايي كه بر عليه آمريكا داده اند ، پشيمان هستند ،بلكه براي اين كه مورد قبول آمريكا واقع شوند ، نيروهاي ديگر را به عنوان راديكال و ضد آمريكايي به سرويسهاي امنيتي غرب معرفي مي نمايند تا خود را يك نيروي دوست بشناسانند
حسن مختار زيباري در بخشي ديگر از بيانيه خود ،با اشاره به آرزوهاي دور و دراز مجاهدين در مورد احتمال بكارگيري مجاهدين از سوي آمريكا نوشته است :
در مورد احتمال اينكه آمريكائيها بخواهند از مجاهدين خلق به عنوان طالبان ايران بهره برداري نمايند هم بايد بگويم كه نه. زيرا همانطور كه ميدانيم ايران امروز در مجموع هيچ يك از علائم از هم گسستگيهاي آن زمان افغانستان دوران قدرت برهان الدين رباني را دارا نيست.ضمن اينكه اگر بر فرض محال چنين واقعه اي را شاهد باشيم با تاكيد بر فرض محال بودن اين فرض،در آن صورت عمر مجاهدين در صحنه قدرت سياسي ايران به مراتب نمي تواند بيشتر از عمر طالبان در افغانستان باشد