حذف مجاهدین از صحنه سیاسی اپوزیسیون
ایران دیدبان
دولت کانادا با قاطعیتی فراتر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، سازمان مجاهدین را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد و آن را در لیست گروههای تروریستی این کشور جای داد.
پیرامون این رویداد که کم اهمیت تر از مقابله فرانسه با این گروه نیست، دو سؤال مهم مطرح است:
1- چرا کانادا، کشوری که روابطی کاملاً خصمانه با ایران دارد، حاضر نگردید که از این گروه، مانند برخی از کشورها، به عنوان یک کارت استفاده کرده و با آن بازی کند؟!
2- چرا مجاهدین همانند امریکا، کانادا را متهم به قرار دادن نام مجاهدین برای به دست آوردن دل اصلاح طلبان داخلی ایران نکردند؟ و یا مانند کشورهای اروپایی، این کشور را متهم به سیاست مماشات و زد و بند اقتصادی با ایران ننموده و در برابر این اقدام، سکوت پیشه کردند؟!
در واقع، هر دوی این سؤالها به هم تنیده است و نگاه به یک پدیده واحد از دو سو است. لذا پاسخی واحد را میطلبد که به درک بهتر هر دو سوی این قضیه راه خواهد برد!
حقیقت این است که صرف نظر از همه بازیهای سیاسی کشورها، و نگاه ابزاری مبتنی بر استفاده کوتاه مدت از مجاهدین، نگاه واقعی و استراتژیک مجموعه کشورهای غربی به این گروه، قطعاً همان است که در ارزیابی از این گروه به عنوان یکی از گروههای تروریستی اعلام شده است.
برخی کشورها، هم اکنون نیز کم و بیش مماشات بیشتری با آنها به خرج داده و هر جا که تمایل داشته باشند از آنها بهره برداری میکنند مانند انگلیس و اسراییل و بخشی از نئومحافظه کاران، اما برخی کشورها نیز تاریخ مصرف این گروه را تمام شده میدانند و حاضر نیستند سر سوزنی در برابر باج خواهیهای مجاهدین کوتاه بیایند، مانند فرانسه، آلمان و امریکا!
این دیدگاه ناشی از شناخت جامع آنان نسبت به این گروه با اتکاء به ماهیت آن میباشد و میتوان گفت تا آنجا که گروه مجاهدین، از همین ساختار و استراتژی پیروی کند، این دیدگاه نیز به قوت خود باقی است.
به عبارتی باید گفت، معرفی آنها به عنوان یک گروه تروریستی، ناشی از معادلات سیاسی و تحولات جاری نیست، بلکه مشخصاً برخواسته از واقعیت مجاهدین است.
اما مؤید این واقعیت، موضعگیری دولت کانادا است. اینکه کارشناسان وزارت خارجه این کشور، بعد از سالها بررسی و با در نظر گرفتن تمامی معادلات سیاسی موجود که مجاهدین به نوعی در آن مطرح هستند و پس از استماع چندین ساله دفاعیات مجاهدین در برابر امریکا و اتحادیه اروپا، دست به چنین کاری میزنند، بیانگر این است که کاری کاملاً کارشناسانه و حقوقی و بلندمدت انجام گرفته است، که نتیجه آن حذف مجاهدین از تابلوی سیاسی اپوزیسیون است.
کانادایی که رسماً در پشت سخنان مبهم و غیرتأیید شده فردی مجهول قرار میگیرد تا بتواند کاری سیاسی را علیه ایران انجام دهد، بدون شک اگر احتمال میداد که میتواند با استفاده از مجاهدین دست آوردی داشته باشد، یقیناً به آن تن میداد.
وانگهی حساب سود و زیان خود را نیز کرده است که استفاده و بهره برداری از این گروه که اکنون تمام جهان ماهیت آن را شناخته اند، تا چه اندازه میتواند رسوایی به بار آورد!
لذا راه معقول را در این دیده است که خطر این گروه را گوشزد کرده و در یک اقدام حقوقی، تبعات منفی تأخیر در اعلام تروریست بودن آنان را از خود دور سازد.
اینجا است که با توجه به تابلوی حاضر، موضعگیری مجاهدین در برابر کانادا و یا به عبارتی عدم موضعگیری در برابر آن، مؤید واقعیت موجود است.
عدم موضعگیری مجاهدین در برابر کانادا، ضمناً بیانگر این موضع نیز هست که تا چه اندازه اتهاماتی که این گروه به کشورهای غربی میزند بی پایه و اساس است و در واقع سناریوهای تعریف شده از سوی سخنگویان این گروه، ناشی از فرافکنی و توهم عنان گسیخته حاکم بر دست اندرکاران مجاهدین است.
یک نکته دیگر را هم باید در نظر داشت که مجاهدین به خاطر نیاز حیاتی به امریکا، به خاطر حضور رجوی و اردوگاه اشرف در آنجا و فرانسه به خاطر وجود پایگاه اروپایی شان در این کشور، مستلزم تلاش و دست و پا زدنهای فراوانی است که دیگر رمق و فرصتی برای درگیر شدن با تمام کشورهای جهان را برای آنان باقی نمیگذارد.