افشای دست و پا زدنهای باند رجوی
سایتهای تابعه مجاهدین، نامه ای را از فردی به نام بهروز قربانی منتشر نموده اند که ضمن هتاکی علیه جداشگان، اتهاماتی را متوجه آقای کریم حقی میکند.
متعاقب این نامه سایت جبهه همبستگی (علی شمس) نامه ای را از یکی از دوستان بهروز قربانی درج کرد. نویسنده پس از بر شمردن سوابق آشنایی خود با قربانی، مینویسد:
…اما من دقیقا شرایط تو را دارم با یک فرق دیگر که به افشای خیانتهای مجاهدین در حق جداشدگانش هم میپردازم. چون هم در آنجا در مسیر پروسه خروجم هم تحقیر وتوهین شدم وهم در مهمانسراهای سازمان بوده ام. جاهایی که تو براحتی وجود آنها را انکار میکنی چون در آنجاها نبوده ای؟تو در سال 1373 عملا بریده بودی ولی چون برخورد وسیر خروج بریده ها را میدیدی که ممکن است به رمادی یا ترکیه منتقلت کنند واگر خوش شانس باشی ممکن است به اروپا بیاورندت. واز این هم میترسیدی که بگویند برادر شهید والا مقام فرمانده بهمن قربانی بریده؟ نه دیگر تحمل این را دیگر نداشتی.
پس بهتر دیدی که خودت را از فداییان مریم نشان دهی. که الحق هم نقش خود را خوب بازی کردی چون سازمان ازتو ودیگر دوستانت (بطور مثال: آن برادرهمرزمت را میگویم که با هم به فرانسه آمدید را میگویم. میشناسیش. نیازی که به نام بردن نیست.این را گفتم تا بدانی که خوب میشناسمتان)رودست خورد وشما ها را که اتفاقا پاسپورت پناهندگی فرانسه را هم داشتید چون مدتی رادر پایگاههای سازمان در فرانسه به سر میبردید. دوباره به فرانسه فرستاد که به قول خودشان در کار سیاسی همراه مریمتان در فرانسه باشید وشما مدت زیادی را برای رسیدن به آنجا نقش بازی کرده بودید ووقتی پایتان به فرانسه رسید اعلام جدایی کردید.این نقش بازی کردن برای شماها چند حسن داشت اولا با سلام صلوات وبا احترام وبه خرج سازمان به فرانسه آمدید بدون اینکه در عراق به چشم بریده به شما نگاه کنند ودر مهمانسرا هم نبودید توهین وتحقیر هم نشدید ووقتی هم که در فرانسه بریدید سازمان دیگر به نفراتش در عراق نمی گفت که شما بریده اید واز شنیدن این حرف هم راحت بودید.اینهارا یاد آوری کردم که فردا نیایی دوباره بگویی که سازمان هر که را ما یل به جدایی بود با احترام بدون هیچ حرفی به خارج می فرستاد و من نمونه بارزآن هستم. البته این را هم بگویم که سازمان تو برادر شهید را به رمادی نمیفرستاد و مسلما در معامله ایی به خارج می فرستاد.نمونه دیگر آن فرستادن مهران ابراهیمی برادر سپیده ابراهیمی عضو شورای به اصطلاح رهبری که یکبار در سال 1368 در هنگامی که فرمانده گردانی مختلط بود بخاطر داشتن رابطه نامشروع با یکی از زنان تحت فرمانش از خشم رهبری دور نماند وبه یک منطقه بد آب وهوا یعنی آمریکا تبعید شد.(بیچاره چقدر بد شانس بوده دل همه برایش کباب شد). وبعد از یک سال نادم شده ودر خواست برگشت به ارتش را میکند که قبول شده وبر میگردد. اما بعد از مدتی دوباره هوس برگشتن به آمریکا را میکند چون دیگر در سازمان بعد از برگشت مسئول نبوده وبه عنوان عضو تیم کار میکرده که این موضوع به مذاق او خوشایند نبوده چون اولا خواهرش در آن موقع از فرمانده هان ارشد ارتش بوده و خود اوقبلا فرمانده گردان بوده وحالا عضو تیم وقضیه کثافتکاری او هنوز در یاد همه بوده چون مدت زیادی از زمان آن نگذشته بوده است وهم اینکه چون تقریبا همه قرارگاه قضیه را شنیده بودند ودیگر حتی به خاطر خواهرش هم نمی شد که به او رده داد چون آش خیلی شور بوده است.ودر سال 1370 یا 1371 خودرا به دیوانگی میزند ودر حیاط آسایشگا ههای برادران لشگر لخت و مادرزاد شروع به دویدن وجیغ زدن میکند که او را گرفته ومی بندند وبعد از مدتی با وساطت خواهر فرمانده ا ش دوباره به آمریکا برمیگرد. واین دقیقا زمانی است که تمام جداشدگان از سازمان به دلیل جنگ اول آمریکا وعراق وشکست عراق همگی جمعا به رمادی منتقل میشوند.امیدوارم او هم مثل صدرالدین سیدی در هلند ادعا نکند که من خواهان جدایی بودم و سازمان مرا با سلام و صلوات به خارج فرستاد. ویا حالا در نامه ات قید کرده ای که عضو شورای مرکزی مجاهدین بوده ای که البته درست هم میگویی. ولی چرا سازمان در مورد تو نمی گوید که آن شورای مرکزی کذایی بعدا منحل شده ومشروعیتی نداشت. چون وقتی سبحانی ادعای بودن را در آن شورا میکرد که درست هم میگفت سازمان جواب داد آن شورا خیلی وقت است منحل شده است ولی این حرف را در مورد تو نگفت چون بعد از سالها سکوت به نفع او حرف زدی.
ولی نمیدانم چرا اینقدر دیر این نامه را نوشتی ؟ چون سازمان دیده بان حقوق بشر روز 18 مه این اطلاعیه را صادر کرده وتو روز 10 ژوئن نامه ات را نوشتی یعنی حدود یک ماه تاخیر. که این برای من خیلی عجیب است که فرد سیاسی مثل تو که دائم اخبار وجریانات مربوط به کشورش را دنبال میکند.چطور نوشتن وفرستادن این نامه اینقدر طول کشیده است ؟ در صورتی که با ایمیل چند لحظه بعد وبا پست دو روز بعد وحتی اگر پیاده هم خواسته باشی آن را برسانی باید زودتر از اینها هم میرسید. مگر اینکه در این مدت برای نوشتن این نامه در حال کشیدن نقشه ایی و معامله با سازمان بوده ای که با شناختی که از آمدن تو به فرانسه در 11 سال قبل دارم بعید نمی دانم وهمینطور از سازمان هم این معامله را بعید نمیدانم چون ید طولایی در این نوع جریانات دارد که همه با آن آشنایی داریم. من این نامه را برایت نوشتم که فردا روزی در معامله دیگری با سازمان در جهت تطهیرش برنیایی.