نامه ای به ديدبان حقوق بشر
مريم خوشنويس
سوم ژوئيه دوهزا و پنج
سازمان دیدبان حقوق بشر
با سپاس و تشکر
گزارش دیر هنگام ؛ ناقص و اما حق طلبانه آن سازمان مدافع حقوق انسانها درباره رفتارهای ضد انسانی سازمان مجاهدین خلـق را در پس از انتشار آن مطالعه کردم ولی برای نوشتن این نامه صبر کردم تا تبعات ناشی از آن را از هرسو دیده و آنگاه چند جمله ای برایتان بنویسم.
هر جنایتی چهار وجه دارد ؛ وجه اول آن اختصاصا مربوط به جنایتکار است که در ادامه آن وجه های دیگر ساخته میشود ، وجه دوم مربوط به قربانیان ِ عملکرد جنایتکاران است ؛ وجه سوم به مدافعین حقوق قربانیان است که وظیفه پرده برداری از جنایت جنایتکاران را بعهده دارد و وجه چهارم به افکار عمومی برمیگردد که درباره آن جانیان و براساس گزارش مدافعین قربانیان جنایت ، به قضاوت می نشینند ؛ در این میان سیاستمداران و دولتمردان اساسا نقش محوری ندارند چون همواره منافع اشان در اولویت و قبل از منطق اشان عمل می کند.
سالهای متمادی ، سازمان مجاهدین در حوزه منطقه ای ( ایران و عراق ) و تحت آتوریته صدام حسین مبادرت به جنایت نمود ، در حوزه داخلی و در مناسبات سازمانی ، با تبدیل کردن سازمان مجاهدین خلق به یک فرقه ی ایدئولوژیک ِ نظامی و از طریق شستشوی مغزی نیروها ، عملا بساط جنایت خود را چیده و همه را از دَم تیغ گذراند تا به قول خودشان نیروی انقلاب نکرده! در میان مجاهدین باقی نماند ، در عرصه بین المللی هم از هیچگونه عملی برای تدارک جنایاتشان فروگذاز نکردند و آن را با نام مستعار پل زدن مشروعیت بخشیدند.
سپتامبر سال 1995 زمانی که تعدادی از رها یافتگان از فرقه مجاهدین در ژنو گرد هم آمدند تا از آقا و خانم رجوی نزد گزارشگر سازمان ملل ، ویژه ایران شکایت برند ، فرقه مجاهدین در تهاجم هیستیریک که نشانگر اوج خشم آنان از برملا شدن جنایاتشان بود فریاد برآوردند که نهادهای بین المللی و حقوق بشری همگی در خدمت رژیم آخوندی ایران و در برابر مقاومت ایران ( منظور همان فرقه مجاهدین است ) صف آرائی کرده اند و آن را برگردان برگ حقوق بشر علیه مقاومت خواندند و تهاجم سازمان یافته ای را علیه آن آغاز کردند ( نشریه ایران زمین – مجاهد – شماره 19 )
از آن زمان تاکنون هر آن کسی که علیه مجاهدین موضعی بگیرد ، ابتدا او را در دستگاه رژیم حاکم بر ایران قرار می دهند و سپس به او تهاجم می کنند! ، این روش برخورد به همان خط ِ فکری که معتقد است هرکس با ما نیست ، بر ما است و هر کس بر ما است با رژیم است و هر که با رژیم است خونش مباح است برمیگردد!
سازمان دیدبان حقوق بشر در یک گزارش تحقیقی درباره سازمان مجاهدین ، صرفا به آندسته از جنایات این سازمان نگاه دارد که پس از اعلام نیرو برای جداشدنش درمورد وی صورت گرفته و بهمین خاطر گزارش مذکور با عنوان خروج ممنوع انتشار یافت ، این در صورتی است که اگر عملیات روانشناسی مجاهدین روی نیروها به نقد کشیده شود و سازمان مجبور شود که از روش مغزشویی روی نفرات دست بکشد ، آنگاه خواهیم دید بجز اندکی از پاک باختگان ، با این فرقه نخواهند ماند ، لذا جا دارد آن نهاد معتبر حقوق بشری در راستای وظائف انساندوستانه خود گزارش دومی را به این امر ( مغزشویی ) اختصاص دهد تا زمینه اطلاع رسانی و آگاهی بخشیدن به افراد اسیر شده و خانواده های آنان فراهم آید ؛ در مرحله بعدی جا دارد از تمامی قربانیان تروریسم و بازماندگان آنها که در عملیتهای مجاهدین جان باخته و یا براثر معلولیت برای همیشه زمین گیر شده اند ، گزارشی جامع تهیه گردد تا آن دسته معدودی که در پارلمانها از این فرقه حمایت می کنند ، بدانند که از جانیان و فرومایگانی جانبداری می نمایند که با بی شرمی در خیابانهای ایران خمپاره رها کرده و آن را با آب و تاب در رسانه های خود منعکس و به آن فخر می ورزند! ، و سومین موضوعی که میتواند برای یک گزارش حقوق بشری به حق و علیه مجاهدین انتشار یابد به آندسته از جنایات آنان در حملات نظامی سازمان یافته و با پشتیبانی اطلاعاتی ، لجستیکی و نظامی رژیم عراق در کشتار سربازان ایرانی و کشتن نیروهای ارتش آزادیبخش برمیگردد که می توان از آن بعنوان جنایات جنگی نام برد.
مشوقین اندک و منتقدین انبوه مجاهدین خلق باید بدانند که حقوق بشر و رعایت آن از طرف همه آحاد مردم و بدور از هرگونه سلیقه و خط فکری و سیاسی ، بمثابه مـبـنا و پایه ای مطرح است و نباید متاثر از واهمه تهاجمات مجاهدین تحلیل رود و یا براثر شانتاژهای آنان ، خرقه ی دمکراتیک بر فرقه ی مجاهدین پوشانده شود.
عضو سابق مجاهدین
مریم خوشنویس
2005-07-03
رونوشت به
سازمان عفو بين الملل
صليب سرخ جهاني
دفتر کميته حقوق بشر پارلمان اروپا
و ديگر مراجع ذيربط