وطن فروشي آشكار
ايران ديدبان
نگاهي به پيام مسئول اول مجاهدين
توجه به نكاتي از آنچه به عنوان پيام مژگان پارسايي از سوي مجاهدين انتشار يافته است،به جهت بررسي ديدگاه و مواضع اين گروه است ، چرا كه هيچكدام از افرادي كه نام و نشاني از آنها در چارچوب اين گروه مطرح مي باشد، حرفي از خود براي گفتن ندارند ، بلكه در مقطعي كوتاه ، بلندگويي براي بيان مواضع رهبري اين گروه مي باشند.
پارسايي در ابتدا اشاره اي دارد به تظاهرات مجاهدين در سال 1381 كه در بروكسل برگزار شد كه نشان از تلاشهاي بي نتيجه اين گروه در چند سال اخير دارد.
قبل از هر چيز پارسايي تصريح مي كند كه اين تظاهرات در راستاي تاييد گرفتن از دول خارجي براي استمرار خط خشونت و تروريسم اين گروه مي باشد.
پارسايي با اشاره به گذشت دو سال و 4 ماه از قرار گرفتن نام مجاهدين در ليست گروههاي تروريستي اتحاديه اروپا ، عواملي را براي برداشته شدن نام مجاهدين از اين ليست بيان مي كند كه عبارتند از :
اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران ( حدود 95درصد ) به شيوه هاي مختلف نفرت و انزجار خودرا از حكومت جور و ستم آخوندي بيان كرده اند و خواهان سرنگوني اين رژيم هستند.
مريم رجوي با فراخوان رفراندوم تغييرنظام براساس حق حاكميت مردم, رژيم آخوندي را بارديگر دربرابرجهانيان در معرض آزمايش و اتمام حجت سياسي قرارداد. اما حكومت آخوندي، به نظرپرسي همگاني وآراي آزاد ملت ايران تن نداد.
بيش ازيكهزار نماينده ازمجالس كشورهاي مختلف اروپاو كنگره آمريكا خواستار حذف نام مجاهدين از ليستهاي تروريستي شدند.
برنامه مخفيانه توليد بمب اتمي و دخالتهاي گسترده تروريستي و بنيادگرايانه اين رژيم درعراق, اكنون در برابر ديدگان جهان قرار گرفته است. آخوندها خود را « برنده نهايي » جنگ در افغانستان وعراق اعلام كردند و براي چنين چيزي خيز برداشتند.
دولت آمريكا موقعيت حقوقي مجاهدين مستقر در اشرف را به عنوان «افراد حفاظت شده» مشمول كنوانسيون چهارم ژنو, مورد تاييد قرار داد.سپس «مقامات ارشد امريكايي اعلام كردند كه در جريان تحقيقات و بازبيني 16 ماهه توسط ايالات متحده، هيچ مبنايي براي متهم كردن مجاهدين به تروريسم و ارائه اتهامات حتي عليه يك عضو اين گروه يافت نشده است»(نيويورك تايمز6مرداد83).
بايد اميدوار بود كه استدلالهاي مجاهدين براي خارج كردن نام آنها از ليست سياه گروههاي تروريستي اروپايي ، به دست وزيران خارجه اتحاديه اروپا برسد!
اگر 95 درصد مردم ايران خواهان سرنگوني حكومت فعلي هستند ،و حتمآ از مجاهدين هم حمايت مي كنند ، لابد كه سياستمداران اتحاديه اروپا هم از آن بي اطلاع نمي باشند ، در اين صورت ديگر نيازي به دخيل بستن پشت درب كنگره ها و نشست ها وجود ندارد ، با استناد به همين يك پارامتر ميتوان آنها را وادار ساخت تا از اين سياست خود دست بردارند!!
مريم رجوي خطاب به مجامع بين المللي ،برگزاري رفراندم كه پيش از آن خواست سلطنت طلبان بود را درخواست كرد ،آيا از ميان مخاطبان ايشان كسي حتي در مورد آن اظهار نظري كرد كه حكومت ايران به آن پاسخ داده باشد و اساسآ هر روز بيش از پيش روشن مي شود كه طرح موضوع رفراندم از سوي مجاهدين صرفآ يك تاكتيك براي مقبوليت بخشيدن به تروريسم مورد قبول اين گروه بوده است و هيچ هدف جدي از آن دنبال نمي شده است ، چرا كه در غير اين صورت ابتدا اين مجاهدين بودند كه مي بايست دست از اقدامات خشونت بار برداشته و تغيير مشي خود را اعلام مي كردند.
اين قانون عام حاكم بر روابط سياسي است كه در چارچوب روشهاي خشونت بار و تروريستي كسي تاكيتك هاي دموكراتيك و مسالمت آميز را پيشنهاد نمي كند ، مگر آن كه فريبكاران قصد سوء استفاده و خريدن زمان براي خود را داشته باشد.
اين كه هزار نماينده مجلس در اروپا از مجاهدين حمايت كرده اند نيز امر بديعي نيست ، اما سئوال اين است كه چرا همين پارلمانترهاي حمايت كننده ، هنگامي كه در مصادر دولتي قرار مي گيرند ، از مخالفين جدي اين گروه تروريستي مي شوند؟!
وانگهي آيا حمايت اعضاي پارلمانهاي اروپايي ، دليل بر حقانيت اين گروه است؟
اگر چنين دليلي را براي خروج از ليست گروههاي تروريستي اقامه مي كنند ، اثبات اين واقعيت است كه سرنوشت آنها بهيچوجه به مردم ايران مربوط نمي شود.
مسئوليت اين وضعيت كه برنده نهايي جنگ افغانستان و عراق حكومت ايران بوده است ، آيا بر عهده همان جنگ طلبان و حاميان ريز و درشت آنها نيست ؟
آيا اين حكومت ايران بوده است كه از آنها دعوت نموده است كه به خاورميانه تشريف بياورند.
چه كساني امروز از جنگ طلبان دعوت مي كنند تا بمبهايشان را براي به قدرت رسيدن آنان بر سر مردم ايران بريزند.
مطمئنآ با مقاومت مردم ايران ، حمله احتمالي بازهم به نفع مردم ايران تمام خواهد شد.
اما اين كه دولت آمريكا موقعيت حقوقي آنها را به رسميت شناخته است ، همانطور كه بارها از سوي مسئولين آمريكايي اعلام شده است ، نتيجه بررسيهاي به عمل آمده در مورد نقش مجاهدين در جنگ بر عليه نيروهاي ائتلاف بوده است و لابد سياستمداران اروپايي نيز در جريان آن مي باشند ،از اين رو با بهانه اي سخيف نمي توان به سراغ فريب دولتمردان اروپايي رفت.
اما پارسايي حرف اصلي خود را و آنچه كه سبب شده تا مجاهدين احتمال تاثير گذاري بر اجلاسيه 13 سپتامبر را بدهند، از قول يكي از حاميان استعماري خود بيان مي كند:
چندي پيش , لرد آلتون نماينده مجلس اعيان انگليس گفت : سياست دولتهاي اروپائي بريك تصور واهي استوار است كه مدعي است كه واقعا يك جناح ميانه رو درون رژيم كنوني هم اراده وهم توان تغيير جدي درايران را داراست.سالها پيش اين يك روياي اميد بخش مينمود,امروز اما ,بعدازتقريبا دودوره رياست جمهوري خاتمي , تداوم اين خود فريبي فقط ميتواند به حساب بلاهت گذاشته شود.
بزرگترين اشتباه غرب دراين نبرد شديدي كه ميان رژيم ايران واپوزيسيون آن درجريان است،اين است كه طرف رژيم آخوندي را بگيرد. ما بايد به خاطر داشته باشيم كه دراين بخش ازجهان ما درگذشته هم مرتكب اشتباهاتي شده ايم. درزمان شاه ما آنقدر نسبت به تغيير رژيم ناباور بوديم كه ديگر ديرشده بود ودچار اشتباه محاسبه فاحشي شديم. دولتهاي غربي تاآخرين روزهاي حكومت سلطنتي به حمايت از شاه ادامه دادند. ما چشم خود را به مردم ايران وخواست واقعيشان براي تغيير بستيم وباختيم. نه آينده ايران وخاورميانه و نه امنيت وبهروزي خودمان به ما اجازه تكرار چنين اشتباهي را نميدهد.
منظور آلتون از بستن چشمهايشان بر روي خواست واقعي مردم ايران ، همان كشتارهايي است كه شاه به دستور اربابان استعماريش انجام داد و بازهم نتوانست در مقابل خواست مردم بايستد و اربابان روباه صفت نيز نتوانستند با جانشيني يكي از گروهها و جريانات دست پروده خود آن را به انحراف بكشانند و البته همچنان افسوس ناكامي و عدم بهروزي خود را مي خورند.
اكنون اربابان استعماري پس از سالها به اين فكر افتاده اند تا با تكيه بر نيروهاي ضد مردمي و وطن فروشي كه براي رسيدن به قدرت حاضر به هر كاري مي باشند ،يك بار ديگر بخت خويش را بيازمايند.
هم اكنون مجاهدين توسط لابي خود در مجلس اعيان انگلستان به برخي از دولتمردان اروپايي پيام داده است كه :حفظ مجاهدين در ليست گروههاي تروريستي به ضرر منافع استراتژيكشان تمام خواهد شد.
آنچه اكنون مجاهدين را تشجيع نموده است كه اين چنين گستاخانه وطن نداشته خود را حراج كنند و تضمين هاي چند قبضه به اربابان خود براي حفظ منافع آنان در يك فرداي خيالي را بدهند ،ناچاري و لاعلاجي آنان است.
از سوي ديگر آنها ابراز كرده اند كه اكنون ما يك سازمان بي خطر هستيم ، چرا كه آمريكايي ها ما را خلع سلاح كرده اند و به آمريكايي ها قول داديم كه ديگر وارد تروريسم نشويم!!
فرصت طلبي مجاهدين به حدي است كه مي كوشند از پروسه اجباري خلع سلاح ، براي خود يك امتياز بسازند ، اما حاضر نيستند ، رسمآ تغيير مشي و شكست استراتژي خشونت بار تروريستي خود را اعلام نمايند.
در حال حاضر مجاهدين ، كالايي براي عرضه ندارند ، آنها صرفآ مي توانند در راستاي يك جنگ ضد انساني و به عنوان مزدوران در خدمت اشغالگران خود را مطرح نمايند ،اين كالايي است كه با توجه به سياست و روش اروپايي نه تنها در رابطه با ايران ،بلكه بطور كلي ، خريداري ندارد ،حتي در كنگره آمريكا نيز ، طرحها و لوايحي ضد ايراني مانند طرح براون بك يا طرح سناتور ريك سانتروم ، از تغييرات دموكراتيك در ايران و با تكيه بر جريانات داخلي حمايت شده است ، طرحها و برنامه هايي كه مطلقآ نگاهي به مجاهدين ندارد.
اين عرضه فقط مي تواند مورد توجه مشتي جنگ طلب وحشي باشد كه بعيد است آنها نيز با توجه به شرايط منطقه و جهان ، دست به ماجراجويي تازه اي بزنند.