صدور تروریسم به اروپا و خاگینه پختن خواهر مریم

صدور تروریسم به اروپا  و خاگینه پختن خواهر مریم



عباس صادقی نژاد
روزی ملانصرالدین در کوچه با یک سبد در دست ایستاده بود و به آسمان نگاه میکرد، اهالی محل که نسبت به حرکات غیر عادی ملا تقریبا آشنا بودند با دیدن حرکت جدید ملا کنجکاو شده واز ملانصرالدین پرسیدند:
آملا اینبار چه کشف جدیدی کرده ای و چرا رو به آسمان با سبد ایستاده ای ؟
ملانصرالدین با یک قیافه متفکرو حق به جانب جواب داد:
من وعیال هوس کرده ایم خاگینه بخوریم الان هم فصل کوچ پرندگان است ،پرندگانی که با خود تخم دارند برای اینکه راحتتر پرواز کنند مجبور میشوند تخمهای خود را رها کنند ،من هم اینجا ایستاده ام تا وقتی آنها تخمهای خود را رها کردند سبد خود را زیر آنها بگیرم و وقتی داخل سبد افتاد ببرم وبا تخم آنها خاگینه درست کنم.
اهالی محل که نسبت به اینهمه درا یت ملا شگفت زده شده بودند به ملا گفتند آملا آیا از تو خوش خیال تر هم توی دنیا پیدا مشود ؟
ملا با همان طیب خاطر یک احمق تمام عیار پاسخ داد البته که پیدا میشود >
اهالی پرسیدند چه کسی؟
ملا گفت:عیال بنده ،عیال من الان در خانه، چراغ خوراک پزی را روشن کرده وماهی تابه روی آن قرارداده ومشغول داغ کردن روغن است تا من برایش تخم پرنده ببرم واو هم با این تخمها خاگینه درست کند……………
اینکه بالاخره ملا توانست تخم پرنده گیر بیاورد واینکه همسر ملا توانست با آن تخمها خاگینه بپزد وجلوی شوهرش بگذارد یا نه احتمالا پاسخش بر همگان روشن است.
حکایت داستان ملا نصرالدین حکایت اعزام تروریست های آموزش دیده فداییان خواهر مریم است که چندروز پیش برای ربودن یکی از اعضاء جدا شده از سازمان در شهر کلن اقدام کردند که خوشبختانه این عملیات تروریستی که از مدتها قبل مراحل تعقیب ومراقبت وشناسایی آن انجام شده بود با شکست مواجه شد وامید خواهر مریم یکبار دیگر ناامید شدو خوابی که خواهر مریم برای پختن خاگینه دیده بودند نیز درست از آب در نیامد.
جهت یاد آوری به این خانم باید بگویم اروپا عراق نیست، وحتی اگر عراق هم بود نمیتوانستید براحتی مخالفین تشکیلاتی خود را ترور یا حذف کنید زیرا انزمانی که آزادانه قادر به انجام چنین قتلهایی بودید اولا پدر وبابایتان صدام حسین بود والان بدون بابا وبدون ولی نعمتی چون او هستید،
دوما در عراق شما ماگزیمم آزادی عمل تروریستی را داشتید وقانون حاکم از شما حمایت میکرد ،اما قوانین در عراق فعلی علیه تروریزم وعلیه شماست.
تیمهای ترور خواهر مریم که زیر نظر مستقیم زن دریده ای چون مهوش سپهری ( خواهر نسرین)برای ترور وحذف جدا شدگان از فرقه رجوی به اروپا گسیل شده اند نمیتوانند همچون سالهای حکومت صدام برای فرقه دست به شکنجه وکشتار بزنند وهیچ کسی خبردار نشود.
تفاوت.بین تشکیلات بسته تحت تسلط رجوی در عراق و عراق تحت تسلط صدام حسین با شرایط حاکم بر امروز عراق از یکسو وسقوط حاکمیت تشکیلاتی رجوی براسرای قرارگاه اشرف از سوی دیگر ، هر چه بیشتر عرصه سیاسی را برای حضور تشکیلات مافیایی رجوی در خاک اروپا تنگ میکند ،زیرا ورود بیش از پیش اعضاءناراضی به خاک اروپاوبر ملا شدن بیش از پیش جنایات ضد انسانی این فرقه طی سالها حضور در عراق هم علیه مردم ایران هم علیه مردم عراق وهم علیه اعضاءوکادرهای سازمان با استفاده از پلید ترین شیوه های ممکن ،واعلام جرم علیه آن بخش از کادر رهبری کننده این فرقه مافیایی و تروریستی که هم اکنون در اروپا قابل دسترسی است، حرکت های این فرقه را در اروپا یا متوقف میکند ویا مانند پروژه بروکسل با شکست مواجه میکند.
رهبری فرقه طی دو دهه گذشته بجای اینکه در روی زمین بدنبال راه حل مشکلات درون تشکیلاتی وادامه حیات سیاسی سالم باشد، همواره در آسمانها بدنبال پرندگانی بوده است که هنگام کوچ برای خلاصی خود شاید کاسه وکیسه وسبد ایشان را مورد مرحمت قرار داده وپر کنند.
اعزام تروریست هایی نظیر احسان رجایی به اروپا برای ادم ربایی و تروراعضاء جدا شده ویاتهدید ویا به سکوت کشاندن سایر اعضاءاپوزیسیون حاضر درخارج کشور از سوی رهبر فرقه اول بار نیست وآخرین بار هم نخواهد بود و فرقه در اینگونه موارد ید طولایی دارد.
اما چرا رجوی دست به چنین حرکتی در اروپا میزند ؟
در سال 1995 برای اولین بار درد اصلی خود را بزبان آورد ودر حضور همه نفرات موجود در نشست موسوم به (حوض) با سوزش تمام اعلام کرد وگفت:
از روزی که مریم به پاریس رفته تا امروز 90درصد انرژی کل کادرها در خارج کشور صرف مقابله با تعداد انگشت شمار بریدگانی شده است که از نزد خود شماها به اروپا رفته اند ودر خارج کشور مانع اصلی موفقیت خواهر مریم بوده اند ، به همین دلیل از این لحظه به بعد بریده نداریم ، خروجی هم نداریم.
رهبر فرقه ادامه داد:اما در صورت شکست استراتژی ارتش آزادیبخش ،هر یک از کادرهای مریم پاک رهایی موظف است خود را به اروپا رسانده وبا هر وسیله ای چه سلاح گرم چه سلاح سرد،تک تک این نفرات (منظور جدا شدگان سازمان)را پیدا کند وبه سزای اعمالشان یرساند.
این فرمان یکبار دیگر در سال1996هنگامی که پروژه به اصطلاح ریاست جمهوری رجوی در اروپا با سر در گل فرو رفت ودولت فرانسه اینامانت بزرگ تاریخرا به صاحبش در عراق عودت داد و بطور ویژه وسفارشی مهر برگشت زد ،رجوی یکبار دیگر این به اصطلاح فرمان تاریخی را تکرار کرد وتاکید کرد :
ما برای شکست استراتژی خودمان هم برنامه داریم ودر صورت شکست ، از پاسداران رژیم میگذریم اما از بریدگان(جداشدگان)نمیگذریم وهر یک از شما موظف هستید بعد ازشکست از هر طریقی خود را به اروپا رسانده وبا هر نوع سلاحی ،سرد ویا گرم انها را پیدا نموده وبه قتل برسانید وبعد خود را تسلیم پلیس نمایید و با افتخارمسئولیت قتل را بگردن بگیرید تا درس عبرتی برای همه اضداد ما باشد. زندانهای کشورهای اروپایی از هتلهای پنج ستاره بهتر وراحت تر هستند.
رهبری فرقه مجاهدین که پس از سقوط پدر خوانده اش صدام حسین وبرچیده شدن بساط مافیایی این گروه در عراق ودر گل ماندن استراتژی به اصطلاح ارتش آزادیبخش (که نه ارتش بود ونه آزادیبخش بلکه یکی از یگانهای سرکوب تحت امر گارد ریاست جمهوری عراق بشمار میرفت) اینک بدنبال پدر جدیدی میگردد تا بتواند به حیات انگلی خود اینبار در اروپا وبا چهره بزک کرده وغرب پسند ادامه بدهد وگویا پدر احتمالی آینده این بچه نیز چنین شرطی را برای پذیرش آن قرار دادهاست.
اما حضور در اروپاوکار سیاسی و حتی درآوردن اداهای یک جریان سیاسی برای فرقه ای چون فرقه رجوی مستلزم یکسری تغیرات جدی و بنیادین است که با روح ومحتوای فرقه رجوی کاملا متضاد است وتحت هیچ شرایطی نمیتواند به این قوائد حتی در ظاهر پایبند باشد.
اما برای همین منظور هم که باشد رجوی بعد از کلی رایزنی با عیالش به این نتیجه رسیده است که هیچ قدمی نمیتواند بردارد الا اینکه ابتدای به ساکن از شر جدا شدگان از سازمان خلاص شود.
رجوی در یک ساده سازی احمقانه مانند ملانصرالدین تابلویی را در جلوی خود وعیالش رسم نموده واستراتژی جدید سرنگونی را اینگونه ترسیم کرده است :
اولا : با تهدید ، ترور و حذف جدا شدگان فعال د رخاک اروپا صدای مخاف علیه سازمان خاموش میشود.
دوما: فضای تنفسی برای بقیه جداشدگان ومخالفینی که در آینده به خاک اروپا میرسند از بین میرود.
سوما: سایر مخالفین خط سازمان تسلیم این فضای رعب و وحشت شده الزاما هژمونی رهبری را خواهند پذیرفت،
چهارما: در شرایطی که همه اپوزیسیون در مقابل اقدامات سازمان تسلیم شرایط بازی ما شده است راه برای پذیرش رهبری سازمان بعنوان تنها آلترناتیو از سوی آمریکا باز خواهد شد.
نتیجه گیری : زمانی ما بعنوان آلتر ناتیو پذیرفته میشویم که بریدگان وجداشدگان از سازمان از سر راه برذاشته شوند.
و حالا خواهر نسرین برای آماده کردن این فرمان تاریخی رهبر از سوی خواهر مریم فرمان تهدید، آدم ربایی وترور را دریافت نموده است ،.احسان خان رجایی بعنوان فرمانده تیم عملیاتی به سوی کلن اعزام میشود اما نامبرده در اولین ماموریت زه میدهد ولو میرود ودستگیر میشود.
بعد از شنیدن خبر دستگیری احسان خان احتمالا خواهر نسرين شروع به کندن گیسهای خود باشد ویا شاید هم گیسهای خواهر مریم را بکند.
بهر حال هر چه بود برای خواهر مریم حتی تخم پرنده ای نشد تا حد اقل یک خاگینه درست کند وجلوی رهبری بگدارد.
04-10-2004
عباس صادقی نژاد

 

خروج از نسخه موبایل