تحلیل استراتژی مجاهدین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

تحلیل استراتژی مجاهدین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا



به قلم مسعود طیبی (پژوهشگرسیاسی)
با توجه به نقش بی جایگزین خاک عراق درتحلیل های مجاهدین بد نیست یکبار دیگر اشاره کنیم که در شرایط حاضر خط مجاهدین چه اهدافی را دنبال میکندو اینکه :
استراتژی مجاهدین در حال حاضر چیست ؟ در شرایط کنونی استراتژی و خط آینده مجاهدین بر روی 2 پارامتر حرکت میکند
1. درصحنه بین اللملی تلاش در جهت خروج از لیست گروههای تروریستی جهان (تصویب شده توسط آمریکا و اتحادیه اروپا).
2.در صحنه منطقه ای پیدا کردن نقش تاثیر گذار در تحولات سیاسی آینده روابط ایران و آمریکا،هدفی که ازنظرمجاهدین بایست به هرقیمت به آن دسترسی پیدا کرد.
با توجه به اینکه شاخص موفقیت های مجاهدین ازجانب خودشان همیشه اینگونه ارزیابی شده که حضورآنان در خاک عراق به عنوان« مبنای» پیشرفت ها وحضور در صحنه بین المللی « شرط» پیشرفت ها بوده است، برآیند موفقیت در این 2 بردار نقطه مختصات مجاهدین رادر این مرحله از زمان مشخص میکند.
نقش آمریکا در تحولات خاورمیانه
الف. درحالیکه اروپا در تلاش است پیوسته برای تغییرات در منطقه خاورمیانه از شیوه های مسالمت آمیز بهره گیرد، به شهادت وقایع چند سال گذشته سیاست گذاران تندرو آمریکایی پیوسته راه حل نظامی رابرای تغییرات ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه برگزیده اند.
ب.در رابطه با ایران واشینگتن طی سالیان گذشته پیوسته خواهان مذاکره و گفتگو با تهران بوده است ولی این تئوری تاکنون لباس واقیعت به تن نکرده و به نتیجه نرسیده است.
سوال 1: حال باتوجه به پارامترهای فوق آیا معادله مذاکره با ایران راه حل عملی در دنیای واقعی دارد؟
اکنون تجربه افغانستان و عراق بخوبی نشان داده است راه حل نظامی در مورد ایران با ساختار سیاسی گوناگون و شرایط کاملا متفاوت با عراق و افغانستان با بکارگیری یک تهاجم گسترده مطلقا کارساز نیست بلکه با تاکتیکی جدید به دنبال پیدا کردن یک راه حل سوم درمورد ایران هستند، نئو محافظه كاران در آمريكا این پیش بینی را دارند که :
این راه حل نه مذاکره و نه تهاجم عریان نظامی آمریکایی است ، بلکه راه حل سوم بکارگیری نیروهایی است که استعداد و ظرفیت بالایی را در وابستگی از خود بروز داده اند وبه این ترتیب طرحی را چک میکنند که با فرض اینکه چماق کشمکش سیاسی را بالای سر حکومت ایران بدلایل متعدد نگه دارند خواهان این میباشند که از پایین با مسلح کردن نیروهای وابسته و وابسته گرا تغییرات احتمالی در ایران را سازمان دهند در این مسیر سازمان مجاهدین با حضور 2 دهه در خاک عراق از گزینه های قابل بررسی بر روی میز ایران درپنتاگون محسوب میشود.
البته این توضیح ضروری است که این اقدام به مفهوم به حکومت رساندن این نیرو در ایران نیست بلکه اهرم فشاری خواهد بود که آمریکا بتواند خطوط سیاسی خود را در خاورمیانه پیش ببرد.
آمریکا با اعطای «موقعیت حفاظت شده» به ساکنان پادگان اشرف در حالیکه مخاطب اش افراد مجاهد هستند نه سازمان مجاهدین تلاش میکند از این طریق در عین حال که سازمان مجاهدین را به رسمیت نشناسد ولی این یک پیام مشخص سیاسی را برای ایران مخابره کند و این موضوع در وال استريت ژورنال ، نشریه متعلق به محافظه کاران هیئت حاکمه امریکا 8 سپتامبر بخوبی انعکاس پیدا کرده است
به این فاکت ها توجه کنید:
برخي از مفسران امريكايي پيشنهاد استفاده از مجاهدين خلق عليه ايران را ارائه كرده اند.
مفسران نظامي شبكه فاكس نيوز،- توماس مكلنرني و پل واليلي – با اشاره به عليرضا جعفرزاده سخنگوي مجاهدين به عنوان يك كارشناس ايراني نوشتند كه زمان آن رسيده كه با برداشتن مجاهدين خلق از ليست تروريست ها يك جنبش مقاومت مسلح ايجاد نمود. زمان آن رسيده كه 4000 جنگجوي آموزش ديده مجاهدين خلق را مجددا مسلح كرد.
همین روزنامه اضافه میکند :
برای جلوگیری از دخالت جمهوری اسلامی در امور عراق، امریکا باید از مجاهدین خلق حمایت کند.
ریموند تینر، استاد دانشگاه جورج تاون و از دولت مردان سابق و شخصیت سیاسی با نفوذ امریکا این مساله را در مصاحبه با رادیو فردا بیشتر توضیح می­دهد : میتوان سیاست تغییر رژیم را بدون استفاده از نیروی نظامی امریکا اتخاذ کرد، یعنی باید به سازمان مجاهدین خلق اجازه داد از اردوگاه اشرف عراق، که تحت بازداشت امریکا هستند، بیرون بیایند و اسلحه­هایی را که در در هنگام جنگ عراق از آن­ها ضبط شده یا خود داوطلبانه تحویل داده­اند به آن­ها بازگردانده شود و سپس نام سازمان مجاهدین خلق را از فهرست گروه­های تروریستی وزارت خارجه امریکا حذف کرد.
سوال دوم: چرا آمریکایی ها پس از16 ماه ازگذشت اشغال عراق به سراغ مجاهدین میروند آیا این اقدام زودتر امکان پذیر نبود؟
1.اول اینکه دولت مردان آمریکایی به دلیل محدودیت های حقوقی (تعیین سازمان مجاهدین در لیست گروههای تروریستی درسال 1997) ومحدودیت سیاسی ( اختلاف بین وزارت دفاع و خارجه آمریکا) که داشتند نمی توانستند بلافاصله پس از اشغال عراق به این کا ر(حمایت عملی از مجاهدین) اقدام کنند مگر اینکه در ابتدا تضمین های لازم را از سازمان مجاهدین میگرفتند.
بمباران های اولیه پایگاههای مجاهدین نیز دقیقا در امتداد زهرچشم گرفتن از آنان صورت گرفت که هرچه را که آمریکا میخواهد آنان باید گردن نهند بطوریکه.درقدم اول سلاح هایشان را گرفت و در قدم بعد خواسته های خودش را به آنان دیکته کرد.
( اگر چه از قبل آمریکا چون سال 1991 به آنها قول عدم بمباران قرارگاههایشان را داده بود اما به هنگام بمباران توسط هواپیماهای آمریکایی بشدت شوکه شده بودند وتصور نمی کردند که آمریکا به چنین عملی اقدام کرده باشد طوریکه در ابتدا در تمامی خبرها حکومت ایران را مسئول بمباران قرارگاهایشان معرفی کردند و بعد هم که متوجه شدند این هواپیما های آمریکایی هستند که به چنین عملی اقدام کرده اند اصلا بر روی خودشان نیاوردند )
2. دوم اینکه فرارسیدن برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا را نبایست از نظر دورداشت چرا که درشرایط امروزعراق که به گزارش خبرگزاری ها روزانه بیش از 80 عمل نظامی در این منطقه شعله ور از جهان صورت می گیرد، نئومحافظه کاران را بر آن داشت که حیثیت بر باد رفته خودشان در فرونشاندن نا آرامی ها درخاک عراق وضعف ناشی از عدم کنترل کامل بر آن را با ژست نظامی و سیاست تهاجمی تر نسبت به ایران رفع و رجوع کنند.
واقعیت تاریخ انتخابات آمریکا نیز بخوبی نشان میدهد ایران به دلیل وضیعت ژئوپلتیک خاص اش در این منطقه از جهان پیوسته هنگام برگزاری انتخابات در این کشور همیشه به عنوان یک برگ تاثیرگذاردر( برد – باخت) بین رقبای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح بوده است و به همین دلیل است که ناگهان مجاهدین به خدمت فرا خوانده میشوند تا با مصاحبه ها مطبوعاتی فعالیت هسته ای ایران روی آنتن ها ببرند و در ادامه سناریو از این طریق بتوانند نقش شایسته تری در نزد آمریکاییان پیدا کنند، مصاحبه های مطبوعاتی که همگان میدانند عکس هایش راپیشاپیش سرویس های امنیتی تهیه ودراختیار شان قرارداده بودند.
جالب توجه اینکه فضای تبلیغاتی رسانه های خبری مجاهدین خود نیز حکایت از آن دارد که مجاهدین از موضع «جرج بوش » در مقابل «جان کری» حمایت میکنند چرا که در این تصور هستند که با حضور مجدد بوش در کاخ سفید امکان تهاجم نظامی با ایران و بکارگیری مجاهدین در این امر زیادتر است.
به این ترتیب :
مجاهدین پس ازسلسله شکست های سیاسی و نظامی هنوز هم براین باور هستند که در طرح جدید و احتمال 1% درصدی حمله نظامی آمریکا به ایران پس ازدورجدید انتخابات آمریکا مجددا سلاح هایشان باز گردانده شود و به عنوان غنایم جنگی آمریکا و « مزدوران مجانی » بکارگرفته شوند.
کشورهای اروپایی در مسیر این معامله آمریکا با مجاهدین تاکنون جز مشکلات چیزی نصیب شان نشده است چرا که آمریکاییان در حالی که اعلام میکنند پادگان اشرف را تحت حفاظت دارند براحتی اجازه عبور کادرها و اعضای درجه بالا و مسئولین این سازمان به خاک اروپا صادر میکنند وآنان نیزاز خاک اروپا هم اینک به عنوان پشت جبهه لجستیکی برای تحرکات در خاک عراق بهره می گیرند بنا به گفته آگاهان سیاسی اززمان سقوط صدام حسین تاکنون بیش از800 تن از کادرهای مسئول این سازمان وارد خاک اروپا و بویژه آلمان و فرانسه شدند.
مجاهدین حضور نظامی آمریکا در عراق را چگونه ارزیابی میکنند­؟
و چه جایگاهی را در آرایش نیروها برای خود قایل هستند ؟
1.افزایش نا آرامی ها در خاک عراق اکنون به نفع مجاهدین عمل میکند چرا که این امر حضوربیشتر نظامی آمریکاییان را توجیه پذیرکرده و هرچه آمریکا در عراق حضورسیاسی و نظامی قوی تری داشته باشد مجاهدین شانس بیشتری برای بقا در خاک عراق دارند.به همین دلیل است که مجاهدین حتی برای یک بارهم که شده حمله آمریکا به عراق و کشتار غیرنظامیان در عراق را محکوم نکرده و نمی کنند.
2. با در اختیار قراردادن اطلاعات غلط و نادرست ازکانال های متفاوت وایجاد تشویش در بین دولت مردان عراقی تلاش میکنند شرایط عراق را هرچه پر آشوب تر کرده تا بتوانند ازاین رهگذر منافع سیاسی و مقطعی خودشان را طلب کنند چرا ازگذشته نه چندان دورسازمان مجاهدین در نشست های درون تشکیلاتی اش مطرح کرده است آشوب و جنگ بین ایران و عراق قادر خواهد بود ما را از بن بست موجود رهایی بخشد.
3. از نظر مجاهدین از این پس حضورآمریکا در عراق به نفع ( ارتش آزادیبخش ملی ایران!!! )عمل میکند و آنان میتوانند با قوت گرفتن تفكر نئو محافظه كاران در آمريكا كه داعيه رهبري جهان را دارند با گرفتن نقشی قابل توجه به آرزوهای خود جامعه عمل بپوشانند اما نمی دانند که سخت در اوهام وتخیلات خودساخته خود غوطه ورند.
نتیجه گیری :
بنابراین پرواضح است، امریکا می­خواهد برای تحقق سیاست­های خود از سازمان مجاهدین در مقابل حکومت ایران و کنترل بحران عراق استفاده کند
این که امریکا از مجاهدین در چه رابطه­ای برای تحقق تاکتیک­ها و استراتژی سیاسی- نظامی خود استفاده کند البته منوط به تکامل شرایط و اوضاع و احوال منطقه و چگونگی برقراری روابط و مناسبات امریکا با ایران است اما در این نکته هیچ تردیدی نیست که دولت مردان آمریکایی قبل از اینکه به جریانی چون مجاهدین باور داشته باشند، منافع لحظه ای خودشان را در هر مرحله اززمان مد نظر دارند و هرگز نخواهند گذاشت نیرویی با این گذشته تاریخی و عملکرد های فاجعه آفرین سیاسی در خاک ایران به قدرت برسد ، ضمن اینکه اروپا نیز اگرچه برسر منافع در ایران با آمریکا تضادهای جدی دارد ولی مدت ها است که دیگر روی نیرویی چون مجاهدین به عنوان اسب بازنده شرط بندی نمی کنند.
آینده بیشتر نشان خواهد داد که مجاهدین در عراق چه بی سلاح و چه با سلاح کماکان فقط به عنوان یک نیروی وابسته که چشم به تحولات جهانی دوخته و بکارگرفته شدن هرچه بیشتر از طرف نیروهای اشغالگر رادرسرمیپرورانند هرگز قادر نخواهند بود از مسیری که تاریخ برایش رقم زده فرار کنند و قطعا نمی توانند با این پیشینه سیاسی بدیل روشن و دمکراتیکی برای حکومت در ایران و این نقطه از جهان باشند.
اروپا 8 اکتبر 2004
M_tayebbi@yahoo.com

 

خروج از نسخه موبایل