تناقض مواضع مجاهدين و درك كشورهاي غربي

تناقض مواضع مجاهدين و درك كشورهاي غربي



ايران ديدبان
عليرضا جعفرزاده عضو وسخنگوي مجاهدين در آمريكا،در مصاحبه اخيرش با شبكه صهيونيستي فاكس نيوز بر حمايت آمريكا از مجاهدين (كه از آن با مقاومت سازمان يافته ياد مي نمود ) تاكيد كرد.
وي به عنوان يك راه كار مقابله با ايران ، اقدامات اسرائيل و آمريكا را ناكافي دانست و راه حل مقابله با ايران را فرستادن پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت ملل متحد و حمايت از مجاهدين دانست!
ناصر رشيدي دبير ائتلاف سراسري دمكراسي كه پيش از اين وابستگي خود را به گروه تروريستي مجاهدين انكار مي نمود ، در تجمعي در نيويورك كه توسط هواداران اين گروه برگزار شد ، بر حمايت از مجاهدين تاكيد كرد و دولتهاي اروپايي و آمريكا را به پشتيباني از ايران متهم نمود!!
نكته مشترك در مواضع هر دو سخنگوي اين گروه ، آن است كه در پشت نام مردم ايران پنهان شده و امهال براي ادامه حيات مجاهدين را با اين نام پيش مي برند.
ابهام در مواضع متناقض مجاهدين از همين نقطه آغاز مي شود ، تناقضي كه قبل از هر نتيجه قابل قبول ديگري براي اين گروه ، كوششها و دست و پا زدنهاي عاجزانه آنان براي ادامه بقاء را عقيم مي گذارد.
اگر پشتيباني و حمايت مردمي از اين گروه به اندازه اي است كه مي تواند راهگشاي قدرتها براي مقابله با ايران باشد و اغراض و نيات استعمارگران را تامين نمايد ، بدون شك همانند راه رفتن مورچه سياه در شب تيره نمي بود كه كسي قادر به ديدن آن نباشد و فقط به مدد راهنمايي و راهگشايي مجاهدين به درك آن نايل آيد!
اگر چنين حمايتي از مجاهدين در كار بود و يا اگر شرايط اجتماعي به گونه اي بود كه آنها ادعا مي كنند ، قبل از هر كس اين مجاهدين بودند كه مدعي اروپا و آمريكا مي شدند و نيازي به تملق گويي و دروغ بافي براي جلب راي يك يا دو نماينده از كشورهاي غربي نمي شدند.
اگر حمايت مردمي از مجاهدين وجود مي داشت و حتي مقاومتي سازمان يافته آنگونه كه آنها ادعاي آن را دارند در خارج از كشور وجود داشت ، هيچ نيازي به اين نبود كه راه حل پرونده هسته اي ايران ، بحران عراق ، اسلام گرايي در اروپا ، حقوق بشر ،‌زنان و دهها مسئله ديگر يك فرمول واحد داشته و آن هم حمايت آمريكا از مجاهدين باشد!
در آن صورت مطمئنآ ناظران امور كه كوچكترين مسائل سياسي و اجتماعي ايران را زير ذره بين دارند ، به آن پي مي بردند و نيازي به اين همه دست و پا زدن نبود.
كدام مقاومت سازمان يافته ؟
گروه كوچكي كه طي دو دهه با حمايت صدام و پولهاي فروش نفت عراق به عمليات ايذايي تروريستي مشغول بود وبا آن لطائف الحيل و ترفندهاي ژورناليستي قصد داشت آمار خود را ده برابر نشان داده و 40000 نفر جا بزند.
گروهي كه پس از صدام با بحرانهاي لاعلاج مواجه گرديده است و راه گريزي از آن را جز قرار گرفتن در زير چتر يك قدرت بين المللي نمي بيند.
گروهي كه در قدرتمندترين تجمع خود تنها موفق به گرد آوري 1500 ايراني در سرتاسر شهرهاي اروپا و آمريكا مي شود و براي جبران اين خفت دست به دامان مافياي مسلط بر پناهندگان شده و از افاغنه استفاده مي كند و درتبليغات تعداد 3500 را 25000 اعلام و از آن با عنوان پيروزي ياد مي كند ، بدون اين كه هيچ نتيجه سياسي و روشني از اين همه بازي به دست بياورد!
اين تصويري است از آنچه مجاهدين با عنوان مقاومت سازمان يافته از آن ياد مي كنند…!
طبعآ انتظار بلاهتي شبيه آنچه رجوي طي بيست سال گذشته به آن دلخوش داشته است را نمي توان از دولتمردان سياستمدار غربي داشت.
اگر آنها در ميان اپوزيسيون لقمه دندان گيري مي يافتند ، تاكنون بارها از آن استفاده مي كردند ، اين بلاهت تنها در صدام يافت مي شد و نه در هيچ كجاي ديگر!
درك انگيزه اين مسئله كه اكنون سازمان مجاهدين تبديل به يك دستگاه مبدل مسائل پيچيده سياسي و بين المللي به يك نتيجه واحد و ساده شده است كه براي هر موضوع تنها يك راه كار ارائه مي كند و آن هم حمايت از مجاهدين است ، براي دولتمردان غربي دشوار نيست ، زيرا مي دانند كه كارنامه مجاهدين مشحون از تروريسم،‌دروغ و خيانت و نقض حقوق بشر است ، بنا بر اين وقعي به آن نمي نهند.
از نظر سياسي براي ايشان بخوبي روشن است كه تلاشها و مواضع اخير مجاهدين ، هدفي جز دربردن اين گروه از پاسخگويي بخاطر همكاري با صدام و پيشينه تروريستي اش نمي باشد.
بنا براين نه تنها شعر وشعارهاي مجاهدين كسي را نمي فريبد،‌بلكه ايزوله شدن و در حاشيه قرار گرفتن اين گروه را تعميق و تسريع مي كند.
 
خروج از نسخه موبایل