جاده صاف كن امپرياليسم
ايران ديدبان
عليرضا جعفرزاده عضو گروه تروريستي مجاهدين و مشاور رسانه هاي صهيونيستي ، در مصاحبه با تلويزيون فاكس نيوز بار ديگر آمريكا را ترغيب به حمله نظامي به ايران كرد.
جعفرزاده روز شنبه 21 اوت 2004 طي مصاحبه با شبكه اسرائيلي فاكس نيوز ، در پاسخ به سئوالات جوليت هادي و جوليان فيليپس، خبرنگاران اين شبكه گفت :
قبل از هرچيز بگويم كه تهديد رژيم ايران ميبايستي خيلي جدي گرفته بشود. اين خيلي جدي است. آنها خيلي نزديك به اين هستند كه بمب را بدست بياورند. بنابر ارزيابي هاي خودشان, در طي حدود يك سال آينده آنها به اين نقطه خواهند رسيد. بنابراين يك اقدام جدي بطور حتم ميبايستي صورت بگيرد.
من فكر نميكنم كه يك حمله نظامي راه حل باشد. چرا كه اولاً برنامه سلاح اتمي ايران بسيار گسترده و در سراسر كشور پخش ميباشد و طبعاً هدف قرار دادن آن بسيار مشكل ميباشد, دوم اينكه تنها سايتهايي كه افشا شده اند را جهان خبردار است و هيچكس نميتواند مطمئن بشود كه همه برنامه اتمي رژيم از بين رفته است, چرا كه آنها احتمالاً يك برنامه اتمي موازي داشته باشند. در حقيقت, من مطمئن هستم كه رژيم ايران يك تعداد ديگري از سايت هاي اتمي اش را كماكان از افشاگريها مصون نگه داشته است.
بنابراين كاري كه بايستي صورت بگيرد يك استراتژي بزرگتري ميباشد كه شامل هم تهديد اتمي ايران, و كارهايي كه دارند در عراق ميكنند, و نيز حمايت آنها از تروريسم ميباشد. اين استراتژي فراگير, اتخاذ سياست تغيير رژيم, بدون حمله نظامي, اما با اتكاء تمام عيار بر روي اپوزيسيون ايران ميباشد.
سخنان جعفرزاده بروشني استراتژي تحريك آميز مجاهدين را نمايان مي سازد.
گام اوليه مجاهدين اين است كه با بزرگ نمايي تهديد ايران كه خواست اسرائيل هم مي باشد ، برخورد و اقدام فوري را بر عليه ايران ضروري جلوه دهند.
در گام بعدي ،ادامه حيات خود را در اين راستا تضمين نمايند كه البته تاكيد صوري جعفرزاده بر روي اين كه حمله نظامي راه كار نمي باشد و بايد آمريكا اتكاء تمام عيار روي اپوزيسيون ايران داشته باشد ، در حقيقت جلوگيري از غرق شدن اين گروه در گرداب عراق مي باشد.
اما سئوال اساسي اين است كه اتكاء همه جانبه بر روي اپوزيسيون ( منظور همان مجاهدين است ) كه معتقد به حمله نظامي به خاك ايران مي باشند و روشهاي سياسي و مسالمت آميز را كارآمد نمي دانند ، چه نتيجه اي در برخواهد داشت.
حمايت همه جانيه آمريكا از اپوزيسيوني كه در اوج قدرت خود در يك حمله نظامي به خاك ايران با دادن 2500 تلفات ( يعني 50% از نيروهايش ) مفتضحانه شكست خورد به چه معني است ؟!
نيازي به توضيح ندارد كه تنها حرف مجاهدين بر سر آن است كه در يك نبرد نظامي بر عليه ايران شركت داده شوند.
عليرضا جعفرزاده سپس به خوش خدمتيهاي مجاهدين به جنگ طلبان اشاره مي كند و بخشي از خدمات مجاهدين را بر مي شمارد و به آنها راه كار ارائه مي كند.
من اگر باشم, كماكان روي اقدامات در زمينه آژانس بين المللي انرژي اتمي تاكيد خواهم كرد, اما همزمان و به موازات آن, فشارهاي سياسي را روي ايران افزايش خواهم داد. تا اين لحظه بازرسي هاي ملل متحد بر مبناي اطلاعاتي كه اپوزيسيون ايران افشا كرده است صورت گرفته است, همانطور كه ميدانيد, در واقع اغلب اطلاعات در رابطه با برنامه اتمي ايران از آژانس بين المللي انرژي اتمي نيامده است, بلكه از جانب اپوزيسيون ايران آمده و بعد بازرسان آژانس به اين مكانها براي بازرسي رفته اند. بازرسان تا همين الآن مدارك و شواهدي بدست آورده اند كه بيانگر نقض تعهدات است و من فكر ميكنم كه داده هاي فعلي تاكنون براي ارجاع پرونده اتمي ايران به شوراي امنيت ملل متحد كافي است. من فكر ميكنم كه آمريكا ميبايستي اروپائيان و كشورهاي عضو آژانس را ترغيب كند كه پرونده ايران را به شوراي امنيت ملل متحد ارجاع دهند و همزمان فشارهاي سياسي را روي رژيم افزايش بدهند. اين تنها راهي هست كه ميشود موفقيت را تضمين كرد.
گام بعدي اين ماجرا ، ترغيب واشنگتن براي فشار برروي آژانس بين المللي انرژي اتمي براي سياسي كردن پرونده برنامه هسته اي ايران است.
اما رندي مجاهدين در اين است كه مي دانند ، آمريكا از آنجا كه مي داند ايران در طي سالهاي گذشته تحريم بوده است و اين كشور خود يكي از بزرگترين تحريم كنندگان اقتصادي و سياسي ايران مي باشد و ساير كشورها و شركت ها را نيز بصورت يكجانبه تحت فشار مجازات قرار داده است و عملآ تاثيري مشاهده نكرده است ، راه كار بازدارندگي نظامي را به شوراي امنيت خواهد برد.
بنا براين در آن صورت مجاهدين وظيفه جاده صاف كني خود را بخوبي انجام داده و خود را بي گناه نشان مي دهند و مي گويند حال كه خواست جامعه جهاني است ، در نتيجه بايد به ايران حمله كرد.
در هر حال اصلي ترين و ابتدايي ترين هدف مجاهدين حفظ و انطباق تشكيلات خود در راستاي سياستهاي جنگ طلبان و صهيونيستها بر عليه ايران مي باشد.