شكست و سر فصل جديد دور باطل
بي شك آغاز مذاكرات گسترده بين ايران و عراق ؛يعني قرار گرفتن فرقه رجوي در آستانه اخراج از عراق و آواره تر شدن و در يك كلام شكست و دكوراژه شدن به تمام معني. اينجاست كه دست اندركاران و رانندگان تبليغاتي ماشين آن ها شروع به كار مي نمايند و به اصطلاح اكتيوتر از قبل مي شوند. استارت را با پوش موضوع زدن،همچنان به رويارويي با مسئله بيانيه ديدبان حقوق بشر زدند و از اين و آن پس مانده سياسي امضا و نامه گرفتند تا هم مقابله كنند و هم موضوع طرد شدن از عراق را تحت الشعاع قرار دهند كه البته جز هرز رفتن نيرو و بي ثمر ماندن تبليغاتشان چيزي در پي نداشته و نخواهد داشت. از طرف ديگر آوردن تحليل هاي از تاريخ مصرف گذشته (كه چه عرض كنم در هنگام تاريخش هم مصرفي نداشت.) رهبري را دوباره وارد بازار تبليغات خود كردن، عادت فرقه شده،مثل عادت كردن به رسوايي و فضاحت. در تمام سال هاي رؤيايي قدرت و در همه گذران پروسه هاي فرقه، هرگاه شكستي متوجه طراحي هاي رهبر فرقه مي شد طوري همه را جمع مي كرد ( آن زمان كه براي خود كاشانه اي در زير سايه صدام در عراق داشت) و آن شكست را سر فصل يك پيروزي تاريخ ساز معرفي مي نمود و اين دور باطل زدن شكست و سر فصل همانند عبور از پروسه ها و انقلابات رنگارنگ عادت فرقه شده. گويا راه ديگري جز دور زدن بر ايشان نمانده،چرا كه اينها اهل عبرت آموزي از تاريخ گذشته ي خود نيستند ،عليرغم اينكه مدام تاريخ خود را مثل چماق برسر بي خبران و اعضاي خود مي زنند.
نه فقط اين دور كه وعده هاي سر خرمن دو نماينده فلان پارلمان و دلخوش كردن به آن ها هم اكنون بيشتر از قبل ، آنان را سرگردان اين دورها نموده مثلاً ژان پير ؟؟؟ بگويد آن ها مسلمانان مترقي هستند در حالي كه خود آنها بهتر از هر كسي مي دانند كلمه مسلمان پيشوند مترقي را در اصول اعتقادات نمي پذيرد. كف زدنها ي جنون آميز در سالگرد آبروريزي بي حد حمله پليس فرانسه به مقر نقشه هاي تروريستي شان حاكي از همين دوران بيهوده مي باشد كه فقط براي سرگرمي اعضاست و بس والا خانم قجر متوجه هست كه دچار چه سردرگمي و رسوايي شده و به گمان خود مي خواهد، اعضا را اكتيو نگه دارد. مانند زماني كه اعضا را پس از عبور خفت بار از پروسه هاي منتهي به شكست، وادار به پاك كردن لوله هاي توپ و تانك اسقاطي كه از سوي صدام اهدا شده بود ،مي كرد.
اين دور باطل مانند بختكي بر سر فرقه رجوي سايه افكنده و سال هاست ثمري جز جداشدن نيروها از سوپر تا سه ستاره و… در پي نداشته است. اما، بايد بگويم وضعيت موجود وخيم تر از آن است كه تكرار اين عادت دور زدن ،سرگرمي براي اعضا در پي داشته باشد. خانم قجر و همسر فراريش به سوييس يا هر جاي ديگر با جماد فكري و هژموني طلبي كه دارند، جز دريدن مرزهاي انساني در فحاشي و توهين اقدام ديگري انجام ندادند.
پس خطاب به اين دو خفته در رؤياي فرود اضطراري در ميدان آزادي تهران بايد گفت تاريخ مصرف شماهم مانند صدام تمام شده ،دنبال اقطاب كسب كردن از سوي امريكا و اسراييل بيش از اين نباشيد كه چيزي جز سرنوشت محتوم و رقم خورده تمامي مزدوران و ميهن فروشان در انتظار نيست و با تحت الشعاع قراردادن هيچ موضوعي بر موضوع ديگر، نامتان را از ليست تروريستي بيرون نخواهد كشيد و افشاگري هاي اعضاي بريده تمام خواهد شد و وزير دولت فرانسه از نظرش بر نمي گردد و سئوالش از مردم فرانسه برجاست كه اين تروريست ها دو دهه چرا در فرانسه مشغول تاخت و تاز بودند و گفته هاي آن خانم نروژي در برخوردهاي وسيله اي از كودكان جدا شده از پدر و مادر از ذهن ها پاك نمي شود و بايد بدانند تاريخ فلسفه ثابت نموده تسلسل و دور هميشه و در هر حال باطل و بيهوده است و شكست هاي فرقه تان هيچ سرفصل جديدي جز ملامت و رسوايي تاريخي برايتان به ارمغان نمي آورد.
دكوراژه : به هم ريخته شدن اوضاع و احوال
پوش: تحت الشعاع قرار دادن