جنگ سیاسی یا توطئه گری رذیلانه
ایران دیدبان
بقایای فرقه تبهکار رجوی، مرحله دیگری از تلاش این گروه برای بقاء، به نام جنگ سیاسی را آغاز کردهاند.
قانونمندیهای این مرحله از منظر مجاهدین همانند شرایط اعلام جنگ مسلحانه در سی خرداد و یا بستن قرارداد با صدام علیه ایران است که طی آن، مجاهدین بود و نبود خود را تعیین تکلیف کردند.
دشمن و تضاد اصلی در این مقطع، جداشدگان از این گروه معرفی شدهاند! و با فرافکنی و مارکزنیهای رایج این فرقه، اقدامات افشاگرانهی جداشدگان، مهمترین برگ برندهی حکومت ایران معرفی شده است که باید به هر طریق ممکن جلوی آن گرفته شود…
آنچه در این مرحله قابل تأمل است، این موضوع است که جنگ سیاسی همانگونه که از نام آن بر میآید، باید سیاسی باشد و از قواعد و ابزارهای خاص خود پیروی و استفاده کند.
قاعدتاً این جنگ باید به دفاع و یا تهاجم منطقی که ذاتاً و ماهیتاً سیاسی بوده خلاصه شود، و در این مورد خاص، بیان صریح و شفاف مواضع و رخدادهای درون گروهی مجاهدین و همچنین پاسخگویی و استقبال از رویارویی و مناظره و همچنین استقبال از حضور در یک دادگاه صالحه که به دعاوی هر دو طرف گوش بسپارد، از اصلیترین لوازم چنین جنگی است.
پذیرش جنگ بین مجاهدین و جداشدگان امری است غیرقابلانکار. از قضا عرصهای است که به هیچوجه نمیتوانند آن را مانند مواضع و اقدامات گذشته خود وقیحانه انکار کنند (غلط کردم گوییهای مجاهدین از مواضع و عملکرد گذشتهشان، این روزها مد هر سخنگو و یا مقاله این گروه شده است و حتی رکوردی بیسابقهتر از حزب توده در شانه خالی کردن از مسؤولیت مواضع خود بر جای گذاشته است) و نهایتاً باید تن به پاسخگویی داده و تاوان رفتار ضدانسانی خود را پس بدهند.
اما گروه تروریستی مجاهدین با درک عقبمانده خود از یک رفتار سیاسی، جنگ خود را با انواع اتهامات رذیلانه، پروندهسازی، پرداخت رشوه برای اخراج جداشدگان، تلاش برای تعقیب و ضرب و شتم آنان (نمونهاش اقدامات علیه آقایان راستگو، خدابنده، هادی شمس حائری و خانم میترا یوسفی و نیز انجمن روشنا است) همراه ساخته است.
بررسی مجموعه واکنشهایی که مجاهدین علیه جواد فیروزمند، یکی از اعضای ارشد این گروه، تا کنون از خود نشان دادهاند، نشان میدهد که پای نهادن مجاهدین در مرحله جنگ سیاسی، تشدید فحاشیها و منتشر نمودن اسناد و امضاهایی است که با شکنجه و زندانی نمودن اعضاء در اشرف اخذ کردهاند. این موضوع بهمثابه پشت سر گذاردن مرزهای وقاحت و نامردمی در رویارویی با کسانی است که بعضاً بیش از 25 سال سابقه عضویت و تلاش بیوقفه و بدون چشمداشت برای این گروه داشتهاند.
خوشبختانه جواد فیروزمند، برخلاف بسیاری از اعضای جداشده که مجاهدین با حیله و نیرنگ، آنها را در زندانها و شکنجهگاههای خود وادار به سکوت کردند و از آنها دهها امضا و سند اجباری و اعترافنامه گرفتند، صراحتاً، علنی و در مقابل تمام اعضای مجاهدین در عراق، جنگ سیاسی خود را با رجوی اعلام و از قضا همانجا، رجوی حکم اعدام وی را صادر میکند.
صدور حکم اعدام علنی برای فیروزمند از سوی رجوی، آن هم در میان جمع، شکست رسمی مجاهدین در جنگ سیاسی علیه جداشدگان است و مجاهدین هیچ گریزی از زانو زدن در مقابل آنان ندارد.