فـیـل سواران

فـیـل سواران


شهين ترابي، آلمان، بيست و پنجم اوت
دو گروه از فـیـل استفاده ابزاری می کنند ، گروه اول را سیرک بازانی تشکیل می دهند که با به رقص درآوردن فيل ، تماشاگران را براي مدتي سرگرم مي كنند و خود از اين راه ارتزاق مي كنند ؛ گروه دوم نيز براي دسترسي به همين اهداف ؛ فيل را هوا مي كنند!
فيل هوا كردن در سازمان مجاهدين خلق سابقه ديرينه اي دارد ؛ در واقع بن بست شكني با تمسك به هوا كردن فيل ؛ مقوله اي است كه عناصر سازماني طي دو دهه گذشته بارها آن را تجربه كرده اند و طوري آموزش ديده اند كه هرگز اعتراضي به تكراري بودن و نخ نما شدن آن ننمايند ، از اين رو است كه هرگاه مجاهدين در مخمصه اي فرو مي روند و احساس مي كنند نيروهايشان تحليل رفته و محفل هاي دروني و عيني شدن سئوالات ذهني رشد فزاينده اي يافته است ؛ فيلي را هوا مي كنند تا براي مدتي نيروهاي خود را سرگرم ِ خط عوض كردن و جابجائي نيروها نموده و همه را بپاي نشست هاي طولاني مي كشانند تا نيروهاي خمار شده درباره عنصر خلق و يا كشف شده! ، و با تمام انرژي اظهارسرسپردگي نمايند ، كه البته همه نيز ياد گرفته اند كه در جمع با فيل پرواز كنند و در خلوت به فيل بخندند!
مسير بن بستي كه مجاهدين با سقوط ولينعمتشان در آن گرفتار شدند ، با هيچ ترفندي بازنشد؛
لاجرم درب جعبه جادوى آقاي رجوي باز شد تا فيلى براي هوا كردن از آن خارج شود تا عناصر سازمانيافته براي مدتي سركار رفته و خيال كنند كه فرمانده جديد مي تواند آنها را از اسارت نجات دهد! ، فرمانده نظامي ، خواهر مجاهد ، زهرا مريخي ، اين بار در نقش همان فيلى ظاهر شده كه قبل از وى نيز از اين نوع فيلها براي سرگرمي نيروها بارها به سيرك رجوي ها آورده شده بودند ، ظاهرا قرار است اينبار فيل سواران با اين فيل تا مريخ فيل سواري كنند!!
قرار است با آمدن خانم زهرا مريخى ، يخهاي مجاهدين آب شود ، قفلها باز گردد ؛ بن بستها به راه گشائى تبديل گردد ، درختان شكوفه كنند ، غنچه ها باز شوند ؛ مرداب ها به رودهاى خروشان مبدل شوند و…. البته همين لاف ها را در مقطع آمدن خانم پارسائي نيز زده اند و قبل از او هم به هكذا..!
مجاهدين نمي دانند و يا نمي خواهند بفهمند كه مشكل اصلي فرقه مجاهدين در نفرات و جايگاههاي تشكيلاتي آنان نيست كه بتوان با تعويض نوبه اي آنان مسير باز كرد
، مشكلات اصلي مجاهدين را بايد روى محور افقي ايدئولوژيك و روي محور عمودى كيش شخصيت رجوي جستجو نمود ، روشن است كه از ايدئولوژي قرون وسطائي آقا ى رجوي و تنظيم مناسبات فرقه اي مبتني بر آن ، چيزي جز تباهي در درون و سرگرداني دربرون ، بيرون نخواهد زد.
با جابجائي و حتي قرباني كردن نيروها ، شايد بتوان براي مدتي بساط سرگرمي افرادى را فراهم نمود كه از فرط بي آيندگي دچار ياس و نوميدي شده اند ، ولي هرگز نميتوان گامي به جلو برداشت ، هرچند در اين نمايش هاي تكراري به اندازه تمامي اعضاي شورا ، بازيگر وجود دارد ولي بايد اذعان داشت كه آنها هنرپيشه هاي خوبي هستند ولي در خلوتشان آن كار ديگر مي كنند!
آخرين ميخ بر تابوت ارتش آزاديبخش..!
اما چگونه است كه جايگاه قرارگاه اشرف بعنوان سمبل ارتش آزاديبخش با انتخاب خانم مريخي كه از جمع فرماندهان نظامي بوده كه در اثنا فروپاشي رژيم بعث عراق به اروپا متواري شده ، به زير كشيده ميشود ؟ آيا بايد با اين انتخاب متصور بود كه آخرين مـيـخ بر تابوت ارتش آزاديبخش زده شده است ؟ آيا با اين روش پله اى ، قفلى بر استراتژى جنگ مسلحانه زده شده است ؟ آيا با اين اقدام معنا دار ، گامي درمسير خروج از عراق برداشته شده است ؟ آيا با علني كردن يك فرمانده نظامي در اروپا بعنوان مسئول اول سازماني كه در ليست تروريستها است ، سعي دارند چه چيزي را به بيرون و درون از خودشان اثبات نمايند ؟ جابجائي نيروئي در تشكيلاتي كه هويت افراد در هويت فرقه اي اشان به فراموشي سپرده شده است ، چه مسئله اي را حل مي كند ؟ اين انسانها در يك پروسه ميان مدت به عناصري تبديل مي شوند كه چه ببينند! چه چيزي را بشنوند! و چه چيزي را به چه شكل بگويند! ، كي بخندند! چه موقع اشك بريزند! و… ، آيا با چنين عناصري ميتوان مدعي دمكراسي و آزاديخواهي بود ؟ جابجائي نيروئي در ميان چنين جماعتي كه همگي از يك آبشخور ايدئولوژيك تغذيه ميشوند و در چارچوب سازماني رشد يافته اند و هيچ تحليلي از واقعيت هاي پيراموني خود ندارند ، ره به كجا مي برد ؟! آيا قرار است خانم زهرا مريخي سازمان ورشكسته مجاهدين را به مريخ ببرد ؟ كه يكي از اعضاي شورا او را با القاب آسماني ياد كرده و قول داده است كه اين آخرين ذخيره مجاهدين است كه كار رژيم را يكسره ميكند..!
….. تا به حال چند بار اينگونه اراجيف را از فرقه مجاهدين شنيده ايد ؟!
شهين ترابى – آلمان
2005-08-22
خروج از نسخه موبایل