تهدیدات مجاهدین برای امنیت ملی امریکا
اینکه امریکا با سیاستهای مداخلهگرانهاش در سایر کشورها، قبل از هر دستآوردی، منافع ملی کشور و مردم خود را بهخطر میاندازد، امر رایجی شده است که ظاهراً فقط جنگطلبان نشسته در پنتاگون چشم خود را بر روی آن بسته و هیچ اهمیتی برای آن قائل نمیباشند، وگرنه روشنفکران، متفکران، روزنامهنگاران و افکار عمومی امریکا، این واقعیت را تا عمق استخوان خود درک کرده و مصائب آن را به چشم دیدهاند.
دخالت امریکاییها در ویتنام، البته جز شکست و کشته شدن صدها تن از سربازان این کشور نتیجه دیگری نداشت.
دخالتهای امریکا در شیلی، نیکاراگوئه، السالوادور، آرژانتین و… و حمایت از گروههای شورشی و تروریست این کشورها، جز بر تنفر عمومی مردم این کشورها از امریکا نیافزوده است.
حمایت امریکا از صدام و تجهیز وی برای بر هم زدن نظم منطقه و حمله و هجوم به کشورهای منطقه و کشتار مردم بیگناه، عاقبتی نداشت جز اینکه صدام، تبدیل به بزرگترین دشمن امریکا گردید. تا جاییکه تمام هزینههای مالی و جانی که تاکنون امریکا در عراق کرده است، بهخاطر وحشت از تهدیدات صدام بوده و هنوز این بقایای صدام و دیگر گروههای مورد حمایت سابق امریکا هستند که جان سربازان امریکایی را میگیرند.
حمایت و بر سر کار آوردن طالبان در افغانستان و گروه القاعده در جهان اسلام، پروژهای بود که امریکاییها برای مبارزه با ایران و اسلام آن را اجراء کردند. گروهی که نه تنها منافع امریکا، بلکه تمام جهان را مورد تهدید قرار داده و از انگلیس، اسپانیا، ایران و امریکا گرفته تا عراق، سودان و افغانستان را عرصۀ تاخت و تاز و آدمکشیهای خود کرده است.
همانها که بنا بر گواهی حکام امریکا، برجهای والاستریت و پنتاگون را هداف قرار دادند. مردم بیگناه را در اسپانیا و انگلیس به خاک و خون کشیدند و از همه دردناکتر هر روز و هر ساعت مردم بیگناه عراق را دسته دسته قتل عام میکنند و نیروهای پرطمطراق امریکا عاجز از آن هستند که تهدیدات آنها را خنثی کند.
این نتیجۀ تفکر ماکیاولی حاکم بر گروه جنگطلبان بوده و پس از این، ناگزیر جز این نتیجهای در بر نخواهد داشت. برپا نمودن هر آتشی، در ابتدا دامان منافع امریکا را خواهد گرفت.
گروه جنگطلب امریکا همانها هستند که خواهان حمایت از گروه تروریستی مجاهدین در عراق میباشند.
حمایت از گروه تروریستی رجوی نیز آیندهای درخشانتر از حمایت از صدام و القاعده نخواهد داشت. نطفهای که با خیانت بسته شود، سرانجامش جنایت است.
جنگطلبان به این میاندیشند که:
ما خواهان جنگ هستیم. چه کسانی خواهان بر هم خوردن صلح و به آشوب کشیده شدن منطقه میباشند؟: القاعده و مجاهدین
ما به ضربه زدن به ایران میاندیشیم. چه کسانی میتوانند ابزار کار ما باشند؟: القاعده و مجاهدین و البته بقایای صدام
اما همانند شکست در زمینهچینی برای حمله به عراق، با تمهیدات جنایتکارانه، پای آلت فعل تجاوزکارانه را خود امریکا باز کرده و برای از میدان به در بردن رقبا، زمینه جنایتهای القاعده در خاک امریکا را بهوجود میآورند.
خاصیت گروههای جیرهخوار ِ خشونتطلب اقتضاء میکند که در هر نقطه و مکانی که توطئهای برای بر هم زدن آرامش در جریان باشد خودی نشان بدهند. لذا باید منتظر باشیم که مجاهدین این بار در واشنگتن.دی.سی به قلب کاخ سفید بزنند و همانگونه که کشتار کردها در سال 1991 را به نام پاسداران تمام کردند، این کار را نیز با کمک حامیان رسانهایشان در فاکسنیوز و لابی صهیونیستی به نام ایران تمام کنند.
تاکنون عقلای قوم در امریکا از این حرکت زشت و خبیثانه جنگطلبان جلوگیری کردند و خوشبختانه کم نیستند، نهادها و سیاستمداران امریکایی که اطلاعات دقیق و وسیعی از ماهیت این گروه دارند.
فرو رفتن هر چه بیشتر جنگطلبان در باتلاق عراق و طولانی شدن پروسه برقراری دولت دموکراتیک عراقی و تصویب پیشنویس قانون اساسی این کشور، تلاشهای جنگطلبان – مجاهدین را تشدید نموده تا دشمنان دیرینه با یکدیگر پیوند برقرار نمایند. قبل از هر چیز آنان مترصد فضایی برای به آتش کشیدن عراق و شعلهور نمودن آتش جنگ در کل منطقه و خصوصاً علیه ایران میباشند. آتشی که بیتردید شعلههایش بسا سرکشتر از عراق، امریکاییها را هم به کام خود خواهد کشید.
و البته حماقت جنگطلبان زورگو و کمعقل را نشان خواهد داد که چگونه تجربه صدام در استفاده از گروه تروریستی مجاهدین و نتایج حمایت از القاعده را فراموش کردهاند.
گرچه صرفاً یک رویکرد فریبکارانه و ماکیاولی باعث استفاده ابزاری از این گروه و نظائر آن میشود، لیکن از منظر سیاسی یک حماقت و سادهانگاری آشکار خواهد بود که برخی به این بیندیشند که از این گروه میتوان بهعنوان دارودسته آنارشیستی استفاده نمود. چرا که ظرفیت تروریستی آنها بسا مخربتر و دردسرسازتر از آن است که جز با کنترل و طرد کامل آنها مهار شود.
وزارت خارجه امریکا همچنان که تاکنون مواضع قاطع و اصولی خود را علیه این گروه تروریستی حفظ نموده است، برای جلوگیری از توطئههای تروریستی این گروه در خاک امریکا و بر هم زدن صلح و ثبات در عراق، وضعیت سرکرده بازداشت شده این گروه را روشن نموده و بیش از این، از حاشیۀ امن دادن به وی حمایت ننمایند.
سرنوشت رجوی همچون اوجالان باید در ایران و با نظر و رأی مردم ایران روشن شود و هرگونه بهکارگیری وی در دالانهای سرپوشیده توسط جنگطلبان، کارنامۀ اینگونه اعمال ننگین را سیاهتر خواهد نمود.
ایران دیدبان