گشتاپوی رجوی و بحران اسراء
ایران دیدبان
ده درصد از ساکنان اردوگاه اشرف و اعضای مجاهدین را اسرای ایرانی که از اردوگاههای رژیم فاشیست صدام و یا زندانهای گروه تروریستی مجاهدین به این فرقه ملحق شدند، تشکیل میدهند.
با وجود اینکه این افراد از سالهای 66 ، 67 و 68 به گروگان گرفته شدهاند، اما خبرها حاکی است که تحولات اخیر در رابطه با سرنوشت آنان، باعث بهکارگیری تمهیدات جدیدی از سوی دستاندرکاران مجاهدین، برای کنترل آنان و بهمنظور جلوگیری از خروجشان گردیده است.
بنابر اظهارات منتشره از اسرایی که تا حال به ایران بازگشتهاند، این افراد تاکنون وضعیت رقتباری را در مناسبات مجاهدین تحمل کرده و عموماً در پستترین کارها، از آنها استفاده میشده است و همواره مورد سوءظن مسؤولین این گروه بودهاند.
انگیزه ابتدایی این افراد از قبول شرایط مجاهدین برای انتقال به اردوگاه اشرف، شرایط بسیار نامساعد و طاقتفرسای اردوگاههای ارتش عراق و تبلیغات گسترده مجاهدین در این بازداشتگاهها، برای جذب و جمعآوری نیرو از میان آنان بوده است. اما بلافاصله پس از ورود به اردوگاه مجاهدین، به نیات واقعی مجاهدین پی میبردهاند، لیکن هیچگونه راه بازگشتی در برابر خود ندیده و تا مدتها مجبور به تن دادن به شرایط این گروه شده و برای جدا شدن از آن هزینههای گزافی را پرداختهاند.
مسیری که آقای ادوارد ترمادو از اسارت در بازداشتگاه عراقی تا اردوگاه مجاهدین و از آنجا تا زندان ابوغریب طی کرد، نمونۀ روشنی از سرنوشت این افراد، درون گروه تروریستی مجاهدین است.
علاوه بر کسانی که توانستهاند جان سالم بهدر ببرند و به طرق گوناگون از این گروه جدا شوند، مجاهدین تعداد زیادی از این افراد بیپناه را در عملیاتهای مختلف، در زمان جنگ عراق علیه ایران و سالهای پس از آن، با فرستادن آنها برای خمپارهزنی و یا عملیاتهای مرزی، و فرستادن آنها بر روی میدان مین و یا انداختن در کمین مرزداران ایرانی، به کشتن داد.
انگیزه اصلی مجاهدین نیز این بود که بتوانند از این افراد بهعنوان گوشت دم توپ استفاده کرده و در عملیاتهای خود موفقیت بهدست آورند. از این رو به اسراء گفته بودند که با انجام یک عملیات، جواز آزادی خود را بهدست خواهند آورد و از سوی دیگر رجوی در ابلاغ محرمانهای به فرماندهان این گروه در عملیات فروغ جاویدان، از آنها خواسته بود که ضمن هوشیاری کامل در برابر اسراء، آنها را در خط اول قرار دهند.
اما با شکست سهمگین دستگاه جنگی مجاهدین و به گل نشستن کلیت این گروه در عراق، مسألۀ اسراء تبدیل به یکی از معضلات درونگروهی مجاهدین شد. مسألهای که همچنان بهعنوان یک بحران پنهان در گروه به آن توجه میشود.
تا انتهای موجودیت رژیم فاشیست صدام، اسراء از ابتداییترین امکانات در سازمان محروم بوده و از دستیابی آنان به مناصب سازمانی جلوگیری به عمل میآمد، و با اعمال یک تبعیض آشکار، از آنها در حاشیه تشکیلاتی، کار یدی کشیده میشد.
مسؤولین مجاهدین کراراً به آنها گوشزد میکردند که آنها باید قدردان رهبری سازمان باشند که آنها را از اردوگاههای مرگ رژیم صدام نجات داده و به آنها رفاه و غذا عنایت کرده است!
پس از تحولات عراق و سرنگونی صدام و فرار رجوی، مجاهدین در اقدامی پیشگیرانه و برای جلوگیری از ریزش آنان، لایه جدیدی به نام ام جدید را ایجاد نموده و بهاصطلاح به آنها ردۀ عضویت ابلاغ کردند.
ابلاغ این رده بهمعنای راهیابی آنان به لایههای تشکیلاتی مجاهدین نیست، بلکه اعطای عنوان برای سرگرمی و دلخوش داشتن آنان که طی این سالها روحیهای ضعیف و رنجور یافتهاند میباشد.
اخیراً و پس از ریزش و فرار تعداد دیگری از اسراء، دستاندرکاران مجاهدین رفتارهای عاطفی و تهییج کنندهای را برای برخورد با آنان در دستور کار تشکیلات قرار دادهاند، اما با این وجود، همچنان استثمار و تبعیض در مورد آنان که ناشی از نگاه ایدئولوژیکی است، اعمال میشود. بهگونهای که حتی در معمولیترین کارها مثل خوانندگی، که این روزها بخش اعظم فعالیتهای مجاهدین را تشکیل میدهد، از اجرای ترانه توسط آنان جلوگیری میشود و این نوع کارها به نورچشمیها سپرده میشود.
نگاه ایدئولوژیک مجاهدین به انسان، دربردارندۀ نوعی آپارتاید سازمانی است که عنصرمجاهد را بهمثابه انسان برتر میشناسد. این نوع نگاه در تمامی عرصهها ملاحظاتی دارد و از جمله در برابر اسرای بهگروگان گرفته شده، آنها را انسان دست دوم و غیرقابل اعتماد میبیند.
با توجه به آپارتاید سازمانی مجاهدین، و با توجه به واقعیت چگونگی قرار گرفتن اسراء در روابط مجاهدین و نیز با توجه به فرمالیستی بودن تمهیدات مجاهدین برای کنترل این افراد، باید تأکید نمود که کلیه اسرای دربند مجاهدین (که تاکنون تأثیرگذاریهای مجاهدین با هدف حل بحران آنها، به ادامه اسارت آنها انجامیده است) به سایر دوستانشان خواهند پیوست.
این واقعیتی است که اخیراً گشتاپوی رجوی در مورد بازگشت پیرداد دستجردی مجبور به اعتراف به آن شده است و فاش ساختهاند که وی در درون تشکیلات حتی از بردن نام اسیر پیوسته در مورد خود ابا داشته و خود را مجاهد میدانسته است! ( اظهارت فعلی پیرداد دستجردی را اینجا مطالعه کنید)
بر همین اساس بایست گفت که هیچکدام از اظهارات فعلی اسراء، مادامی که در بند گروه تروریستی رجوی بوده و وادار به نوشتن تعهدنامه و مصاحبههای اینترنتی و تلویزیونی میشوند، قابل استناد نبوده و فاقد اعتبار میباشد.