به استخدام درآوردن اعضای جدا شده سالها قبل توسط مجاهدین به هر قیمتبرای جنگ روانی و ترور شخصیت و مقابله با جداشده های مقاوم و افشاگر مجاهدین
همانطور که همه میدانند در 18 می امسال (2005) سازمان دیدبان حقوق بشر که یک سازمان مستقل حقوق بشری است، طی گزارشی از اعمال غیرانسانی سازمان مجاهدین در عراق بر علیه اعضای ناراضی خود ابراز نگرانی کرد و این اعمال را محکوم کرد. این گزارش که اساسا بر پایه شهادت شاهدان زنده ای که طی سالهای اخیر از جهنم اردوگاههای سازمان مجاهدین در عراق جدا شده و به اروپا رسیده اند تهیه شده و هر چند که حاوی نکاتی در ابعاد غیرقابل باور از اعمال خشونت و شکنجه و سرکوب در درون تشکیلات سازمان مجاهدین می باشد ولی فقط به بخش کوچکی از این خشونت ها اشاره میکند. با این حال همین گزارش ناقص و محدود ضربه اساسی بر پیکره فرتوت و رو به زوال تشکیلات فرقه ای مجاهدین وارد کرد و در حالی که این سازمان با بزک و زرورق و پزهای مدرن نمایی سعی می کرد خود را مقبول غرب و مدافع دمکراسی جا بزند و از لیست تروریستی خارج شود همه رشته های این سازمان و حامیانش را پنبه کرد. این ضربه چنان جدی بود که بیش از یک ماه تمام دستگاه تبلیغات مجاهدین به طورشبانه روز بسیج شد تا با مارک های تو خالی و باز تکرار حرفهای هزار بار تکرار شده در نشریه خودشان و توضیح با آب و تاب آن سعی کند شاهدان اصلی جنایت هایش را با ترور شخصیت از دور خارج کند ولی نتیجه معکوس شد و به یک بی آبرویی تمام عیار برای این فرقه تروریستی تبدیل شد.
بنابر اطلاعاتی موثقی که بدست ما رسیده سازمان مجاهدین در همین رابطه و برای مقابله با این بی آبرویی بلافاصله بعد از گزارش دیدبان حقوق بشر، در کار نیرویی خود یک بسیج سراسری اعلام نمود و به عنوان کار اصلی و خط مقدم نیرویی خود، نزدیک شدن و جذب به هرقیمت نیروهایی که سابقا از سازمان جدا شده و بدون اینکه دچار مشکل جدی شده باشند به اروپا آمده اند را در دستور کار خود قرار داد. سازمان مجاهدین با این بسیج چند هدف را دنبال میکند:
1. اولا میخواهد بکلی جریان جدا شدن از سازمان را کمرنگ کند و نشان دهد که جدا شدن از سازمان امری فردی و شخصی بوده، در حالی که بطور عام جریان جدا شدن افراد و کادرها دقیقا سیاسی، ایدئولوژیک و استراتژیک بوده و از قضا سازمان مجاهدین در صورتی که تشخیص میداد جدا شدن افراد به دلیل شخصی و فردی است هیچ ممانعتی از جدا شدن افراد نمیکرد و حتی با هزینه خودش آنها را به خارج می آورد. هر چند که به دلیل جریان گسترده جدایی و بن بست های استراتژیک و ایدئولوژیک بعد از سالهای 73 به طور کل جلوی هر گونه خروجی را گرفت و به جز افرادی که به بهانه ماموریت به خارج آمده و جدا شده اند مورد دیگری مشاهده نمی شود.
2. با استفاده از افرادی که کمترین هزینه را برای جدا شدن پرداخته و سازمان مانند سالهای بعد آنها را مورد بدرفتاری قرار نداده و زندان و شکنجه و ابوغریب ندیده اند، تبلیغ کند که افردای که خواستار جداشدن بوده اند هیچ مشکلی نداشته اند و از زبان آنها بگوید که سازمان زندان و دار و درفش نداشته است. در حالی که این حرف غیر حقوقی و هیچ پایه و اساس منطقی ندارد. زیرا حتی اگر هزار نفر هم مدعی این شوند که بدون زندان و شکنجه اذیت و آزار از سازمان جدا شده اند (در حالی که در عالم واقع اینطور نیست)، این را که سازمان باید پاسخگوی این باشد که تعداد دیگری را مورد شکنجه قرار داده و زندان کرده و تحویل ابوغریب داده، را منتفی نمیکند. بهتر است سازمان مجاهدین به جای این دلقک بازی ها و راه اندازی کارناوال بریده های از مبارزه و شرمگین خودش، جواب مقاومینی را بدهد که برای دفاع از آرمانهای خودشان و اعتراض به انحراف سازمان و رهبری امام گونه آن، در مقابل سازمان مقاومت کردند و قیمت آن را با زندان و شکنجه و ابوغریب پرداختند.
3. از شرمندگی افرادی که به دلیل شخصی از سازمان جدا شده اند و البته به غلط خود را وامدار سازمان میدادند و احساس بدهکاریشان به خون شهدا، سوءاستفاده کند و تمام جرم و جنایت های خود را لاپوشانی کند و ازمسئولیت بیش از دو دهه خیانت، جنایت، سرقت و آدم کشی، آدم ربایی و به باد دادن جان و مال و ناموس مردم ایران و بهترین جوانان این وطن شانه خالی کند.
4. به جای پاسخگویی به جرائم جنگی و جرائم علیه بشریت و نقض حقوق بشر با تبلغات دروغ مدعی شود که ما جدا شده داشته ایم و به جدا شده های خود هم احترام میگذاریم، ولی آنها که مدعی شکنجه و زندان و دار و درفش در سازمان هستند اصلا عضو سازمان نبوده و نیستند بلکه عوامل جمهوری اسلامی هستند. این در حالی است که اکثر افشاگران و مقاومین علیه سازمان با انگیزه ترین افراد به لحاظ مبارزاتی، با بیش از دو دهه تلاش و مبارزه علیه جمهوری اسلامی بوده اند، و اکثر هم سابقه زندان در جمهوری اسلامی دارند و همه آنها چند و حداقل یکی از اعضای خانوده شان در جمهوری اسلامی اعدام شده اند و در رده های مختلف مسئولیت سازمان بوده اند.
5. بطور غیر مستقیم و از زبان افردای که به ظاهر از سازمان جدا شده اند و حتی منتقد سازمان هستند، نشان دهد که انتقاد خیلی خفیف (اینکه چرا در تلویزیون مجاهدین آقایان کراوات میزنند یا خانمها روسریشان کوتاه یا بلند است، یا چیزی در این حد) علیه سازمان هم می توان داشت، جدا شده هم می توان بود، ولی تا خط سرخی که به قول سازمان تیشه به ریشه سازمان نزند و تمامیت سازمان را زیر علامت سوال نبرد، هرکس که از این خط قرمز عبور کند، دیگر بدون چون و چرا در “استخدام جمهوری اسلامی” است. حال این فرد مسئول سابق سازمان و به قول مهدی ابریشمچی ” حتی خود مسعود” باشد و یا وزیر خار جه آمریکا، نماینده پارلمان انگلیس و اروپا، سازمان دیدبان حقوق بشر و هر کسی که از خط سرخ به زیر سوال بردن سازمان مجاهدین عبور کند و یه این ترتیبب با قرار دادن جداشده های مقاوم که به هر قیمت شده میخواهند این جرثومه فساد و دمل چرکین تاریخ معاصر ایران را که با عفونت خود قیمت بسیار زیادی از پیکره مردم ایران زمین گرفته، بخشکانند را در لبه تیز حملات خود و مواجب بگیران تازه استخدام شده خود قرار دهد. سازمان مجاهدین با سوء استفاده از خون هزاران جوان در خون غلطیده که در اوان نوجوانی و جوانی بدون اطلاع از ماهیت سازمان به رهبری منحرف آن اعتماد کرد و بی دریغ برای آزادی ایران خون نثار کردند، و سازمان مجاهدین و رهبری آن این خونها را به ناحق سرقت کرده میخواهد خود را وارث خون آنها جابزند(هر چند که اگر این قربانیان خودشان زنده بودند اولین لعنت کنندگان به این فرقه و رهبری آن بودند و در مقابل انحراف و خیانتشان حاضر میشدند جان ببازند چنانچه وارثانشان در تشکیلات مجاهدین، شهیدانی همچون پرویز احمدی و قربانعلی ترابی که با شهادت زیر شکنجه های دژخیمان مجاهدین در سیاهچالهای فرقه مجاهدین در قرارگاه اشرف در عراق این کار را کردند و دهها نفر دیگر که با خودسوزی و خودکشی و پذیرش زندان و شکنجه و اعتصاب غذا و مقاومت قهرمانانه در برابر هیولای تمامیت خواه و منحرف رهبری امام گونه این فرقه مقاومت کردند و تعداد معدودی از این قهرمانان توانسته اند زنده بمانند و خود را دنیای آزاد برسانند و به مقاومت خود ادامه میدهند از این دسته اند) و در این میدان تنها کسانی که میتوانند جلوی این ادعای عوام فریبانه بایستند و چهره ضدانسانی سازمان مجاهدین را افشا کنند همین جداشده هایی هستند که از درون خانه آمده اند و در تمام مراحل مبارزه و زندان، خون دادن و صاحب خون بودن همراه بوده اند و سازمان نمی تواند به راحتی آنها را پس بزند. در حالی که همانطور که تاکنون کرده سایرین را تحت عنوان عافیت طلبان خارجه نشین، زالوهای انقلاب و شغال و سایر القابی که شایسته خودش است طی سالها از دور خارج کرده و تازه الان بعد از سقوط صدام حسین پدرخوانده رجوی، و در ضعیف ترین نقطه سازمان، بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور جرات پیدا کردند که با حفظ مرز سرخهای مورد نظر سازمان به این فرقه انتقاد کنند. در حالی که جدا شده های سازمان در اوج قدرت سازمان در دل این هیولای ضدبشر و آدمخوار جانانه و قهرمانانه در مقابلش قیام کردند با سالها زندان و شکنجه و دربدری بهای مبارزه و بهای ایستادگی در برابر انحراف و خیانت را پرداختند و به همین دلیل هم از نظر مجاهدین فقط این دسته هستند که جدی ترین چالش سازمانشان محسوب میشوند و به همین دلیل هم گزارش دیدبان حقوق بشر فقط با همت این دسته از مقاومین و مبارزین قابل حصول است. افشای دار و درفش و شکنجه و قتل توسط این دسته از قهرمانان قابل حصول است. به همین دلیل هم مقابله و مقاومت و افشای ماهیت ضدانسانی، ضدانقلابی و ضدتاریخی این فرقه فقط توسط این آگاهان و صاحبان تجربه خونین قابل حصول است. سازمان مجاهدین نه تنها میراث خوار و صاحب خون شهیدان انقلاب ایران نیست بلکه مسئول این خونریزیهاست و باید پاسخگو باشد که چرا نوجوانان بیگناه را بدون اینکه خودشان بدانند چه خبر است به میدان نبردی نابرابر و مقابل گلوله فرستاد. از سی خرداد تا عملیات فروغ و تلاش برای اینکه تا آنجا که ممکن است جمهوری اسلامی را تحریک به اعدام و کشتار هر چی بیشتر کند و بعد رهبری منحرف سازمان در تمام نشستهای تشکیلاتی ایدئولوژیک مدعی شود که همه سرمایه من یک کاسه خون است. و این نشان میداد که برای هر چه پرتر شدن این کاسه واین سرمایه رهبر پاکباز چقدر تلاش کرده. در برابر این خونریزی و بقول آقای رجوی “سرمایه” آفرینی آقای رجوی و همسرشان باید پاسخگو باشند.
از همه روشنکفران، انقلابیون و آزادیخواهان میخواهیم که در برابر روشهای مافیایی سازمان مجاهدین که با پاپوش درست کردن، تبلیغ دروغ، به استخدام درآوردن وبه مزدوری کشاندن برخی افراد و باج دادن به آنها سعی می کند چهره انقلابی، مقاوم و روشنگرانه اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین را مخدوش کند، بایستند و این روشهایی که مخصوص سازمانهای مافیایی و جاسوسی و امنیتی است که رقیبان و مخالفین خود را با پرونده سازی و جعل و تحریف و پاپوش از دور خارج میکنند، افشا کنند و از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین که به راستی گنجینه گرانبهایی برای تاریخ معاصر ایران هستند و حرفهای زیادی برای گفتن به نسل امروز و تاریخ فردا دارند، حمایت قاطع و جدی به عمل بیاورند و عوامل سازمان مجاهدین را طرد و منزوی کنند.
یکی از روشنفکران و اساتید دانشگاه آقای امیر عاطفه به حق به اعضای مقاوم و جداشده از سازمان مجاهدین لقب “حر زمان” داد و آقای دکتر بنی صدر در دیدار حضوری با این جداشده ها گفت: “همه میگویند شماها باید تاریخ جامعی را بنویسد ولی من معتقدم برای نوشتن تاریخ افراد زیادی هستند به نظر من شما باید تاریخ نوینی برای ایران بسازید”. (عکس های این دیدار را سازمان مجاهدین به عنوان یکی از اسناد وابستگی این افراد به جمهوری اسلامی در تلویزیون گوبلزی خود نشان داد، هر چند که این عکس ها را همان موقع طی یک گزارش مبسوط اعضای جدا شده از سازمان به اطلاع عموم رساندند)، آری اعضای جداشده از سازمان مجاهدین که مبارزترین و آزاده ترین پیشگامان ایران زمین بوده و هستند عزم جزم کرده اند که با خشکاندن دمل چرکین جنبش اجتماعی ایران زمین و آزدایخواهان این مرز و بوم و با استفاده از تجربه خونبار خود که طی چند دهه رنج و تلاش و خون و رنج و شکنج بدست آورده اند، در راستای ساختن تاریخی نوین که حاوی آزدای و عدالت باشد، با همیاری سایر آزادایخواهان و مبارزین و انقلابیون برای ایران زمین تلاش کنند.
در این مسیر به حمایت همه آزادیخواهان و روشنفکران و انقلابیون نیاز داریم.
به افرادی که سابقا از سازمان مجاهدین جدا شده اند هشدار میدهیم که در دام سازمان نیفتند زیرا این فرقه بدنام مجددا از آنها استفاده کرده و با بدنام کردنشان آنان را برای پوشاندن جنایت های ضدانسانی خودش مورد سوءاستفاده قرار خواهد داد و بعد از اینکه این استفاده را کرد و از این بزنگاه عبور کرد، دوباره همانند دستمال مصرف شده آنها را به کناری خواهد انداخت. برای مقداری امتیاز مالی و یا حمایت های دیگر خود را ارزان نفروشید. شما در همین حد که خود را از خط خیانت و جنایت جدا کردید شایسته تقدیر هستید و به هیچ وجه نه به انقلاب و نه به رهبری منحرف این سازمان بدهکاری دارید. به میزانی که در مقابل سازمان مجاهدین و انحرافاتش مقاومت و پایداری کردید جایتان در کنار سایر جداشده های مقاوم و انقلابی است و شایسته قدردانی مردم آگاه ایران و جامعه سیاسی هستید. فریب دروغ ها و عوامفریبی سازمان را نخورید که سعی میکند به شما الغا کند که به خون شهیدان بدهکارید. به هیچ وجه اینطور نیست و به میزانی که علیه انحرافات مجاهدین افشاگری کنید اتفاقا خون شهیدان را زنده میکنید و آن را از اینکه توسط مشتی دروغگو و دغل باز که شهوت قدرت طلبی و حکومت آنها را به هر پستی و گمراهی وادار کرده به یغما رفته و هدر شود، نگهبانی میکنید.
سربلند سرزمین پرافتخار ایران
پیروز و آزاد ملت بزرگ ایران
انجمن روشنا
2005-07-03
www.roshana.de
info@roshana.net