به رنگ طنز اما کاملا ًواقعی!(2)

به رنگ طنز اما کاملا ًواقعی!(2)
اخباری پراکنده از تشکیلات مجاهدین خلق!

شنیده شده است :
برخی اعضای جدا شده از مجاهدین نقل می کنند که؛ سازمان مجاهدین برای ایجاد تردید در جداشدگان ، یکی دو تن از اعضای سرسپرده ی خود را به عنوان نفوذی – و تحت عنوان معترضین به سازمان – بین خواستاران جدایی فرستاده و زمانی که تعدادی از جداشدگان قصد بازگشت به وطن را داشتند، این عناصر نفوذی همراه ان ها تا مرز خسروی هم آمدند. اما در مرز وقتی دیدند بچه ها قصد و همت شان برای جدایی خلل ناپذیر است ،از جداشدگان کناره گیری کرده و با سر دادن شعارهایی به نفع رجوی ،ماهیت جاسوسانه ی خود را به نمایش نهادند. ً این نفوذی ها جداشدگان را ترغیب می کردند تا به تشکیلات مجاهدین باز گردند. اما یکی از جداشدگان به آن ها گفت: یک آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.
***
زمانی که خانواده ها جهت ملاقات فرزندان شان به درب قرارگاه اشرف مراجعه می کردند ،مجاهدین ازافراد می خواستند که: سعی کنید برادر و خواهرتان را جذب و از آن ها بخواهید پیش ما بمانند اما اگر موفق به جذبشان نشدید به آن ها بگویید؛ بمانید پیش من تا در فرصت مناسب به کمک و همراه شما از قرارگاه فرار کنیم و به ایران برویم!
سازمان مجاهدین نظر و هدفش این بود که به قول خودشان خواهر یا برادر آن عضو مورد نظر را به این بهانه وارد قرارگاه نموده تا با کار کردن روی آن ها ، راضی شان نمایند که در سازمان بمانند. مسئولین تشکیلات به افراد می گفتند؛ شما با هر بهانه یی که می توانید فقط نگذارید خواهر یا برادرتان به ایران برگردند و آن هارا وارد قرارگاه نمایید بقیه اش را بر عهده ی تشکیلات بگذارید! اما حتی یک مورد هم نه اعضای سازمان حاضر شدند از برادر یا خواهر خود چنین تقاضایی بنمایند نه خانواده ها فریب این ترفند را خوردند. اعضای تشکیلات در دل به این پیشنهاد سازمان می خندیدند چون نهایت حماقت و نادانی بود که کسی خودش گرفتار جهنم مجاهدین شده باشد آن وقت بخواهد خواهر یا برادرش را هم وارد این جهنم نماید. به ویژه این که اغلب اعضای تشکیلات ، خود در پی راه نجات و خلاصی از دست مجاهدین هستند!
***
اغلب جداشدگان نقل می کنند که؛ یکی از مشکلاتی که مجاهدین در مناسبات تشکیلاتی شان همیشه با آن درگیر بوده اند موضوع اعضای کرد تبار تشکیلات بود. کردها به لحاظ خصایل قومی و تربیت عشیره یی که با آن رشد کرده اند ، افرادی هستند که اطاعت پذیری شان کم است و در برابر حرف های قلدرانه وفرمان های زورگویانه آشکارا موضع گیری می کنند. اما این ویژگی ها با آن چیزی که مجاهدین در پی آن هستند ، در تعارض است. مجاهدین به انواع شیوه ها – همانند نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی و غیره – در پی سر سپرده کردن مطلق اعضا به رجوی و تهی ساختن آنان از هر نوع باور داشت های فرهنگی، ملی و قومی هستند ولی از جمله طیف هایی که همیشه در برابر این روند موضع می گرفتند ، افراد کرد تبار بودند. به این دلیل مسئولین تشکیلات همیشه وقتی صحبت از جماعت و قوم کرد یا اعضای کرد تبار مجاهدین به میان می آید، نارضایتی خود را از کردها بروز داده و می گویند : کردها دارای فردیت کت و کلفت هستند و ما ( مجاهدین ) باید این فردیت شان را بشکنیم و نابود کنیم!
اما همیشه سخت گیری هایی که مجاهدین بر کردها اعمال می نمودند نتیجه ی معکوس می داد و در بین کردها تولید نارضایتی و مخالفت بیشتری نسبت به مجاهدین می نمود.برای نمونه کردها که به داشتن سبیل های پرپشت و مردانه خیلی علاقه مند هستند، در تشکیلات به آن ها می گفتند باید سبیل تان را بتراشید! مدت ها همین موضوع سبیل تراشی یکی از عوامل ایجاد کنتاکت بین مجاهدین و کردهای سازمان شده بود. به طوری که عاقبت خود رجوی در یکی از نشست ها با اظهار عجز نسبت به این ماجرا، به مسئولین تشکیلات اعلام کرد : دیگر کاری به سبیل کردها نداشته باشید! یک بار هم رجوی در حالی که یکی از این کردهای سبیل کلفت را مخاطب قرار داده بود به او گفت : بالاخره سبیلت را نتراشیدی؟ آن فرد کرد تبار با حالت مغرورانه اش بلند شد و خطاب به رجوی گفت: گفتید زن ها باید سرتر از مردها باشند هیچ حرفی نزدم، گفتید مسئول تو یک زن است هیچی نگفتم ،اما این یکی را دیگر از من نخواهید و نگویید سبیلت را کوتاه کن!…
به هر جهت مراد مجاهدین این بود که روحیه ی ستم ستیزی را که در کردها نمود بیشتری داشت از بین ببرند تا در عوض روح اطاعت پذیری و بردگی کامل را در آن ها نهادینه کنند ،اما به واقع فردیت و شخصیت کردها خیلی کت و کلفت تر از این حرف ها بود!…
ادامه دارد….
 

خروج از نسخه موبایل