اخباری پراکنده از تشکیلات مجاهدین خلق!

اخباری پراکنده از تشکیلات مجاهدین خلق!
شنیده شده است:
برخی اعضای جدا شده ی مجاهدین نقل کرده اند که سازمان مجاهدین به اعضای ساده لوح تشکیلات خود رهنمود داده است که اگر خانواده های تان جهت ملاقات شما به درب قرارگاه اشرف مراجعه کردند از مادر و خواهر خود بخواهید تا طلا و جواهرات خود را به شما بدهند و به آن ها بگویید نیاز به کمک مالی شان دارید. مجاهدین به افراد تشکیلات گفته اند به خانواده های خود بگویید به شدت نیازمند کمک مالی هستید و سازمان به لحاظ مالی خیلی درتنگنا است!… اما این شانتاژ گری و اخاذی مجاهدین و سوء استفاده از عواطف انسانی خانواده ها نسبت به فرزندانشان در شرایطی صورت می گیرد که برای برپایی یک تظاهرات در کشورهای اروپایی میلیون ها دلار هزینه کرده و با اجاره ی نیروهای انسانی،افرادی را با پرداخت پول و تهیه ی بلیط هواپیما یا گرفتن هتل و دیگر مخارج سرسام آور به محل مورد نظر می آورند تا در تظاهرات مجاهدین شرکت نمایند. همین مجاهدین که به سر کیسه کردن خانواده های دردمند می اندیشند حتی برای مترجمانی که کار ترجمه ی مصاحبه ها و سخنان اعضای جدا شده ی مجاهدین را برای نیروهای امریکایی ( در عراق) انجام می دهند مقدار زیادی طلا و جواهر رشوه می دهند، تا مترجمان به تحریف و وارونه جلوه دادن افشاگری های جداشدگان مجاهدین بپردازند. اصولاً سخن گفتن از هزینه های حیرت آوری که مجاهدین جهت فعالیت های خود در عراق و کشورهای مختلف صرف می نمایند موضوعی است که نیازمند بررسی عمیق می باشد ولی مایه ی خجلت است که چنین تشکیلاتی حتی به چند تکه طلای مادران رنج دیده ی ایرانی هم رحم نمی کند. البته شکی نیست که مجاهدین نیازی به این چند تکه طلای خانواده ها نداشته و برای القای استقلال اقتصادی مجاهدین و ایجاد ارتباط عاطفی با خانواده ها چنین ترفندی را پیشه ساختند.
***************
همان طور که اغلب جداشدگان مجاهدین نقل می کنند؛ زنان و دختران در تشکیلات مجاهدین حق ندارند به” آرایش” و بزک کردن خود بپردازند و آرایش در هر شکل و اندازه اش برای زنان و دختران مجاهد ممنوع است. اما برخی اعضای جدا شده ی مجاهدین روایت می کنند که ؛” فهیمه اروانی” و برخی زنان رده بالای مجاهدین در زمان رژیم صدام ، هرگاه می خواستند ( جهت انجام کارهای موردنظر سازمان) با مسئولین عراقی و یا افسران بعثی و مقامات امنیتی عراق ملاقات نمایند، آرایش شدید و غلیظ کرده و در حالی که موهای خود را از زیر روسری بیرون می ریختند به دیدار افراد و مقامات موردنظر می رفتند. بعد از سرنگونی صدام و استقرار نیروهای امریکایی در اطراف” قرارگاه اشرف” نیز فهیمه اروانی که به عنوان رابط مجاهدین با فرماندهان امریکایی ایفای وظیفه می نمود همانند ان چه در ملاقات های پیشین انجام می داد، آرایش کرده و با صورتی بزک کرده به دیدار فرماندهان امریکایی می رفت. حتی یک بار فهیمه اروانی درحالی که آرایش غلیظی نموده بود، یک”توله سگ” را ( که سازمان مجاهدین خریداری کرده بود) درون یک سبد گذاشته و به دیدار فرمانده ی کمپ امریکایی ها ( که اعضای جدا شده ی مجاهدین در آن کمپ نگهداری می شوند) رفته و توله سگ مذکور را به فرمانده ی امریکایی هدیه نمود. برخی اعضای جدا شده ی مجاهدین که آن موقع در کمپ امریکایی ها بودند وقتی فهیمه اروانی را با آن وضعیت دیده بودند ابتدا او را نشناخته و پس از دقت زیاد متوجه می شوند این فرد کسی نیست جز فهیمه اروانی!…. البته نباید از چنین دگردیسی های کیفی و ماهوی در مجاهدین تعجب نمود زیرا مجاهدین طی دو دهه ی اخیر ان قدر از این چپ و راست زدن ها داشته اند و چنان بوقلمون صفتی عمل کرده اند که موضوع آرایش زنان مجاهد در قبال این اعمال چندان مهم تلقی نمی شود. وقتی کسی چون” مهدی ابریشمچی” به صراحت در پاسخ اعضای مسئله دار سازمان که از گدایی مجاهدین بر آستان قدرت های جهانی مانند امریکا اظهار ناراحتی نمودند عنوان می کند که ؛” اگر لازم باشد کفش های کلینتون ( رئیس جمهور سابق امریکا ) را هم واکس می زنیم!…” طبعاً هر رفتار نابهنجار دیگری هم قابلیت توجیه را خواهد داشت.
***************
یکی از اعضای سابق مجاهدین به نام” غلامرضا بهروزی” در قسمتی از خاطرات خود در یکی از جلسات” انجمن نجات” ( شاخه ی خوزستان) نقل کرد که :” زمانی که قاطعانه موضوع جدا شدن از مجاهدین را مطرح نمودم در گیر و دار همین بحث که مرا سوژه ی یکی از نشست های موسوم به” عملیات جاری” کرده بودند عده یی از اعضای رده بالا و کادرهای سرسپرده ی رجوی به خاطر اعلام مخالفت و طرح مسئله ی جدایی ام از مجاهدین مرا زیر مشت و لگدشان انداخته و چنان کتکی به من زدند که شکم من دچار پارگی شد وبه ناچار مرا به بیمارستان قرارگاه اشرف برده و در آن جا بستری شدم. اما یک روز در حالی که تشنه بودم از تخت خود پایین آمدم و دمپایی به پا کرده و به طرف آب سرد کن راهرو بیمارستان راه افتادم. ناگهان دو تن از مجاهدین مرا به درون اطاق هل داده و درحالی که با عصبانیت برآشفته بودند به من نهیب زدند که؛ چرا با دمپایی و پای بدون جوراب در این جا راه می روی؟ مگر نمی دانی خواهران مجاهد نباید پای برهنه ی مردان را ببینند؟! مگر نمی دانی پابرهنه و بدون جوراب در انظار خواهران ظاهر شدن کار حرام و ممنوعی است؟!…..”
آیا آن چه طی سال های حکومت” طالبان” بر افغانستان شنیده ایم، با مسایلی که اعضای جدا شده از مجاهدین در رابطه با اعتقادات و اعمال فرقه ی رجوی نقل می کنند به لحاظ کیفی تفاوتی دارند؟
اگر بر فرض محال مجاهدین در ایران بر مسند قدرت تکیه بزنند با وجود چنین تفکرات و رویکردهایی زندگی را بر ملت ایران تلخ نخواهند کرد؟!.
***************
برخی اعضای جدا شده ی مجاهدین نقل می کنند که ؛” حسین ابریشمچی” ( معروف به حسین ابر) برادر کوچک تر مهدی ابریشمچی شوهر سابق مریم قجر نزد برخی از اعضای تشکیلات در رابطه با برادرش مهدی و موضوع تصاحب مریم توسط مسعود رجوی این طور گفته است که ؛” مهدی ابریشمچی نسبت به طلاق اجباری همسر سابقش مریم ( توسط رجوی ) هرگز موضوع را قلباً نپذیرفته و هنوز نسبت به شخص مسعود رجوی برای این عمل ناجوانمردانه اش دارای کینه است و در انتظار روزی است که از رجوی انتقام بگیرد.” حسین ابریشمچی ( برادر مهدی) به نقل از برادرش نزد برخی دوستانش گفته است که ؛” مهدی عاقبت زهر انتقامش را به رجوی خواهد ریخت و منتظر فرصتی مناسب است تا خیانت رجوی و نیز خیانت همسرش” مریم قجر” را تلافی نماید.”
لازم به ذکر است مهدی ابریشمچی از زمانی که مسعود رجوی اقدام به تصاحب مریم قجر نمود و مهدی را وادار کرد تا به اجبارتن به پذیرش این عمل سنگین بدهد در محافل و مجالس عمومی مجاهدین، خود را راضی و موافق با این طلاق اجباری نشان می داد اما از آن جا که در بین اعضای سازمان و خاصه رده های پایین و بدنه ی تشکیلات مجاهدین به مثابه” نماد بی غیرتی” اشتهار یافته همیشه در اندرون خود احساس حقارت نموده و همین موضوع سبب شده تا مهدی ابریشمچی آن چنان خود را خرسند و راضی از جدایی همسرش ( مریم) و ازدواج با رجوی نشان بدهد که گاه این حرکات مهدی دیگران را نسبت به او ظنین می نماید. برخی اعضای مجاهدین اظهار رضایت مهدی را ناشی از حماقت و بی غیرتی او تلقی کرده و برخی هم اعتقاد دارد مهدی ابریشمچی عاقبت انتقام سنگینی از رجوی و مریم خواهد گرفت.” حسین ابریشمچی” برادر کوچک تر مهدی نیز با شناخت و ارتباط تنگاتنگی که با برادرش مهدی دارد برخی اوقات از آتش پنهانی که در قلب مهدی شعله می کشد سخن می گوید. اما باید به انتظار زمان و تاریخ ماند تا ببینیم که سکوت و اظهار رضایت مهدی نسبت به آن چه بر سرش آورده اند از بی غیرتی بوده یا هنوزمنتظر فرصتی جهت انتقام است ؟!…..

خروج از نسخه موبایل