ارتش ِ خواب دیده…!
مريم خوشنويس، پنجم نوامبر
تکامل یافتگی جنگ چریک شهری و جنگ مرزی در ارتش آزادیبخش ، عینت یافت و قرار بود با این ارتش نوین ، براندازی تحقق یابد.
مرز ِ سرخ مجاهدین در ایمان و ایقان به ارتش آزادیبخش تبیین گردید تا مرز انقلابی با ضدانقلاب ؛ شفاف و عینی گردد.
ارتش آزادیبخش ثمره خونهای شهیدان مجاهد خلق قلمداد شد تا نیروها وامدار آن شده و راهبندی ایدئولوژیک برسرراه منتقدین ایجاد نمایند.
انقلاب ایدئولژیک وظیفه داشت تا از ارتش آزادیبخش ، کوهی از الماس بسازد تا بر ظلمت شب هجوم برده وآنرا به صبح برساند.
قرار بود ارتش آزادی ستان ؛ بر هرآنچه که استعمار و استثمار و ارتجاع است ، هجوم برد و خلق اسیرشده ای را نجات دهد ، این نه یک آرزو ، بلکه برسرآن قسم یاد شده بود که این هدف در پرتو یک رهبری ذیصلاح انقلابی تحقق یافتنی است و رزمندگان پاکباز خواهند توانست در یک نبرد قهرمانانه ، وظیفه مبرم انقلابی و میهنی خود را به سرانجام برسانند.!
آیـــا ارتش آزادیبخش این همه توانمندی را در خواب دیده بود؟…! ،
این خواب عمیق با سقوط صدام به کابوسی وحشتناک تبدیل شد و تشت های بزرگ رسوائی را برزمین زد که صدایش ، خوابها را بیدار کرد ولی هرگز نتوانست آنهائی را که خودشان را به خواب زده اند ؛ بیدار نماید.
امروز ارتش آزادیبخش ، اسیر ِ حماقت؛ بلاهت و خودخواهی کسانی است که خود را بخواب زده اند و در مسیر یکطرفه ی فرقه ای دچار جمود و انفباض شده اند و مترصد آنند تا دردی را که ریشه در کج فهمی اشان دارد ، با بند دال از خود عبورداده و با دردمندی به توانمندی برسند!
ارتش قـُـفل شده مجاهدین که قرار بود کلیدی برای راه گشائی انسدادهای تاریخی و تهاجم برای رهائی باشد ، هم اکنون درزادگاه خویش ، مرگ تدریجی را تجربه می کند.
ارتش مجاهدین با سقوط صدام و اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف ، باسارت درآمد و عملا منحل گردید ؛ با استقرار دولت موقت عراق ، مبحثی بنام استاتو نیز عملا کارآئی خود را از دست داد و اکنون ارتش ِ خواب دیده مجاهدین در بازداشتگاه خود از روی مشقهای قدیمی خود رونویسی می کنند تا نیروهایشان از خواب بیدار نشوند ، آنان را در تاریکخانه های ذهنی فرو می برند و آنقدر در زندان های ذهنشان شکنجه می دهند تا اسارت در قرارگاه اشرف را عین آزادی بدانند..!
آندسته از افرادی که عملیات روانشناسی را درک نمی کنند و بالتبع آن را جـُرم نمی دانند ، یقینا از تاثیرات زیانباراینوع روشهای پیچیده که باعث میگردد تا فرد ناخودآگاه استثمار شود و سپس براساس دستوراتِ سازمانی اش عمل نماید ، هیچگونه اطلاعی نداشته و حتی نمونه های عینی اش را در یازدهم سپتامبر ؛ به فراموشی سپرده اند ، بنا بر همین منطق است که اصرار داریم تا بساط ِ بیداری ارتش بخواب رفته ( مغزشوئی ) مجاهدین را در بازداشتگاه اشرف در عراق مهیا نموده و مطمئن باشیم که با بیدارکردن آنان نه تنها فرقه ی توتالیتر رجوی ها را در تکرار جنایاتش عقیم گذاشته ایم بلکه قربانیان مغزشوئی را نجات داده و شاهدانی بر نسل کشی مجاهدین به تاریخ معرفی خواهیم کرد.
مجاهدین خواب زده ؛ ارتش خواب دیده و شورای خواب آلود ِ مجاهدین با سقوط ولینعمتشان از یکسو و از سوی دیگر با حجم روشنگریهای اعضای ناراضی و قدیمی خود به اوج فروپاشی پرتاب شده اند و صد البته که باید خود را به خواب زنند و دائما شعـر بخوانند و شعار دهند که ارتش آزادیبخش و شهر اشرف مرز سرخ مجاهدین است..!
قراراست وامانده های ارتش مجاهدین در شومان بروکسل تکرار شوند تا برای خودشان اثبات کنند که هنوز هستند.! ، آیا این مانور نظامی در محل پارلمانترها شباهتی با مانور نظامی در اردوگاه صدام دارد ؟ ، اگر مجاهدین هنوز اعتقادی بر حیات و نقش ارتش آزادیبخش دارند ، آیا حاضرند دربروکسل و در قطعنامه ای که صادر می کنند برادامه عملیات نظامی و خمپاره باران شهرها تاکید نمایند ؟ آیا حاضرند روی ضرورت عملیات جاری که از قرارگاه اشرف تا قرارگاه اُور بصورت سیستماتیک عمل میکند به پارلمانترها توضیح دهند ؟…
آیــــــــا مـــجـــاهـــدیـــن از خـــواب بــــیـــدار مــی شــونــد ؟!
مریم خوشنویس
نوامبر2005- آبان 1384