نگاهی به کتاب شقایق های زخمی نوشته مهدی خوشحال
محمد حسین سبحانی
29.11.2005
اخیراً کانون آوا کتاب شقایق های زخمی را منتشر کرده است. این کتاب توسط آقای مهدی خوشحال که سالها از منتقدین دیکتاتوری، بویژه سازمان مجاهدین بشمار می رود، به رشته تحریر در آمده است. برای اینکه تاثیر قلم مهدی و کار فرهنگی را بهتر بدانیم بد نیست خاطره ای را برایتان بازگو کنم.
در شهریور 1371 پس از کش و قوس های فراوان و پافشاری بر روی مواضع انتقادی خودم نسبت به سیاست ها و استراتژی مبارزه مسلحانه، سرانجام مسعود رجوی تصمیم گرفت مرا به زندان انفرادی بیندازد، که هشت سال در تنهایی ولی با غرور و سربلندی زندان را تحمل کردم. هنگام تحمل زندان انفرادی، یکی از روزها مهدی ابریشمچی و مهوش سپهری نزد من در زندان خیابان 400 قرارگاه اشرف آمدند. زندانبان ها من را به اتاقی منتقل کردند، آنها می خواستند اراده مرا بشکنند. روی میز چند تا کتاب بود. زیرچشمی به کتاب ها نگاه کردم. نویسنده یکی از کتاب ها هادی شمس حائری بود. او را از گذشته در بخش های مختلف دیده بودم، ولی نام دیگری را نیز بر روی یکی از کتاب ها دیدم. آن نام مهدی خوشحال بود.
ابریشمچی با نشان دادن کتاب های مهدی و هادی می خواست که من از سرنوشت بریده مزدوران!! عبرت بگیرم. او می گفت که آنها در دام رژیم خمینی قرار گرفته اند و تو هم طعمه ای برای آن دام هستی. از بحث های صورت گرفته بین من و ابریشمچی و مهوش سپهری صرفنظر می کنم، ولی دوست داشتم در آن لحظه بخوانم که مهدی و هادی چه نوشته اند که ابریشمچی و رهبران فرقه را برآشفته کرده است؟
زندانبان ها در زندان به من این فرصت را ندادند که من کتاب ها را بخوانم، ولی این فرصت را دادند که با دیدن کتاب های آنها،احساس کنم تنها نیستم. هر کس که تجربه زندان را داشته باشد، می داند که زندانی با امید زنده است، و کتاب های مهدی و هادی روزنه ای از امید را به من در زندان های انفرادی نشان دادند.
کماکان مهدی و مهدی ها به کار فرهنگی خود ادامه می دهند و تاثیرات سیاسی، اجتماعی خود را می گذارند. آخرین کار مهدی خوشحال نیز از این دست است. اینبار نوبت به داستان غم انگیز کودکان در فرقه رجوی رسیده است.
نگارش شیوای مهدی خوشحال که از ترکیب سلسله مصاحبه هایی با کسانی که مستقیماً با این مسایل در ارتباط بوده اند، به این کتاب جذابیت بیشتری داده است.
بینش ظریف و دقیق نویسنده، کمک کرده است تا زوایای غم انگیز سرگذشت کودکان کاملاً موشکافی شده و برای خواننده قابل لمس باشد. نویسنده برای روشن شدن عمق فاجعه با دو نسل از قربانیان فرقه رجوی به گفتگو می نشیند. از یک طرف با هفت تن از والدین کودکان، و از طرف دیگر با دو تن از همان کودکانی که تنها والدین شان مجاهد بودند و خود از رنج و ریاضتی که توسط مجاهدین خلق متحمل شده بودند، هیچ انتخاب و تقصيری نداشتند.
نویسنده در فصل آخر با فرزند خودش، که حالا جوانی شده، و هر دو نیز در این سرگذشت حزن انگیز از قربانیان تروریسم به شمار می روند، وارد گفتگو شده است.
این کتاب از 9 گفت و گو، چند مقاله و پیشگفتار و مقدمه، تشکیل شده که حاصل زحمات چندین ماهه مهدی خوشحال می باشد که مطالعه آنرا به همه هموطنان عزیز توصیه می نمایم.