سرانجام دیپلماسی کثیف و پنهان
ایراندیدبان
طی روزهای گذشته تحولات چشمگیری در صحنه بینالمللی دربارۀ ایران رخ داده است که اصلیترین آن را میتوان تحولات مربوط به موضوع فعالیتهای هستهای ایران دانست.
اجلاس نوامبر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای، در حقیقت شکست کسانی بود که با نیات جنگطلبانه و بیمنطق قصد برافروختن آتش جنگ دیگر را در سر می پروراندند و نشانهای از تغییر رفتار امریکا در رابطه با موضوع ایران بود.
پیش از این نظریه پردازان امنیتی امریکا در تحلیلها و راهبردهای خود پیرامون چگونگی برخوردشان با موضوع هستهای ایران، به واشنگتن پیشنهاد کرده بودند از هرگونه اقدام نظامی بر ضد تهران و قطع راههای ارتباطی با ایران اجتناب کند، زیرا این امر تبعات خطرناکی برای کاخ سفید بهدنبال خواهد داشت. *
کارشناسان امنیتی امریکا به دولت بوش توصیه کرده بودند از آنجا که گزارش کمیسیون wmd (تسلیحات کشتارجمعی) در بر گیرنده این نکته است که امریکا اطلاعات بسیار کمی از ایران دارد، امریکا و شرکای بینالمللی این کشور باید فرصت را غنیمت شمرده و تعامل نزدیکتری با ایران داشته باشند تا اطمینان پیدا کنند که برنامۀ هستهای این کشور در جهت مسالمتآمیز حرکت میکند، زیرا از این حق برخوردار است که به انجام فعالیتهای هستهای صلحآمیز بپردازد. این همکاری نزدیک همچنین میتواند به عنوان یک منبع مهم در کسب اطلاعات مربوط به فعالیتهای هستهای ایران بکار رود و میتواند به عنوان یک بازرس واقعی در برآوردهای جامعۀ اطلاعاتی امریکا تلقی شود.
پیشنهاد رییسجمهور ایران در سازمان ملل برای مشارکت طرفهای خارجی در این پروژه نیز مبتنی بر این نظریه بود که تنها با تعامل و همکاری نزدیک میتوان از مسالمتآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران اطمینان حاصل کرد.
به موازات این، کشورهای اروپایی خواستار ادامۀ مذاکرات شده و دولت امریکا از سفیر خود در عراق خواست تا با ایران بر سر موضوع عراق به مذاکره بپردازد.
برای کسانی که با شانتاژهای دروغین قصد برافروختن آتشی علیه مردم ایران را داشتند، مجموع این رویدادها البته عجیب و بیش از آن دردناک بود.
ریموند تانتر یکی از پرسنل سابق شورای امنیت ملی ایالات متحده که کمیته خطمشی ایران که توسط او اداره میشود خواستار حمایت از مجاهدین خلق (گروه تروریستی در لیست وزارت خارجه) شده، میگوید: از یک سو فکر میکنم حفظ ارتباطات پنهان با دشمن ایده خوبی است. اما از سوی دیگر وقتی بعد از سخنان احمدینژاد مبنی بر پاک کردن اسراییل از نقشه، این ارتباطات را علنی میکنید به نظر میرسد قصد دارید به ستیزهجویی ایران پاداش بدهید. من نمیدانم چرا چنین کاری صورت میگیرد. **
این افراد طی دو سال گذشته همواره بر روی گزینۀ یا اسراییل یا ایران بازی کرده و قصد تحمیل ایدههای جنگطلبانۀ اسراییل در امریکا را داشتهاند و سعی نمودند از حساسیتهای امریکا در مورد اسراییل علیه ایران بهره جویند و این کشور را وارد جنگی دیگر با ایران کنند. ***
گروه مورد حمایت آنان (لابی صهیونیستی و صاحبان کمپانیهای سلاح)، گروه تروریستی مجاهدین است. در دو سال گذشته استراتژی این گروه که با حداکثر تواناییهای سیاسی و تبلیغیاش آن را دنبال نمود، سیاهنمایی، دروغپراکنی و مسمومسازی فضا برای تحریک امریکا به حملۀ نظامی به ایران بود.
در محور تلاشهای آنها، شانتاژ در مورد برنامه هستهای ایران و اصرار بر فرستادن این موضوع به شورای امنیت ملل متحد بود.
در تحلیلهای رهبری این گروه، تنها راه برون رفت و خلاص شدن از بحرانهای مبتلا به آنان که پس از سقوط صدام اوج گرفته است، فقط و فقط بهراه انداختن جنگی علیه ایران با استفاده از تنشهای مربوط به پروندۀ هستهای مشخص شده بود و بر روی این تأکید شده بود که تنها در آن صورت است که امریکا مجدداً ما را تسلیح خواهد کرد و از لیست گروههای تروریستی بیرون خواهد آورد.
رهبری این گروه تروریستی، با رویکردی دوگانه، از یک سو از نیروهای خود فعالیتهای سیاسی و تبلیغی را به سبب تأثیرگذاری بر روند اوضاع درخواست میکرد تا آنجا که خود را محور فعالیتهای ضدایرانی معرفی کرده و حتی خطاب به نیروهای ایزوله شدۀ این گروه که مطلقاً از جهان آزاد منقطع میباشند اعلام کردند که اکنون رهبری یک کارزار بینالمللی علیه ایران را در دست دارند و امریکا و اروپا را بر سر عقل آورده و به آنها اثبات کردهاند که اکنون وقت جنگ با ایران است.
اما از سوی دیگر، در زد و بندهای پنهانی، به عنوان یک گروه فشار آنارشیست وارد صحنه شدند تا ابزاری به هنگام برای پیشبرد مقاصد جنگطلبان باشند.
از سوی دیگر از هم اکنون به دادن تعهداتی پرداختند مبنی بر اینکه اگر مورد حمایت قرار گیرند، و در یک حملۀ مشترک با امریکا نقش ائتلاف شمال در افغانستان را بازی کنند، در صورت پیروزی، رژیم اسراییل را به رسمیت شناخته، منافع کمپانیهای نفتی و اسلحه را تأمین کنند و…
فقط به دلیل تضمینهایی این چنین که البته با وضعیت پا به گور این فرقۀ به بن بست رسیده هیچگونه ما به ازای خارجی نداشته و نمیتوانست داشته باشد، لابی صهیونسیتی حاضر به چانهزنی برای جلب حمایت نسبت به آنان شده است.
حفظ اردوگاه اشرف که در چند ماه اخیر به عنوان اصلیترین هدف این فرقه در آمده است، به جهت ایجاد یک فضای نمایشی و سمبلیک برای هدفمند کردن تبلیغاتی است که در حمایت از آنان میشود و اینکه احمقانه به سه هزار نیروی محصور در این اردوگاه لقب مقاومت سازمان یافته داده شده، حرف دهان پرکنی است که کلاهبردارانه و در راستای سیاست شارلاتانیسم مجاهدین و اندک حامیان آنها در ارائۀ ویترینی از ارتش کاغذی است که باید مورد حمایت قرار گیرد.
اکنون با شکست سنگین این سیاستهای خائنانه، مجاهدین ضمن ادامۀ زد و بندها و دیپلماسی کثیفی که سالها است بر کلیۀ حرکتهای این گروه حاکم است، با فرار از ارائۀ تحلیلی جامع از چگونگی این شکست، و پاسخدهی در مورد علت این همه حساب باز کردن بر روی زد و بندهای کثیف و زشت (که آن را رهبری جهان مینامیدند) نیروهای از همه جا بیخبر و تحت اختناق خود را در چرخشی نامفهوم متوجه سرابی به نام تحولات داخلی نمودهاند تا آنها فراموش کنند که تا همین دیروز رهبرانشان لپ لپ پنبه دانۀ تحولات بینالمللی میخوردند و آنها را به آن امید نگه داشته بودند.
برای آنها که در اردوگاه اشرف محصور میباشند شاید چند و چون و سر در آوردن از این مواضع غیرممکن باشد، اما باید خطاب به آنها که در مقابل مقر اتحادیۀ اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به وعدههایی که بقایای رجوی به آنها داده بودند، دلخوش کردند گفت:
این است نتیجۀ زد و بند با پلیدترین جناحهای امپریالیست و دیپملماسی کثیفی که رهبری مجاهدین در پیش گرفته است. و شما که به عنوان ابزار این دیپلماسی کثیف به کار گرفته شدهاید باید از مریم رجوی سؤال کنید رهبری کارزار جهانی به کجا انجامید؟
_____________________________
* مجلۀ امریکایی اخبار و تحلیلهای امنیت جهانی، Bulletin of the Atomic Scientists
جک بوریستون و چارلز فرگوسن
** جیم لوب/ آنتی وار
*** حمایت کامل این افراد از اسراییل در حالی صورت میگیرد که جنایات این رژیم بر همه عیان شده و نقش مخرب آن بیش از پیش روشن گردیده است. روزنامۀ انگلیسی گاردین نوشت: دیپلماتهای انگلیسی مستقر در كنسولگری انگلیس در بیتالمقدس با تهیۀ یك سند و ارسال آن برای مقامات لندن، به آنها متذكر شدند اسراییل با توسعۀ غیرقانونی شهركهای یهودینشین و ایجاد دیوار حایل، صلح را در منطقه به خطر میاندازد. در سند مذكور، هدف اصلی ایجاد دیوار نژادپرستی، تبدیل نشدن بیتالمقدس شرقی به پایتخت فلسطین ذكر شده است. دولت انگلیس اعلام كرد، این سند به عنوان بخشی از روند اتحادیۀ اروپا تنظیم شده و نه تنها دیدگاه انگلیس، بلكه نگاه مشترك رییس هیأت اعزامی به بیتالمقدس را نشان میدهد.