کلید آزادی مردم در دست مریم رجوی ؟
هذیان گوئی های سیاسی و تکراری مریم رجوی!
علی شمس
مریم رجوی که در زیر روسری خود، راه حل سوم خود را پنهان کرده است بیان نمیکند که این راه حل سومی که میگوید چه مکانیزمی دارد. هرچند هم خود وهم مشاروش قبلا این را بیان کرده اند و با توجه به خواسته اشان که دمادم بیان میکنند یعنی حذف نام مجاهدین وارتش مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا واروپا در واقع روی دیگر سکه جنگ طلبی را بیان میکنند. ویا نیابتی از یاران آنها با زبان دری بیان کرد که راه حل سوم یعنی حرکت ارتش مجاهدین با حمایت نیروی هوائی آمریکاست.
ولی مریم رجوی مدعی است که کلید رهائی ایران بدست مقاومت یعنی او ومردمی که در پشت خود ندارد است. او بیان نمیکند که چگونه این راه حل سوم یا راه حل دمکراتیک او میباشد. او با فریب کاری تمام مکررا به راه حل غیر نظامی وعدم دخالت خارجی اشاره دارد ولی نمیگوید که چگونه ارتش او میخواهد ایران را نجات دهد در حالیکه آمریکا در عراق میخواهد آرامش برقرا ر کند؟ او با فریبکاری میگوید که او خواستار آرامش در عراق است ولی نمیگوید که چگونه میشود که در عراق آرامش باشد درجائی که او خواستار آزادی مردم ایران بدست ارتش خود میباشد. در واقع مجاهدین ورهبری او درمقابل تناقضات فراوانی گیر کرده اند که خود نیز نمیدانند چه میگویند ومریم رجوی مانند کسی شده است که هذیان میگوید و متوجه نیست که چه میگوید. البته اگرمریم رجوی یک فرد عادی بود اشکال نداشت که به هذیان گوئی خود ادامه دهد ولی او مدعی یک آلترناتیو است وخود را نیز به مردم ایران میچسباند به گفته های او توجه کنید. خوب است که مریم رجوی برای یکبار هم که شده پاسخگوی این سوال ساده باشد ؟ که راه حل سوم او بطور مشخص چه مکانیزمی دارد؟ نقش ارتش او در این مکانیزم چیست ؟ چگونه میخواهد حکومت تهران را بطور دمکراتیک تغییر دهد؟ و از کجا میداند که مردم ایران با او میباشند؟ اگر چنین است چرا هرروز دستور تظاهرات نمیدهد مانند روزهایی که هر بار با زرنگی فراخوان میدهد ؟ او باید بگوید که چگونه است که این ارتش او زمانی که صدام بر اریکه قدرت بود و برای مجاهدین همه راهها باز بود ورجوی هر بار تکرار میکرد که شش ماه دیگر ، تا اخر دوره اول ریاست جمهوری خاتمی ، تا آخر دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی ، یا امروز مهران فردا تهران ویا در دروغ جاویدانی که گفت وهزاران انسان شریف را به ورطه هلاکت کشاند و نقشه گرفتن تهران را داشت ، چرا راه بجائی نبرد و رژیم را سرنگون نکرد ؟ رهبری مجاهدین هرگز به قدرت مردم باور نداشته است وهمیشه بیان رهبری مجاهدین تعادل قوا بوده است وبی جهت نیست که امروز نیز بدنبال قدرتهای جهانی است که هم دمشق را آزاد کنند وهم تهران را ؟
مریم رجوی مانند همیشه میخواهد موج سواری کند و خود را به مردم ومبارزاتشان میچسباند وفراموش میکند که در زمان صدام اصلا برای مبارزه مردمی ارزشی قائل نبود و بازوی استراتژیک برای سرنگونی رژیم را نه مردم ومبارزات آنان بلکه درارتش وابسته خود به صدام میدید! اکنون نیز با فریبکاری نمیگوید که راه حل سومش را چگونه تصور میکند؟ روزی موازی وهم سو با سیاستهای بوش خواستار آزادی از دمشق تا تهران است ، روز دیگر خواستار رفراندم است وروز دیگر راه رهائی مردم ایران را در شعارهای ارتش ورشکسته ودربند خود میداند؟ او نیز نمیگوید که چگونه بایستی درعراق آرامش ودمکراسی آمریکائی خود برقرار شود درحالیکه او در جهت آزاد گذاشتن ارتش خود میباشد که از عراق حرکت نظامی کند؟ هر کس که مقداری شعور داشته باشد این تناقضات در گفتار وکردار مریم رجوی و رهبری مجاهدین را بخوبی درک ودر میابد. ولی بدا به حال کسانی که تنها کسی را که در پشت خود ندارند مردم باشد چرا که مجبور به هذیان گوئی مانند مریم رجوی میشود که نمیداند چه میگوید: هم خواستار آزادی دمشق است ، هم خواستار آزدی تهران! هم رفراندوم میخواهد و هم نیروی نظامی؟ هم میخواهد عراق آرامش داشته باشد وهم میخواهد که ارتشش دست باز برای عملیات نظامی از عراق داشته باشد؟ هم نه جنگ ونه مماشات فریبکارانه میگوید و هم مکانیزم آزادی را در ارتش آزادی خود میبیند؟ که تنها در یک درگیری نظامی متصور است که سلاحش را باز بگیرد؟ این مریم رجوی واقعا خودش به آنچه که میگوید فکر میکند؟ ویا فکر میکند بسیار زرنگ است ومیتواند چهره جنگ طلبانه خود را با چند کلمه بپوشاند که کسی چهره جنگ طلب او را نبیند؟
ولی در عمل، تمامی سیاستش، هماهنگی با راست ترین جنگ طلبان در حاکمیت آمریکاست.