تشکیلات، عامل ماندگاری یا مانع جدایی؟
ایراندیدبان
چند صباحی است که دارا بودن تشکیلات شاهبیت هزلیاتی را تشکیل میدهد که مجاهدین در نعت، تمجید و ستایش خود میسرایند.
این که آنها ماندهاند چون تشکیلات دارند، این که دیگران از تشکیلات آنها در هول و هراساند، این که کسی نمیتواند به تشکیلات آنها آسیب برساند و… از جملۀ این هزلیات است.
این ترانهسرایی در پی آن آغاز گردید که پس از جدا شدن 500 تن از اعضای این گروه و بازگشت حدود 300 تن از این افراد به وطنشان و استمرار جریان جدایی، اجماعی فراگیر بر سر این واقعیت پدید آمد که عاملی فراتر از خواست و ارادۀ اعضا، آنها را مجبور به ماندن در عراق کرده است.
بحرانی که حضور جداشدگان در جوار اردوگاه اشرف برای مجاهدین بهوجود آورد و روزنۀ نجاتی را که در برابر دیدگان سایر اعضای مستقر در اشرف قرار داد، گردانندگان مجاهدین را وادار ساخت وارد فاز جدیدی شده و آشکارتر از گذشته این عامل را به نمایش گذارند و در حقیقت مهر تأییدی بر اجماع پیش گفته بزنند.
در فاز جدید، از سویی گشتاپوی مجاهدین تمهیداتی را برای جلوگیری از رسیدن پای نیروهای خواهان جدایی به کمپ جداشدگان به هر شکل ممکن بهکار گرفت و از سوی دیگر در عرصهای تئوریک، برای دفاع از همان عامل اصلی نگهدارنده به میدان آمد:
دفاع از تشکیلات بهعنوان عامل ماندگاری اعضاء
در پاسخی که بقایای رجوی به انتقادات آقای مسعود جابانی در دفاع از تشکیلات [آهنین!] خود داده بودند، چنین آمده:
« همواره یكی از افتخارات سازمان مجاهدین داشتن تشكیلات پولادین و خلل ناپذیر بوده و اصول تشكیلاتی آن با لجن پراكنی و جملات واهی و بی سر و ته دیكته شده توسط اطلاعات آخوندی خدشه دار نمی شود.
رمز و راز استواری و ماندگاری مجاهدین داشتن رهبری و شورای رهبری ذیصلاح و هدایت كننده است كه در هر شرایطی سازمان را از هر آسیب و گزندی حفظ كرده و سكان هدایت و رهبری این سازمان را در شرایط و سرفصل های مختلف و بغرنج در مقابل ابتلائات و توطئه هایی كه كسی را یارای مقابله با آنها نبوده، بدست گرفته و با ترسیم خط اصولی آنرا حفظ و هدایت كرده است. » (1)
یا در جایی دیگر، نگران از بازگویی خاطرات آقای جواد فیروزمند میگوید:
« بطرز بسیار ابلهانه و البته جنایتكارانه در تلاش هستند كه اشرف را جا كن نموده، تشكیلات مجاهدین را مخوف و ترسناك جلوه دهند…
این مجاهدین و این مقاومت و سرفرازان آن در اشرف عزیز و پایدار و تمام كسانی كه پیمان محكم و استوار بسته اند و بند این یا آن تعادل قوا نیستند و با افتخار و غروری بی همتا از همه چیز فردی خود دست شسته و منافع خلق قهرمان را مد نظر قرار داده اند، زیر چتر شورای رهبری سرفراز خود، این حصن حصین دوران، گوش بفرمان و آماده نبرد نهایی هستند.
سعی كنید دیگر خواب نابودی تشكیلات مجاهدین را نبینید، چون چیزی جز كابوس هر چه بیشتر نخواهید دید. » (2)
از قضا همین اظهارات و نظایر آن (3)، فصل مشترک ما با مجاهدین را تشکیل میدهد و میبایستی آن را اذعان مجاهدین به حقایق افشاء شده از درون مناسبات این گروه بهحساب آورد.
مؤکداً باید یادآور شد که آنچه مجاهدین با عنوان عامل ماندگاری یاد میکنند، مغالطهای لفظی است و در حقیقت اشارهای به همان مانع جدایی اعضاء میباشد.
داشتن تشکیلات پولادین و خلل ناپذیر و اصول تشکیلاتی که انسانها را موظف میکند از همه چیز فردی خود گذشته و زیر چتر شورای رهبری گوش بهفرمان بایستند، و مرز سرخ قرار دادن این امر، همان واقعیتی است که جداشدگان به انحاء گوناگون میکوشند تا آن را بازگو نمایند و دفاع مجاهدین از آن نیز، جز بر حقانیت گفتههای آنان نمیافزاید.
رمز و راز ماندگاری را مجاهدین به صراحت بیان میکنند و آن را در رهبری خلاصه میکنند و این یعنی همان واقعیت که در مجاهدین اساساً افراد هیچ نقشی نداشته بلکه هدایت میشوند و در آن تشکیلات، خبری از ارادۀ فردی و شناخت و باور وجود ندارد.
مجاهدین در تثبیت این عامل نیز ابزار کنترل رهبری، برای کنترل پایینترین لایهها را قرار داده و با تعریف ارتباط فرد با مسؤول، هرگونه حرکت فردی و شخصی را مهار کرده و بهعنوان یک اصل خدشه ناپذیر تشکیلاتی آن را اینگونه تعریف کردهاند:
« رابطه های فرد در تشکیلات تعریف شده است و فرد باید مسائلش را در کادر مسئولش حل کند.
تشکیلات عین مبارزه است و اگر آن را برداریم ، یک مشت آدم ول ولیبرال باقی می مانند،و بنا بر این یکی از اصول تشکیلات این است که فرد در مقایسه با مناسبات عادی (هر رابطه غیر تشکیلاتی) و مناسبات انقلابی (یعنی تشکیلات مجاهدین )ضرورتاً باید معیارها و عملکردهایی را در درون خودش نفی کند و به جای آنها ارزشها و مناسبات جدیدی به سمت قوانین حاکم بر تشکیلات را تصحیح کند و در هر شرایطی باید تقدم را بر منافع و کار سازمان بدهد و در هر شرایطی موظف است که انسجام تشکیلاتی که در تضاد با هر خواست فردی است را حفظ نماید. »
این جان کلام است و ضرورتی ندارد که بیش از این در مورد آنچه که اکنون در عراق و اردوگاه اشرف اتفاق افتاده میافتد، گفت و یا نوشت.
واقعیت همانگونه که مجاهدین نیز به آن سخت معتقد و معترفاند این است که تشکیلاتی که به وسیلۀ چند ده نفر از گردانندگان اصلی گروه اداره میشود، از جدایی و تصمیمگیری آزادانه و مختارانه سایر اعضاء جلوگیری کرده و میکند. تشکیلاتی که به حق عنوان باند حاکم بر مجاهدین بهترین تعریف ممکن برای آن است.
____________________________
(1) آه و نالۀ یک مأمور اطلاعات از تشکیلات مجاهدین – حسین شادلو
(2) اقتدار تشکیلات مجاهدین و ماندگاری اشرف سرفراز – هادی نخجیری
(3) صفحات سایتهای تابعۀ مجاهدین مشحون از این دست نوشتهجات است. جهت اطلاع بیشتر به آنها مراجعه کنید.