گزارش دیدبان حقوق بشر:
رسول محمدنژاد، بیست و هفتم فوریه
روزی که اولین گزارش دیدبان حقوق بشر در ماه می 2005 منتشر شد سازمان مجاهدین خلق در بوق و کرنا کرده و با ننه من غریبم بازیهای عجیب و غریب، اعلام کردند که همه این حرفها دروغ است و با شانتاژ به همه و از جمله به مسئولین سازمان جهانی حقوق بشر مارک رفتن به زیر چتر حکومت ملایان را زده و از شرق تا غرب را مزدور رژیم خطاب کرده و امیدوار بودند که با این شانتاژ موفق خواهند شد که سازمان حقوق بشر را وادار به عقب نشینی کرده و باج گیری کنند و در این راه از صدر تا ذیل سازمان، از شخص مریم رجوی گرفته تا اعوان و انصار ریز و درشتشان را وارد صحنه کرده و اعلام کردند که سازمان هرگز زندان نداشته و هرگز کسی را شکنجه نکرده است و هر کس هم قصد جدایی از سازمان را میداشت با احترام از او پذیرایی شده و نهایتاً به ایران فرستاده میشد!
یادم می آید وقتی که خودم را به زندان انفرادی بردند در اولین فرصت که پس از چند روز زندانی بودن، برایم فراهم شد و خود مهوش سپهری برای اینکه بیشتر مرا خورد کند، به حضور پذیرفت و مشغول خط و نشان کشیدن بود، به او گفتم:
از آنجایی که جرمی مرتکب نشده ام نمیدانم چرا زندانی شده ام، آنهم در زندان انفرادی و بدون هواخوری، و از شما میخواهم لااقل برایم مثل هر زندانی دیگری حق هواخوری بدهید.
خانم مهوش سپهری به شدت برآشفت و گفت:
خجالت بکش! مگر ما زندان داریم؟ تو به این اتاق که موکت و پتو دارد زندان میگی؟! زندان به جایی میگویند که نه پتو دارد و نه امکانات خواب و چیزهای دیگر. اینجا مهمانسرا است و سازمان هرگز کسی را زندانی نمیکند!
حالا بگذریم که در آن مهمانسرا چقدر از من پذیراییهای جانانه شد و سرانجام هم مرا به مهمانسرای ابوغریب فرستادند تا بیشتر از من پذیرایی شود! ولی در هر حال من پس از آن پذیراییها اینجا هستم و فعلاً دارم نفس میکشم و تا جایی هم که بتوانم این پذیراییهای آنها را افشا خواهم کرد.
سازمان میگوید: ما کسی را زندانی و شکنجه نکرده ایم و به نوعی شاید راست میگوید! چون از نظر سازمان و رهبران آن، هر فردی که کشته نشده باشد و بتواند از خود رأی و نظر بدهد، کسی نیست! از این نظر آنها راست میگفتند و کسی را زندانی و شکنجه نکرده بودند و ماهایی که شکنجه شده بودیم هیچکس! بودیم.
خوشبختانه طبق مثل فارسی، خورشید همیشه زیر ابر نمیماند و در این مورد هم با وجود شانتاژهای فراوان مجاهدین و استفاده از لابیهای فراوان و حمایتهای مختلف که از جانب بعضیها نثارشان میشد، این موضوع مجدداً از طرف سازمان دیدبان حقوق بشر بررسی و مورد تأیید قرار گرفت و به این ترتیب یک رسوائی دیگر نصیب سران سازمان شد که متأسفانه چون رهبر خاص الخاصشان حضور ندارد نمیتوانند آنرا هم مثل رسوائیها و شکستهای سابق به افتخار و پیروزی تبدیل کنند و نانش را بخورند.
در اینجا لازم میدانم به سران سازمان یادآوری کنم که این تازه قدم اول است و انشاالله بزودی شاهد قدمهای بیشتری در این موارد خواهید بود و انشاالله به زودی شاهد محاکمه سران جنایتکاری که در شکنجه و قتل افراد خود و فرزندان این خلق، شریک بوده اند خواهیم بود. در آن روز افراد جنایتکاری مثل مهوش سپهری که دستشان تا مرفق در خون مردم ایران آلوده است، در برابر دیدگان خلق قهرمان ایران مورد محاکه قرار گرفته و حساب کارهای گذشته خود را خواهند داد.
به امید آنروز که دیر نیست.
سوئد – 25/02/2006