لیدی مکبث
میترا یوسفی بیست و ششم فوریه
رجوی گفت : فاشیست های دین پناه حاكم بر ایران كه خود را ,هم در زمینه اتمی و هم درپیشرفت پروسه سیاسی و تشكیل دولت وحدت ملی در عراق بازنده می بینند , منافع خود را در برهم زدن اوضاع عراق و بالا گرفتن اختلافات و درگیریهای مذهبی یافته اند. وقتی كاریكاتورها اِفاقِه نمیكند,آخوندها به بمب گذاری و تروریسم و قتل عام روی می آورند.
تاریک ترین اثر شکسپیر!
به نظر منقدان دست اندرکار
بازهم با بروز مصیبتی بر خلقی و به خصوص در هول جنگ داخلی که سبب نگرانی هر انسان شرافتمندی می شود، کرکس ها و جغدها و خفاش ها بر خیال طعمه احتمالی، پرپر می زنند، و در نقاب انسان! خودی می نمایند. وسرکرده ی باقی مانده منافقین، « لیدی مکبث » عصرجدید، با لباس سیاه مصلحتی، چارقد گلداری به سرنهاده و اراجیفی می بافد که خودشان روز بعد، از سایت کذایی مجاهد و سایت های مربوطه حذف می کنند. اگرچه لباسش به مدل حاجی فیروز در ایام کریسمس نیست. اما از رنگ وروغن و ماتیک غلیظ چیزی کم نیاورده و از فرط گستاخی و درعین حال ابلهانه و احمقانه دشمن غالب بر خویشتن را، متهم می کند و خواننده را در این سوال باقی می گذارد که اغتشاش درعراق مگر نه تنها راه امید توست؟ همانگونه که اغتشاش برای ایران وملتش می طلبی. ( ظاهرا دستی هم به قول خودش از آخوندها در داستان منحوس کاریکاتورها! دوانده است).
به این چهره نگاه کنید و همتایش را در ادبیات شکسپیر بیابید.
« مکبث » چون غالب شاهکارهای « ویلیام شکسپیر» شاخ و برگی و یا تفسیری ادبی از حقایق کهن است که این بار از دل تاریخ اسکاتلند برمی آید. داستان زن و شوهری که اسیر جاه طلبی کور به سوی گناه رانده می شوند. مرد افسر موفقی در خدمت شاه اسکاتلند است که برعلیه شاه می شورد و پس از کشته شدن افرادش خود فراری می شود و در ماجراجویی دیگر، سرداری را به قتل می رساند.
لیدی مکبث پس از کشته شدن شوهرش و داشتن یک فرزند جهت قدرت طلبی با قاتل مربوطه ازدواج می کند. تحریک شده به وسیله گناه، و توسعه ی آن سبب انجام اعمال شیطانی بیشتر می شود.
نقش کامل کننده ی این شبکه، بیادماندنی ترین شخصیت نمایشنامه، همین « لیدی مکبث » است که مانند همسرش جاه طلبی، او را به نیروی غیرطبیعی ( جادوگری) و سپس بی خوابی و دیوانگی می رساند.
درطعنه از پیش افتادن زن از شوهر، مادمی که مکبث از دستورات سه جادوگر اطاعت می کند. « لیدی مکبث » به جلو می تازد تا تبدیل خودش به یک نیروی غیرطبیعی، دستیابی به قدرت جادوگری! تاآنجا که روح شیطان در جسم او حلول می کند و درنهایت با دیوانگی و خودکشی به آدمیت خویش بازمی گردد.
بیشتر قدرت را « لیدی مکبث» از طریق ازدواج ماهرانه اش با « مکبث » به دست می آورد، ترکیبی که برپایه ی عاشقی است و با عدم اعتماد نفس و اطمینان و نوعی سیری ناپذیری، در نهایت به صورت یک تراژدی از هم می پاشد.