بهاو قیمت این همه مزدوری در عراق چیست؟
پرونده سیاه/14/اسفند/84
فرقه تروریستی مجاهدین از فاز سرنگونی وساقط شدن رژیم صدام حسین در عراق بطور ناگهانی وبطور موازی با سیاست امریکا در عراق شروع به فعالیت در چند محور نمود. در واقع این کار ها اساسا در استراتژی اعلام شده ومشخص مجاهدین نبوده است. این فعالیتها عبارتند از :
1)جاسوسی هیستریک وگسترده وبی سمت وسو ی هسته ای.
2)شرکت در سرکوب ملت عراق خصوصا شیعیان.
3)دخالت در روند سیاسی وانتخاباتی عراق.
4)همکاری وانتقال تجربه به گروهها وبازماندگان از صدام.
5)ایجاد خط تضاد ونفاق مذهبی در عراق.
در حقیقت در تمام موارد ذکر شده مجاهدین بدون پرده پوشی ومحدودیت، در ابعادی کمی وارد عمل شده است.در این پروژه واستراتژی رد پای یک عنصر قوی پشتیبانی کننده در پشت قضایا کاملا روشن وبارز است.
سئوالی که پیش می آید این است که این همه مزدوری عیان در قبال چه منافعی می تواند باشد؟
باتوجه به تجارب سالیان اولویت درجه یک در استراتژی مجاهدین همیشه تحت الشعاع سرنوشت وموجودیت رهبری فرقه بوده ،کما اینکه هر عضو این فرقه با بالاترین سابقه می تواند گواهی دهد که در استراتژی مجاهدین هیچ احدی نمی توانسته در هیچ زمانی از واژه های مثل مبارزه برای آزادی یا دفاع از حق وحقوق خلق وملت یا امثالهم حرف بزند وبا این شاخص ها مدعی ادامه مبارزه باشد لیکن در مجاهدین یک شاخص بیشتر نبوده ونیست وآن اینکه مبارزه برای گرفتن حق رهبری وحتی شعار سرنگونی رژیم با شاخص به قدرت رساندن رجوی بوده است.
اینک با نگرش به تنها شاخصی که در تمامی مقاطع وپروسه های سیاسی فرقه همه چیز خود را با آن زیر و رو کرده می توان به فلسفه این همه جاسوسی ها وجنایات وخیانت های بی مرز پی برد ،رجوی برای حفظ تشکیلات و نفی وجهه تروریستی وچهره سازی فرقه ای خود را فدا کرد،او با تسلیم خود به امریکا تنها خودش را مسئول در امر ترورها معرفی کرده وبا این از خود گذشتگی می خواسته سازمانش را حفظ کند.
اوفکر می کرد بطور مقطعی امریکا وافکار عمومی دنیا را خواهد فریفت و در این فاصله مریم قجر با لبخند های رگباری ومصنوعی ودلقک وار خواهد توانست او را از آن مخمصه نجات دهد. لذا او به قعر این استخر بی آب شیرجه زد ، اما از آنجایی که همه جای دنیا سالن های نشست در اسارتگاه اشرف نبوده وهمه ی آدمها نیز ساده لوحان در اسارت او نبودند که گول ادا های مریم را بخورند لذا این استراتژی به شکست محتوم مبدل شد طبعا با توجه به ماهیت این باند تبهکار تنها ترفند برای نجات وحفظ رجوی منتهای خیانت واعمال رقت بار ونجاست خواری رقم خورد.
اکنون برای مجاهدین فرقی نمی کند که برای چه وچه کسی جاسوسی کنند ویا اساسا حد ومرز در چپ وراست این گونه اعمال مطرح نیست آنها فقط یک هدف را می بینند وبرای رسیدن به آن شاخص که در بردن مسئول تمام ترورها وجنایات سه دهه است منافع ملی ،غرور ملی، ومهمتر از آن ناموس ملی را تا بی نهایت به لجن بکشندو بس.